Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86207

هنر نزد ایرانیان است و بس؛ ویدئویی از سقوط ارزش های انسانی در ایران

21 جنوری 2015, 13:18, توسط ارمان

دوستان گرامى,
من شخصاً به موضوعات شرمگاه مردان و زنان, و اصولاً به موضوعات عشقى و شهوانى اشخاص و موضوعات زناشوى و همجنسبازى ولواطت غرض ندارم و همچنان پيرامون دين و انتخاب دين وجدايى شان ازدين به هيچ صورت کارندارم. بچه ويا دختربازى اشخاصى که به سن قانونى نرسيده آن را عمل بد دانسته چون در اينجا کودک و نوجوان مورد سوء استفاده وتجاوز قرار مى گيرد. فردوسى شاعر بزرگ ادبيات فارسى وشاعر ميتولوژى اسطوره هاى همه ايرانيان وتوريانان و هند است.

در شاهنامه تعداد بيشمار داستانها ويا نمايشنامه هاى بسيار دراماتيک و درامه هاى حماسه اى وعشقى وجود دارد: مانند سياوش و سودابه, منيژه و بيژن,
اسپنديار و رستم, کاوه و ضحاک, و رستم وبهمن, رودابه و زال, رستم وتهمينه, رستم و سهراب . .....وغيره همگى اش , لايق نوشتن نمايش نامه و يا به نمايش کشيدن آن چه درامه, چه داستان عاشقى و غيره را دارد.

در همين دوره روشنگرى بزرگواران ادبيات فارسى کوشيدند که درامه را در ادبيات ايرانزمين پايه ريزى نمايند که تنشهاى بيشمارى در زنده گى موضوعاتى مهم ادبى شود و حتى ميتوانست قله و يا اوج ادبيات شود . و يا دوپديده گوناگون و متفاوت هردو آن از نگاه اخلاقى مهم و بازهم هردو با حق مساوى! اين صفت نتوانست در فلات ايران زمين رشد کند زيرا دين از مساوات و حقوق همه تنها يک دنده چرخ فلک را نيکو دانست و روسوم و عادات ديگران را را غير نيکو. و قهرمانان ديرينه نه خواستند و نتوانستند بين انواع موضوعات تصميم گيرى "درست" نمايند.

دوران روشنگرى اسلامى پس از بزرگان با پيشوندان ال } }, بن و ابن و بدون آن - الغزالى و الخوارزمى والفارابى و البيرونى و ابن سينارازى و سغدى و خيام سقوط کرد کتابخانه ها به آتش کشيده شد و يا به واتيکان و روم شرقى و مورناشى کا و کا و موزه هاى انگليس و فرانسه گذاشته شدند.
علم و دانش ايرانزمين وتورانزمين و شک ( اساس دانش)) , تحليل وتجزيه و ديدکشين و انديکشن, ديد ميکروسکوبى و دوربينى همه مهاجرشدند به کشورهاى غير اسلامى و هر چه که به قدرت ديندارى خوب بود به ايرانزمين پناهنده و بادار شد.

سر انجام که درامه در زمان اوج ادبيات بوجود مى آيد در ايران زمين پيشرفت نکرد و نويسنده گان بايد تا امروز مهاجرت درونى نمودند يعنى که نظم را يعنى شعر را در آن که احساسات درونى بروز داد و نه تنشها را. تنشها که آزاد شوند, روحيه تحمل پذيرى ببار مى آورد.

به گونه نمونه فرمان وحدت ملى وحدت و اتحاد و همبستگى را ببار نمى آورد. تفکر اجازه تنش و اختلاف و تفاوت خود اش تحمل پذيرى به بار مى آورد.

فردوسى از زبان فيگور ها ( واژه نو براى شخصت هاى داستانى ) نوشته است و خودش در داستان نقش بازى نکرده است, بلکه "شکل هاى داستانى" . اين نقش ها اصلن شخصيت نيستند بلکه شخصيت ها را نقش باز مى کنند. اين پندارها و گفتارها و کردار را و رفتارها امکان دارد از نگارشگر باشد ويا شايد ازاو نباشد .

بدين معنى که گپهاى ضدايرانى که يک اسطوره تورانى مانند <افراسياب در> بيان مى کند آيا فردوسى دشمن ايرانزمين است و دوست توران زمين? اسفنديار, پسر گشتاسب , بانى آتشکده نوبهار و نوش آذر بلخ ,شاهزاده ايران زمين, از نواده جمشيد (که افغو به آن يما مى گويند) از باختر , توهين به رستم مى کند و به تخمه اش و به پدرش زال زابلستان کرم خور و پرورشگر اش سىيمرغ و به مادراش رودابه شاهدخت مهراب شاه هندوکابلستان ناسزا مى دهد, پس فردوسى توهين کرده به رستم به نجات دهنده ايران زمين????

