Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 28390

خط مشی عبداللطیف پدرام رهبر کنگره ملی افغانستان در انتخابات ریاست جمهوری

15 می 2009, 19:35, توسط نیک اندیش

آقای آرام گرامی درودبرشما! مطلب شماراخواندم واز اینکه نظر شخصی شما وبینش باورمندانه ی شمارا دربرگیرنده است، این را حق شما میدانم ومن هم به اجازه شما حق بیان وباورمندی خویش را دارم وهم به پرسشهای شما ناگزیرم پاسخ بدهم ودر ضمن مطالب چند درباره ی اقای پدرام خدمت شما وسایر دوستان تقدیم بدارم.
من اقای پدرام را نسخه علاج درد مزمن افغانستان پیش نکشیده ام، بلکه درایت وخودشناسی وپشتکار آن فرزند بوده است که تا این سرحد رسیده است؛ من نگفته ام که فقط پدرام محور تمام حل پرابلمهای این کشور است، ولی بدون شک یکی از مهره هایست که دراین راه بخشی از عمر عزیزش را با نهایت تلخی سپری کرده است؛
بلی راست گفتن یکی از بن ریشه های فرهنگ کهن تاریخ مردمان خراسان بزرگ است، ومن تا امروز کدام دروغ که سبب تباهی سازمان یا جامعه وبخشی از بدنه کشور ویا عامل جان گرفتن انسانها شده باشد، از اقای پدرام نشنیده وندیده ام. البته درجامعه مانند افغانستان، سیاست را تا توانسته اند، از فرهنگ دور نگهداشته وفریب را در پوست سیاست، به مثابه هنر رهبری وسیاستبازی، در پیشگاه مردم جلوه گر ساخته اند؛ هستند کسانیکه بنام خدا ورسول خدا، الله اکبر گفته حلقوم انسانهای افریده شده توسط خداوند جان ده وجان ستان را می برند واز آن لذت میبرند. تکفیر وغصب دارای منقول وغیر منقول وصدها بیدادگری دیگری که شایسته ذکرآن نیست. این نا هنجاریها از جامعه ای سرچشمه میگیرد که،فرهنگ درآن فراموش گردیده است؛ وهویت درآن جامعه آنقدر رنگ باخته است که اصۀ نمیدانیم ما که هستیم وتاریخ ما از کدام زمان ودر کدام قلمرو شروع میشود واین قلمرو حدود وثغورش کجاست؟
شما سخن از رهبر ورهبری گفته اید؛ نظرمن اینست که زمان تک نظری وحلقه بندی ایدیولوژی بازی وفردگرایی ورهبر تراشی گذشته است، البته آقای پدرام مسوول وریس حزب کنگره ملی هستند ومسولیت در برابر تعهد واراده خدمت به مردم، نه سردمداری ورهبر تراشی که تا امروز مردم افغانستان را دامنگیر است ودرپای افراد گروگان میباشند که این هم از خطاکاریهایست که ما نسبت به فرهنگ واساس زندگی خویش بی تفاوت بوده ایم؛ امروز ما به رهبری جمعی وخرد ، خردمندان ضرورت داریم. تقوا از نظر من پاک نفسی وعدم ضرر برای دیگران است. درعین حال جستجوی راه نیکو وآسودگی خاطر برای شهروندان یک همبودگاه، اساس تقوای اجتماعی خواهد بود. مفهوم تقوا ویا پاکیزگی نفس در جامعه ما وارونه جلوه کرده است، هرکسیکه بیشتر بسوی مسجید وبیشتر در غصب اموال مردم ویا بیت المال حصه میگیرد، شامل دیدگاه تقوا میباشد، دانش ونیکوکاری وطرح راستین بخاطر تحقق عدالت اجتماعی، از نظر کشور ما تا امروز شامل حال تقوا نمیباشند؛ گیریم پدرام در ضرورت دروغ گفته باشد، در جوانی وحالت مجردی بسوی بانو ویا دوشیزه ای نگاه کرده باشد ویا از می خیامی قطره ی در گلو ریخته باشد؛ این مسایل شخصی پدرام هستند وما وشما از نگاه اهلیت حقوقی، حق نداریم که، اعتراض نماییم. اگر ضرر اجتماعی پدرام هویدا شد واز این کار که در حد اتهام است، بدیش به کسی رسید، آنگاه حق این را داریم که نامبرده را تنقید نماییم وملامت بداریم.
