Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 23301

عامیانه گری داکتر رنگین سپنتا در سیاست

4 فبروری 2009, 05:55, توسط بدخشی

بلی این روشنفکر را از نظر کسی بشناسید که در منطقه و ولایتش (یعنی بدخشان) مدتی در قدرت بوده است.
این عازم که امروز تاپهء روشنفکری بخود شریس میکند در ولایت من بدخشان، در اواخر داود خان و اوایل حکومت های الحادی ترکی و امین قدرتی داشت. او خودش روزانه به دکاکین مردم فقیر و بیچارهء بدخشان بدون اجازهء داخل میشد و توپ های تکهء تافته و کتان سرخ را از مردم فقیر و بی چاره بدون پرداخت پول به زور و توهین می گرفت و سر تاسر شهر را سرخ پوش میکرد تااز خون فقیران برای فقیران شعار کذایی کاذب بدهد! هورا هورا هورا!!!.
اگر فقیر و یا دکان داری هم حرفی می زد و یا نارضایتی نشان میداد، روانهء دریای کوکجه و یا جای ابدی میشد و شما در این سالها عملکرد درخشان جناب شان رادر گور های دسته جمعی مشاهده کردید.
این عزیز عازم اولین کسی است که به ارزش های دینی و معارف وطن ما پیش پای زده است و دیروز از بدترین نوعی فاشیستی پرولتاری بود و امروز هم روشنفکر دموکرات غربی.
بر پدر این نان مفت لعنتی لعنت، که در پناه سوسیال غرب خزیدن از انسان یکشببه حقوق بشریست و دموکرات و جامعهء مدنی خواه می سازد.
اگرجند این مرض همهء خلقی ها و پرچمی های بی خاصیت را در غرب فرا گرفته است، ولی وقاحت یگان کس مثل عزیز عازم، سیستانی و.. بسیار رنج آور است. دیده درایی را دیده بودم نه به این حد.
از چهرهء جنابشان هم کدام نور روشن درخشش نمی کند، شما چند لحظه در عکس شان دقیق شوید و به فراست انسانی نظر کنید، حتما مرا تصدیق خواهید کرد. و آن هم از سابقهء سرخ شان که نوری نه درخشید.
آن همه کشتن، بستن، سر به نیست کردن و ویرانی همهء وطن را اگر روشنفکری می نامید، بر پدر همهء این چنین روشن فکری یکجهان لعنت و تف، اگر خودم هم باشم.
آخر روشنفکری سماروق نیست و یا گندنه نیست که از زمین بروید و یا از بازار به سادگی خریده شود! روشنفکری شرط اولش شناخت از محیط و جامعه خود و پایبندی به ارزشهای درست آن جامعه است که این مدعیان بدون استتثاء آن را ندارند.
مثال: مگر گاندی به کدام مذهب هندو توهین کرده بود و در صدد نابودی آن تلاش ورزیده بود؟
من یک حرف زن روشنفکر ایرانی (شیرین عبادی برندهء جائزه صلح نوبل را) به شما نقل می کنم، تا حد اقل بدانید که تفاوت راه روشن فکران تاریک ما تا روشنفکری چقدر هست:
(شیرین عبادی در پاسخ سوال خبرنگار بی بی سی ـ «وقتی ما یک دولت دینی داشته باشیم و دین از سیاست جدا نباشد، چگونه می توانیم دموکراسی را در آن جامعهء تأمین کنیم؟؟» گفت: وقتی در یک جامعهء مسلمان اکثریت مردم قیام کنند و یک دولت اسلامی را بر بگزینند، مگر دموکراسی اجازه میدهد که ما به مردم بگوییم؛ شما چون مسلمان ها را انتخاب کرده اید، ما دموکراسی شما را قبول نداریم. یا اینکه؛ من فکر می کنم سیاست از دین جدا باشد، این لازم نیست که توقع داشته باشم، همهء مردم مثل من فکر کنند، چون این خود مخالف آزادی بیان است.)
ببینید در دو جمله یک خلذنگاذ رادیوی استعماری را چنان مجاب می کند که، دیگر شیمه ای برایش باقی نمی ماند و اولین نمای ضعف از چهره اش هویدا می شود.
این زن یک مدافع حقوق بشر و یکی از فعالان جهانی است، ولی از حقوق ملتش که حق باشد دفاع میکند.
اما این عزیز عازم و امثال ایشان که از ده ها هزار هم می گذرند؛ هنوز هم در فکر و خیال بر گشتن بر وطن این بار در شانهء بی ایم 52 امریکایی خواب نا بالغ می بینند. ولی الحمدلله که دیگر برگشتن شان ممکن نیست!
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لف لف خورد گه دانه دانه
هدف از مقاله عازم گفتار اسپنتا بود، ولی من خواستم با این مقاله شخصیت او را معرفی کنم و به این بهانهء شخصیت اکثریت بنام روشنفکران بی سواد، ارتچاعی و بی خبر را به نمایش بکشانم.
تشکر از حوصلهء تان که حرف دل آزردهء یک وطندار تان از دست امثال عزیز عازم خواندید.
والسلام
بدخشی

جستجو در کابل پرس