و ديگر جاها که اينجا آن مرد و زن و آنجا پير و برنا توهين شده پس اين حرفها نظر فردوسى اند ?
فقط اشخاص اندک مغز چنين تفکر مى کند?
گوته شاعر حافظ دوست در جاى شعرى مى نويسد که مى گويد "من زيبايى را در چهره نوجوان مى بينم". پس گوته همجنس باز شد ? و يا مانند سبزهاى آلمان "کودکنواز" حرکت سبز آلمان که امروز محافظ کاران شده زمانى عشقبازى شهوانى را با نوجوانان روا مى دانستند
و يا انيکه در درامه هاى نويسنده گان کلاسيک زنها و ربايدن شان منجر به جنگها ى خانمانسوز مى شد, برده ها کشته مى شد آيا نمايشنامه نويسان زنسيتز شدن???. و يا برده پرست و يا دشمن برده بودند???
همين همچم ناله و فرياد با گفتارهاى غير علمى خود چيزهاى نوشتند که از ديدگاه دانش غير واقعيت است. دانش واژه ها را دقيق بکار مى برند
به گونه نمونه واژه ايران و يا آريانا!!!

واژه ايران واژه نو فارسى است که در زمان باستان آريانا و ي آريا نم گفته مى شد. آريانا در زبان يونانى و رومى هم هنوز گفته مى شود. نام دخترانه در اروپا آريان اى هنوز وجود دارد.

پسوند هاى مکانى هندو ايرانى قديم ( اکنون هندواروپايى از فاميل بزرگ هندوجرمنى ) آنا انا و يا بود.
پسوند هاى مکانى هندو ايرانى نو ( از فاميل بزرگ هندواروپايى) ان an و يا ين en است .
لطفاً به شهر ها استان ها و نامهاى ايران زمين ( کشور ايران, کشور بنام همچم نا له وفغان, کشور تاجکستان کشورهاى شمال هند و پاکستان) نگاه کنيد نامهاى با پسوند ان به هزارها مى آبيد.

از خوزستان تا به تاجگورگان (تاشقرغان) و از خلتان تا به مردان و ملتان ازسمنگان تا آذربايجان و از مازندران تا لغمان و ازپغمان تا کرمان يعنى در حوزه ٦ ميليون کيلومتر مربع پشته آريانم, ارانشهر و يا امپراطورى پارس
در کشورهاى با زبانهاى جرمنى ( آلمانى وانگليسى هالندى اکنون هندواروپايى ) به هزارها دهکده ها شهر ها با پسوند en ختم مى شود.
München, Göttingen, Tübingen
http://de.wikipedia.org/wiki/L...

پس از تجزيه امپراطورىى فارس که يک نام از خارج به ايران زمين اطلاق مى شد . کشورهاى به اصطلاح مستقل ازجانب کلوناليستهاى مانند برتانيه وروسيه تزارى بوجود آمدند. پيش از آن پايتختهاى گوناگون ايرانزمين در شهرهاى گوناگون با نامهاى شاهنشاهى و يا زير نامهاى پارسه و پارتا و باختر, و بلخ و اصفهان و مازندران مشهد و خراسان , کابل و سمنگان و هرات و پشاور و غزنه و زابل مثل تخت روان بوجود آمدند.

در پايتخت هاى ايرانزمين تورانى ها يعنى مردمان تورانى فارسيگو زيادتر شاهنشاه هندوايران بودند. هنر و ادب شعر و ادبيات نقاشى و موسيقى
و خدمات تورانيان در ابريشمسازى معمارى و ميناتورى ,باغ سازى, کاريز و يا قنات سازى........ شهکارىهاى نمودند که هنرايران زمين باوجود ويرانى هاى حمله هاى وحشتناک تا به اکنون باقى مانده اند .
شيوه ديد دانشورى بسيار ظريف و آهگانه وتفاوت پذيراست: بايد هر واژه علمى تفسير پذير نباشد. ولى دانشمندان فارسى زبان در زير فشار مستقيم دولت- کشور افغان قرار دارد.
به گونه نمونه گفته مى شود که محمد رضا خان پدر محمد رضا شاه در سال ١٩٣٤ ميلادى نام کشور فارس را به ايران تغير داد.

شاهنامه به عنوان ميراث ادبى جهانى به رسميت رسيده است. در اين جا يک واقعيت وجود دارد که دانشمندان بزرگ کشور نامنهاد افغانستان آنرا روشن نمى کنند بلکه پت وپنهان و کتمان مى کنند و اتوريته دانش خود را کاهش مى دهند.

رويداد از چه قرار بود?????
محمد رضا خان که دوستى با امان اله خان آتا ترک و رهبران هند داشت .
در متون تاريخى چه ادبيات وتاريخ اقتصاد و دانش مردم خود را ايرانى مى گفتند. در سکه ها و اسکناس هاى گذشته واژه هاى فارسى کنده کارى شده که در بارها از شاهنشاهى ايران نام گرفته شده است. به گذشته هاى دور بر نگرديم به شاهنامه نگاه نکنيم, چون در آن از ايران و ايران زمين, کوههاى البرزو قله دماوند, توران و مازندران زابل و کابل يزد و يزدان, شاه ايران ..... نام گرفته شده است.

