Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 28872

اخلاقیات کمونیستی و اخلاقیات ضد کمونیستی

24 می 2009, 11:12

حکومت :

انسان به هیچ وجهه خود را مالک دنیا حق تداد که قبول کند , دنیا نه به ادم تحفه داده شده و نه انسان دنیا را بدست اورده است , و خداوند ریاستی به انسان ها درین دنیا نداده است , همچنان فرض پدری اولاد بنی ادم را نیز" فرضاء" خداوند به عهده دارد . با وجود همه این مسایل فرضاء اگر انسان قابل داشتن چنین حقی میبود و یا میتوانست منحیث وراثت , حقوق خود را به بازماندگان خود مثراث بگزارد . ویا اگر بازماندگان انسان دارای چنین حقی میبودند , از ان جای که در قانون طبیعت و نه در قانون خداوندی جانشینی مسلمی برای این " میراث " وجود نداشت , در نتیجه واراثت انسان بر زمین قانونی نبود . از جایکه در صحیح بخاری از فرزندان ادم به تعداد 124 هزار پیامبر نام برده اند منحیث وارث خداوند در این زمین , در مینای تاریکی که زمان انرا به خود دارد و هیچ دانشی از صحت فرزندان ادم در روشنایی سراغ ندارد , فی لحاظ هیچ کس حق ندارد به بهانه اینکه بچه کلان خانوادهء انسان ها است حق میراث از کسی بخواهد . به نظر من ناممکن است کسی بتواند حق دعوای قوم و خویشی با "منبع قدرت" و یا " سرزمین خصوصی انسان " بکند و از " اختیارات " پدرانه و سایه امریت " او " (فایده) نصیب خود گرداند . به این صورت قابل شک نیست که همه حکومت های جهان بر مبنای زور و خشونت و غصب است و انسان ها مجبوراء به دور یکدیگر جمع ساخته شده اند . یعنی جایی که زور دار ها حکومت میکنند . فی الحاظا خون خرابه , کشت و کشتار , جنگ و جدل عصیان و طغیان پیداه شده ادامه دارد . درین حیث و بیث باید نوید حکومت و سر چشمه قدرت جدید و راهی تازه را به غیر از انچه که به زور تفنگ رقم زده اند نقاشی کرد . و باید نشان داد که قدرت در محافل متغییر رنگ های متغایری دارد , مثلاء قدرت حکمران و پدر و کار فرما به نسبتی فرمانبردار و پسر و خدمتکار متغایر به هم هستند . بنا برین قدرت سیاسی منحیث حق قانون گذاری برای به نظم کشیدنء جامعه برای دفاع از اسیب های خارجی و در مجمع برا منافع همگان باید در نظر گرفته شود . فهمیدن حق سیاسی و مبدا حقوق سیاسی که همه انسان ها و طبیعت در مجمع بنیان گزار ان اند , یعنی شریطی که در کارو بار و تنظیم و نسق دارایی های خود , هر قسم که لازم میدانند ازاد اند . تنها طبیعت برانها حاکم است در ین صورت نه انسان احتیاجی به اجازه گرفتن از کسی را دارد و نه مجبور امرو نهی کسی دیگری است . مطلب شرایط کاملاء شریط برابری و برادری است , یعنی شرایطی که همه قانون و اختیارات به دو معیار است , اول : هیچ کس بر دیگری برتری ندارد , دوم همه مزایای طبیعت اعم از هر چه در اطراف خود میبینید برای بهره برداری مساویانه در اختیار یکسان همه استعداد ها قرار دارد و زاده شده است . صنوبر .

جستجو در کابل پرس