Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 1245

سپنتا ، دیکتاتور رنگین درهیأت دموکرات ازمکتب فرانکفورت

24 می 2007, 11:56

هموطن عزیز

این حامیان جنایتکار ملی ملا مسعود و شیطان الدین ربانی از جهاد حرف میزنند ولی بدون اینکه به ما بگویند که جهاد او برعلیه کی بود؟ آیا قرارداد آتش بس در طول جهاد قهرمانانه مردم افغان با روسها جهاد بود و یا خود فروشی و غلامی به میجر های پنجابی؟ لطفا ً در ذیل بخوانید که این حامیان جنایتکار ملی چه واقعیت های را میخواهند از ما کتمان کنند. اینها همان رهزنانی هستند که از برکت دستاورد های شگوفان ! جنایتکار ملی اکنون غلام های حلقه به گوش امریکا شده اند و این را هم جهاد خطاب میکنند.

گروموف آخرین قومندان اردوی اتحادشوری در افغانستان در کتات " ارتش سرخ در افغانستان"(2) مینویسد: "تلاشهای مرکز اطلاعاتی سپاه چهلم دستاورد های معینی به همراه داشت. در سال 1982 ما توانستیم به مهمترین هدف خود نایل گردیم. ما توانستیم با احمد شاه مسعود تما س های بس پایدار بر پا کنیم که تا پایان خروج نیرو های اتحاد شوری از افغانستان تداوم یافتند. طی زمان حضور نظامی ما در افغانستان ، کار ها با مو فقیتهای متناوبی ادامه یافت. بویژه در سال 1982 نمایندگان سپاه چهلم و شخص احمد شاه مسعود موافقتنامه ای را به امضا رسانیدند که در آن مسعود تعهد سپرده بود بروی کاروانهای نظامی ارتش شوری در سالنگ جنوبی ، جائی که او فرمانروای بی چون و چرای آن بود ، آتش نگشاید. مسعود به اعضای گروهش دستور داد تا از فعالیت شدید بر ضد نیرو های دولتی دست کشیده و مبارزه مسلحانه را در گام نخست بر ضد سازمانهای مخالف جمعیت اسلامی افغانستان پیش ببرند. ...........همه گفت و گو ها با مسعود مستقیما توسط فرماندهی نظامی شوروی انجام میگرفت....."

۱. به نقل از کتاب احمد شاه مسعود شهيد راه صلح و آزادي، صفحات ۳۹-۱۰۰، به کوشش: مجيب الرحمن رحيمي، از انتشارات بنياد شهيد مسعود، چاپ ۱۳۸۲.

هر وقتي از كرنيل هاي پاكستاني سخني به ميان مي آمد، احمدشاه مسعود سرگذشت خود را ياد آوري مي نمود. او مي گفت: "در سالهاي هجرت به مشكلات اقتصادي شديدي رو برو شديم، روزي چهار، پنچ نفر تصميم گرفتيم، تا مشكل خود را به يكي از مقامات دولت پاكستان برسانيم. به دفتر نصيرالله بابر كه در آن زمان در پشاوربود، رفتيم. يكي پي ديگري سخن از مشكلات خود بميان آورديم، بابر در طول يكساعت صحبت ما، تنها به روي ميز خود چشم دوخته بود، و به ما و حرف هاي ما اصلاً اعتنايي نداشت".

جستجو در کابل پرس