Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 22883

هزاران مار و گژدم فرش قدمهای فرشته حضرتی!

25 جنوری 2009, 14:47, توسط حسان مايار

راستش خانم حضرتی ( يا همان زبيده تيمور ) کاملا رهزنانه حرکت ميکند؛ يعنی به سبک حبيب الله کلکانی سر گردنه انترنت کمين ميکند ؛ دو تا کاروان حقيقت را که غارت کرد ؛ يک هفته ساکت ميشود ، به واکنش سايه وهمسايه هم کاری ندارد ؛ يک حلقه پنبه فروميکند به سوراخ گوشش و تمام ! خوب ، کسيکه خودش زن باشد ؛ در ظاهر طرفدار حقوق و حريت زن هم باشد ! اما در همان حال از امان الله خان متنفر باشد و برای رهزن اسلام پناهی ! به اسم ( بچه سقاء) مديحه بسرايد ؛ چگونه آدمی است ؟ من گمان ميبرم فرشته جان مغز خر نخورده است بلکه بار ديگران را حمل ميکند ؛ مرکوب ديگران است ؛ از خود اراده ای ندارد ! باری يک مرد صاحب نفوذ ، خواسته بود ؛ يک جوان مزاحم را ابتدا مضحکه کند و بعد سر به نيست کند ؛ اما کسی از سر کار وی باخبر نشو د ! چند سکه طلا سپرد به يک گماشته اش تا روز يک سکه طلا به جوان مزاحم بدهد ؛ به شرط اين که همه ر وزه از يک درخت مشخص بالا برود و کمين بگيرد هرکه ساعت ۱۲ از معبر عبور کرد ؛ يک آفتابه آب را بر سر طرف خالی کند ! جوان مزاحم ، سه روز نخست به راحتی اين کار را کرد ؛ هم فال بود هم تماشا ؛ هم ميخنديد و کيف ميکرد و هم سکه طلا می گرفت ! اما گويا روز چارم پسر ارباب سکندر ( از متنفذين محل) از همين راه گذر ميکرد ؛ جوانک مزاحم ؛ طبق معمول آفتابه آب را ا ز کمينکاه بر سر پسر ارباب خالی کرد و مستوجب مجازات دوصد تازيانه شد و ديگر در انظار ديده نشد ! اين داستان روز گاريست ورد زبان اهالی همان قريه است ! فرشته جان هم اکنون هم پول می گيرد هم ميخندد و دنيا و مافيها را ريشخند ميکند تا کی ؟ تا ذيک کسی همانند پسر ارباب سکندر پيدا شود و اين رهزن انتر نتی را سر جايش بنشاند ! فرشته جان مزه انعام کلان ر ا چشيده و با نصيحت های کوچک ؛ د کان نوشتاری (!) اش را مسدود نميکند !
وا لسلام . نامه تمام . احسان مايار

جستجو در کابل پرس