Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86699

شما را به قاموس زبان دری چکار؟ کژراهه روان

23 سپتامبر 2015, 14:30, توسط Arman

Yar Sana نگاريد: "زبان من دری است. زبانیکه شهنامه فردوسی به آن نوشته شده است. من هیج وقت کچالو را سیب زمینی[...] نمی گویم."

در شاهنامه آثار ديگر ادبا و شاعران فارسى ايرانى!!!! مانند رودکی, ابومنصور دقیقی, ابوالفضل بیهقی, فرخی سيستانی, ابوشکور , ناصرخسرو بلخى و مولانا بلخى, نظامى و فرخى و خاقانى و عنصرى ابوطاهر خسروانی, ابوطیب مصعبی, ابوالحسن آغاجی, ابوالعباس ربنجنی, ابوالعلاء , وشتری, ابوالموید بلخی, انوری, بدیع بلخی, حنظله بادغیسی, خاقانی , خواجه عبدالله انصاری, خیام, شهید بلخی , عبدالحمید غزنوی, عطار...... تا جامى و تا سال ١٧٥٠ کچالو در هندو ايران يافت نمى شد.

جامیهيچگاه واژه "کچالو" را پيدا نخواهى يافت, چرا?

زمان و وقت و دوران را بايست مد نظر گيريم , چون فردوسى بزرگ اصلن نه کچالو ونه سيب زمينى مى شناخت!

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، در توس خراسان)،
319+621= 940 ميلادى , سیب زمینی در حوالی سال ۱۵۷۰ به اروپا آمد.
قاره امريکا را که کشف کرد?

کریستف کلمب (کریستوبال کُلُن) (به اسپانیایی: Cristóbal Colón) ۱۴۵۱ - ۲۰ مه ۱۵۰۶) سوداگر و دریانورد اهل جنُوا در ایتالیا بود که بر حسب اتفاق قاره آمریکا را کشف کرد. او که از طرف پادشاهی کاستیل (بخشی از اسپانیا) مأموریت داشت تا راهی از سمت غرب به سوی هندوستان بیابد، در سال ۱۴۹۲ میلادی با سه کشتی از عرض اقیانوس اطلس گذشت اما به جای آسیا به آمریکا رسید. کلمب هرگز ندانست که قاره‌ای ناشناخته را کشف کرده است.

دانشمندان آمریکایی دریافته‌اند که سرمنشأ کلیه انواع سیب زمینی‌های امروزی را می‌توان به یک گیاه واحد که بیش از هفت هزار سال قبل در پرو کشت شد ردگیری کرد. سیب زمینی در حوالی سال ۱۵۷۰ توسط فاتحان اسپانیایی از آمریکای جنوبی به آن کشور منتقل شد و کشت آن در سراسر اروپا رواج یافت. سیب زمینی بعداً توسط مستعمره نشین‌های بریتانیایی به آمریکای شمالی منتقل شد. سیب زمینی نخستین بار توسط سرجان ملکم در اواسط پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار به ایران آورده شده‌است، برای همین در ابتدا به آن «آلوی مَلکَم» می‌گفتند. نخستین جایی که در ایران سیب زمینی کاشته شد، روستای پشند در استان البرز بوده است.[۱] به همین دلیل همچنان سیب زمینی پشندی در ایران معروف است.

آلو در اردو
آلو ایک مشہور سبزی ہے جو اصل میں ایک پودے کی جڑ ہے۔ اس کا آبائی وطن جنوبی پیرو ہے۔ سولہویں صدی سے پہلے اسے باقی دنیا میں نہیں جانا جاتا تھا۔ آج یہ سب سے زیادہ استعمال کی جانے والی سبزی ہے۔ اسے 1536ء میں یورپ میں لایا گیا جہاں سے یہ باقی دنیا میں پھیل گیا۔ اس کی ہزاروں اقسام ہیں۔