پدرام بخاطر رهایی مردم از رنج ستمگری فاشیزم، این حقیقت فروزان است که، آغوش گرم خانوادگی را رها کرد وخود را در نوجوانی آواره ساخت، تا به باورهای والای انسانیش جامه عمل بپوشاند. یاران وهمقطاران این فرزند با استعداد درواز بدخشان، بسیاریها دراین راه جان باختند ویگانه یادگار عرصه مبارزه آن دوران نو جوانان همین پدرام واستاد جلال باقی مانده اند واین یاران را ما وشما کوشش داریم که در دم تیغ اوغان ملیتی ها دچار بگردانیم وراه صاف کن ادامه حاکمیت فاشیزم باشیم؟!به نظر من واژه زنبارگی را برای آنکسانی باید گفت که، آمار زنانشان از پنج وشش هم بیشتر وحتا تا صدها حساب شده است که ثبت تاریخ میباشند، نه پدرام که تا اکنون مجرد است وتمام هواسش در ورای مبارزه برابری خواهانه وآوردن سیستم انسانی خود گردانی محلی می چرخد؛ وکسانیکه به گفته شما در اثر فشار اقای پدرام کنگره را ترک گفته اند، لازم بیاد آوری میدانم که، این افراد وابسته به مرام واساس حزب بودند ویا در بند اشاره ای آقای پدرام؟ افرادیکه با چنین شگرد سست مبارزه ی بی نتیچه میکنند، به چنین سرنوشت دچار خواهند گردید. رفیق نیمه راه درد آفرین است...
اگر به گپ آورد اقای جیحون از این حزب به جزء نام دیگر چیزی باقی نمانده است، تشویش شما در چیست؟ در مبارزه طرح وریشه واندیشه ی سازنده ای که راهکرد مفید ودرمانگر دردهای مزمن باشد، مهیم است ،هرگاه راه حق وطرح معقول برای مردم روشن گردد، مبارزه راهش را خود با اراده نسلهای دیگر وایندگان این سرزمین ادامه خواهد داد، برنامه کاری حزب کنگره ملی که عصاره بینشهای اندیشمندانه ی بدخشی شهید را در بر میگیرد، در چوکات یک شخصیت حقوقی دراین جامعه پا بر جا خواهد بود وتا زمانیکه اهدافش جامه عمل بپوشند، تآثیرش را مردم این سرزمین احساس خواهند کرد. البته تا سرحد پیروزی حق برباطل، برابری بر نابرابری ویا برتری جویی، عدالت بر رزالت، زیبای بر زشتی ، نیکوی بر بدی وصدها مثال دیگر..
در مورد پرسش اول شما در بالا ذکر نمودم ودر باره پرسش دیگر شما باید گفت که جنبشهای که مبارزین در نظر دارند میتوان از راه های درست وعالمانه وبا سنجش دقیق راهکردها وکارکردها به پیروزی رساند. در کشورما سیستم بردگی ودربند قرار دادنها دراین شرایط وجود ندارد ودراین سرزمین اقوام گوناگون با زبانها وفرهنگهاوسنتهای مختلف از هم ، زندگی میکنند. علت عقب ماندگی این کشور به نظرمن وسایر دوستان که به این سخنان باور دارند ، دراینست که طی 267 سال حاکمیت خانخانی وسیستم قبیلوی بر سرنوشت مردم با جبر ظالمانه حاکم بوده است وبرای کسی مجال بیان حق وبروز استعداد داده نمی شد. وحتا کاردانان ومبتکران رشد فن وهنر این سرزمین را که به دیگراندیشان ویا یا اقوام غیر پشتون تعلق داشتند، نیست ونابود میکردند.
کشورما در قدم نخست به ملت واحد ، دولت ملی وتآمین حقوق شهروندی وبازسازی مساوی ضرورت دارد، دیگر ضرورت به مبارزه قهرآمیز وانقلابی گری نیست، این برابری را میتوان از طریق تغیر در سیستم با اراده مردم بوجود آوردف اگر دراین راه حاکمان فاشیست سد شوند، با خردمندی ونا فرمانی مدنی میتوان از پی گرفتن حق مسلم خویش برآمد کرد، لازم است که خرد را مانند نیاکان خویش بر سرنوشت مردم حاکم سازیم واز این راه به منزلگاه مقصود خواهیم رسید.