اينکه ايران و يا امپراطورى پرشيا ( Persian Empire) وجود داشت شکى نيست, مانند امپراطورى هاى ديگر!!!!!! ولى مردمان اين امپراطورى ها
خود را رومى و جرمنى ويا تزارى و منيگي و يا درانى - مربوط يک شهر ويا استان نمى دانستند. "افغان" ناميدن به پشتونها معنى نبودن ڀشتون را نمى دهد.
دودمان ويا امپراطورى درانى نام کشور را در آن زمان تا دوره شاه شجاع تغير نداد.
رضا خان - دولت رضاشاه - در سال ۱۳۱۳خورشيدى برابر به ١٩٣٤ميلادى به دولت‌های خارجی اعلام کرد که ازین پس فقط از نام «ایران» (Iran) در اشاره به این کشور استفاده شود. «ایران» نام سرزمين خودى اين مردم است " پرشيا" (فارس) نام بيگانه است. «افـغان» نام بيگانه به پشتون است. «پتهان » و يا پتان نام بيگانه به پشتون است.
"جرمنى" نام انگليسى زبان به "دويچ" است
"آلمان" نام رومنى و يا فرانسوى زبان به "دويچ" است
مردمان جرمنى و آلمانى به کشور خود خود "دويچلند" Deutschland و اتريش آلمانى زبان به کشور خود "Österreich " (امپراطور شرقى)
رايش = Öster + reich
In contemporary Latin, the entity was called the marcha Orientalis ("Eastern march"), marchia Austriae, or Austrie marchionibus. The Old High German name Ostarrîchi first appeared on a famous deed of donation issued by Emperor Otto III at Bruchsal in November 996. The regione vulgari vocabulo Ostarrîchi, that is, "the region commonly called Ostarrîchi", probably only referred to some estates around the manor of Neuhofen an der Ybbs, nevertheless the term Ostarrîchi is linguistic ancestor of the German name for Austria, Österreich.

"در طول تاریخ «ایران» یکی از رایج ترین نام‌های سرزمین وجغرافیای نامهای ایران بوده‌است. واژهٔ ایران (به پارسی باستان: «اَئیریَه‌نا»، به پارسی میانه: Eranshahr.svg، تلفظ با یای مجهول)، و برگرفته از کلمه «آریانام خَشَترام» و به معنای «سرزمین آریاییان» است که در گذر زمان به ایران تبدیل شده‌است.

آریاییان سرزمین خود را ایریوشَی‌ُنِم یا ایریو دئینگهونام یعنی «مساکن آریائیان» می‌خواندند و بعدها که دارای حکومت و پادشاهی شدند میهنشان را ایریانو خْشَثْرُ یعنی «پادشاهی ایرانیان» خواندند. این نام بعدها اِئران شََتْر و «ایران شَهر» شده که «ایران» کوتاه شده همین نام است.

واژهٔ «آریا» در زبان‌های اوستایی، پارسی باستان و سانسکریت به ترتیب به شکل‌های «اََئیریه»، «آریه»، و «اَریه» به کار رفته‌است. همچنین در زبان سنسکریت «اریه» به معنی سَروَر و مهتر و «آریکه» به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آریایی به زبان اوستایی «ائیرین» و به زبان پهلوی و پارسی دری «ایر» خوانده می‌شود.

«ایران» در واژه به معنی «سرزمین آریاییان» است و مدت‌ها پیش از اسلام نیز نام بومی آن ایران، اِران، یا ایرانشهر بود. یونانیان که با ایران در زمان هخامنشیان آشنا شده بودند آن را پِرس (برگرفته از از پارس) می‌نامیدند و در دیگر زبان‌های اروپایی هم تلفظ‌های مختلف این واژه (Persia در انگلیسی و Perse در فرانسوی) رایج شده بود. دولت رضاشاه در سال ۱۳۱۳ به دولت‌های خارجی اعلام کرد که ازین پس فقط از نام «ایران» (Iran) در اشاره به این کشور استفاده شود.
این تصمیم مورد اعتراض گروهی از سیاستمداران و پژوهشگران قرار گرفت که معتقد بودند این کار موجب ایجاد شکاف بین پیشینه تاریخی کشور با ایران امروز می‌شود. در نهایت محمدرضا پهلوی در سال ۱۹۵۹ اعلام کرد که هر دو نام قابل استفاده است"

تغيرنام افغانستان ارمان است
تا که نام افغان است ملک درفغان است
تا که افغانستان است نام اش بطلان است

صفتهاى حاکمان افغان :
تقلب پى در پى انتخابات, جعل واقعیت, دروغ هاى پى درپى, نيرنگ , فريب, چال, بازى دادن, جهل و درجهل نگاشتن مردم شريف پشتون, تغير نامهاى باستانى ,شادى بازى فرهنگى, تخريب , ويرانى, آوارکردن آبادى ها, کشت نفرت, جنگ انداختن بين ملتها, سوزاندن, تاخت و تاز, کشتن حيوانات, ريش کن جنگلها, کاريدن نباتات براى مواد, کاشت نباتات براى مواد مخدر, آزاردادن, زنستيزى, غارت , ونسل کشى

ادامه دارد
ارمان

جستجو در کابل پرس