در چين اصلن اين سبزى تا چندسال پيش يافت نمى شد

در زبانهاى تورانى

یئرآلما
و بیتکی پرو و گونئی آمریکادان اوروپایا گتیریلدی و اوروپالیلار 1700 ایلینده اونی گونی امریکادان اسپانیا وایتالیاو پرتقالا گتدیلر و اکدیلر فتحعلی شاه زمانیندا اروپالیلار اونی آزربایجان و تورکیه ده تانیدیردیلار و استانبولدا یاخچی و یه ملی یئرآلمالار دوزتدیلر تورکلر اونون یه ماقین ایراندا اورگدیب و استانبولی کی یئرآلمادان اولار بیزیم اولکه ده بیر یمه لی خورک دی ایندی یتیمچه ده و آیری خورکلرده اونی ایشله دیب و یه یللر .

سێفەزەمینی، سێوەعەرزیلە، سێوک، سێڤک، یەرەلماسی، سێف زەمینی، سێوەزەمینی، گیایەکی چەند ساڵەیە لە تیرەی "باینجانەکان" Solanées، گەڵاکانی بڕاوبڕاو و گوڵەکانی چەرموو یان بەنەوشن و لاسکەکەی زۆر ھەیە و بەرزیەکەی ئەگاتە ٦٠ سم، گیا و گوڵەکەی زۆر ژەھراوین

يار سنا عزيز, به توت زمينى در فارسى چه ميگويند?

شما بايد ساختار زبان را يعنى اسکليت زبان را عمده دانيد (گرامر و گردان صرف و نحو) . پس به يک کلمه ويا چند کلمه متفاوت ارج نگذاريد بلکه به مصدر, ضماير و قيد و جمله ويا مصدر در حالتها و زما نها?

مصدر: رفتن, گذشته: رفت, ماده‌ی گذشته: رفته, حال: رو , ماده‌ی حال: رونده
گزارشی - گذشته

زمان حال ساده
من رفتم
تو رفتی
او رفت
ما رفتیم
شما رفتید
آنها رفتند
زمان حال ناتمام
من می‌رفتم
تو می‌رفتی
او می‌رفت
ما می‌رفتیم
شما می‌رفتید
آنها می‌رفتند
ماضى استمراری
من داشتم می‌رفتم
تو داشتی می‌رفتی
او داشت می‌رفت
ما داشتیم می‌رفتیم
شما داشتید می‌رفتید
آنها داشتند می‌رفتند
ماضى نقلی
من رفته‌ام
تو رفته‌ای
او رفته(است)
ما رفته‌ایم
شما رفته‌اید
آنها رفته‌اند
ماضى پیشین
من رفته بودم
تو رفته بودی
او رفته بود
ما رفته بودیم
شما رفته بودید
آنها رفته بودند
گزارشی - حال
ماضى ساده
من روم
تو روی
او رود
ما رویم
شما روید
آنها روند
ناتمام
من می‌روم
تو می‌روی
او می‌رود
ما می‌رویم
شما می‌روید
آنها می‌روند
حال استمراری
من دارم می‌روم
تو داری می‌روی
او دارد می‌رود
ما داریم می‌رویم
شما دارید می‌روید
آنها دارند می‌روند
گزارشی - آینده
ساده
من خواهم رفت
تو خواهی رفت
او خواهد رفت
ما خواهیم رفت
شما خواهید رفت
آنها خواهند رفت
التزامی - گذشته
نقلی
من رفته باشم
تو رفته باشی
او رفته باشد
ما رفته باشیم
شما رفته باشید
آنها رفته باشند
التزامی - حال
ساده
من بروم
تو بروی
او برود
ما برویم
شما بروید
آنها بروند
امری - حال
ساده
من -
تو برو
او برود
ما برویم
شما بروید
آنها بروند
آرزوى
من مى رفتم
تو مى رفتى
او مى رفت
ما مى رفتيم
شما مى رفتید
آنها مى رفتند

اگر يک گردان متفاوت از نگاه صرف ونحو پيدا کرديد من آماده ام که فرق بين زبان درى وفارسى کنم .

جستجو در کابل پرس