شما یکسره اقای پدرام را ماجراجو خطاب کرده اید وآنرا متهم به داو ودشنام باباها ساخته اید وروح غازیان را دراین جا مظلوم جلوه داده اید؛ من برای شما ودیگر دوستان این مطلب راپیشکش میدارم، امید است که، با دقت توجه فرماید.
ما درتاریخ فرهنگ خود، با دروغهایی، کار داریم، که راستی های امروزه ما شده اند. با افسانه های کار داریم که، واقعیت های خدشه نا پذیر ما شده اند. ما با واژگونه سازی فرهنگ خود درتاریخ ، با واژگونه سازی هستی وگوهر خود، با واژگونه سازی خرد خود، باواژگونه سازی هنرها وفضیلت ها واخلاق خود کار ئاریم. عقل ابزاری وعقل عصایی وعقل تابع ، برما غلبه کرده است وخود را بایست که بکوبیم ودیگران را خوش نگهداریم. فرزند خراسان را متهم به مسایل پیش پا افتاده نماییم وتیشه ی فاشیزم را تیز بداریم ، تا ریشه ای نیم بند مارا زودتر ببرد ویکسره نابودمان سازد. شاعر زمان وسنجشگر خردمند میگوید:
آزاده را جفای فلک بیش میرسد....اول بلا به عاقبت اندیش میرسد... از هیچ آفریده ندارم شکایتی....برمن هرآنچه میرسد از خویش میرسد...
درست است که دراین دنیا هیچ انسانی کامل وبدون اشتباه وجود ندارد، اما دراین مرحله ای اساس واین نا سزا گوییها، به نفع ونقص کیها می انجامد؟ ایا با این بیان که شما کرده اید، کامپاین بقای اقای کرزی تا گلو در فساد غرق شده حساب نمی اید؟ قاچاق بنگ وتریاک برادران کرزی گندشان جهان را بد بوی ساخته است، زمانش نیست که این چهره ای خرد باخته را با معاونین خود فروخته اش ، برای مردم بیشتر معرفی بدارید ویا بداریم؟ این اقای خلیلی ومارشال فهیم، از کرزی انتظار چه معجزه وتغیر سیستم هستند که، مانند پشه خودشانرا در دوغ بدمزه وگندیده ای اقای کرزی غوطه ور ساختند؟ وجدان فروشی ووابستگی این را میگویند که بخاطر منافع شخصی وبدست آوردن یک چوکی فساد پر، بالای کارنامه های درست وتغیر آور دیگران پای بمانند وبه تیم بدنام کرزی جانی بپیوندند؟ پدرام ایا چنین است؟ این کرزی نه دانش دارد ، نه درایت دارد ، نه شهامت دارد ونه اندیشه خدمت به مردم، هزاره ، تاجیک وازبیک این ابلهی پیش پای بین را به قدرت رساندند ومانند تبارهای جنایتکارش، اول دست این مزدورمنشان را از کار گرفت واگر زورمی کشید به دادگاه جهانی تسلیمشان میکرد ولی دراین زمان اگر برنده شود، بدون شک این کار را خواهد کرد، جان که داده ومعلول ومعیوب وبی دست وبی پا فرزندان کدام سمت ومجل شده اند واز استقلال وتمامیت ارضی این سرزمین در برابر تروریستان طالب وپاکستانیهای وحشی کدامها جان دادند وفیض را غرب آمدگان میبرند، این نمونه ی خرد بیگانگی ما نسبت به خود وفرهنگ تاریخیمان است که نمونتآ خدمت شما به عرض رسید.
ودر آخر سخنانم را با این مسایل سازنده به پایان میرسانم واز شما اقای آرام می طلبم که شما هم میدانید ودیگران نیز میدانند، لازم است که ما وشما دست بردست هم دهیم واز این ترور خویشتن بگذریم ودر فکر وحدت فرزندان خراسان، بخاطر بقای فرهنگ بهی واندیشه های والای انسانی باشیم.
ما زمان تغیر پذیر میشویم که، اهمیت گذار از زشتی به زیبای، از نادانی به دانای واز بدی به نیکویی را بدانیم وبه این مرام برسیم.
تندرست وسرحال باشید واگر تند روی شده باشد مرا ببخشید واز شما وتارگاه وزین کابل پرس? جهان سپاس . یا هو !
نیک اندیش

جستجو در کابل پرس