Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 28962

پروگرام بی ۵۲ آقای بشردوست

25 می 2009, 12:51, توسط ساربان

یکی از هموطنان ما (محبوب الله) دراین بخش نظر داده اند که باید همه به آغای بشردوست همکاری نمایند و ایشان بسیار "خدمگار" مردم می باشند. من با ایشان تا حدی هم عقیده هستم. من آغای بشردوست را شخص صادق، شریف، خدمت گذار به مردم و حقیقت گوه میدانم. ایا باید ما داخل شدن همچو شخصیت را به دایرۀ کثیف سیاست بازی های معمول امروزیِِِِ جهانی همکاری کنیم؟ آیا امکان دارد که شخصی به این اندازه شریف در حلقه سیاست کثیف امروز داخل شود و پاک دامن باقی بماند؟ من یکی هرگز نمی توانم باور کنم. بیاید ببینیم که همین مقاله "پروگرام بی 52 آقای بشردوست" را بخوانیم، در آن دیده میشود که "شرافت" ایشان فقط با انتخاب شدن در چوکی وکالت آلوده با سیاست شده است چی رسد به اینکه بخیر ایشان رئیس جمهور کشور شوند. چرا ما شخصیت های "شریف" کشور را برای آلوده شدن، بیشرف شدن، خائین شدن، ترسو شدن،حریص شدن، کثیف شدن همکاری کنیم؟ آیا وظیفۀ ما این است؟
باید بدانیم که بهترین کار آقای بشر دوست استعفا دادن از پست وزارت بود ولی متاسفانه آرزوی شان و کوشش شان برای انتخاب شدن به حیث عضوی از خانه شارلتان های کمیشن کار دلال سیاسی (پارلمان کشور) نا شریف ترین کار یشان بود. می دانم که ایشان فقط به خاطر آوردن تغیر مثبت در سیستم دولتی فاسد و به خاطر پیشرفت کشور اقدام به این کار کردند که به خودی خود احساس شریفانۀ ست، اما نمی توانم این را باور کنم که ایشان " توسط زاغ بودنه گرفته نمی شود" را نمیداستند. به یقیین که ایشان این حقیقت ساده را میدانستند. ایشان این حقیقت ساده را از مردم کتمان کردند، در نتیجه تعدادی از مردم بازی خوردند، آنها به امید تغییر های مثبت به ایشان رای دادند و رای آنها سبب انتخاب ایشان به حیث وکیل در پارلمان – این نهاد دولتی/سیاسی-انتخاب شد. همین مساله خدشۀ با باور خودم ازشریف بودن ایشان می سازد. گیرم ایشان نمیدانستند در این صورت ندانستن این حقیقت ساده، ساده لوهی عظیمی است و تکیه زدن همچو شخص بسیار ساده لوه در پستی چنین اساس و پر از مداری گری های سیاسی مناسب نیست. نمی دانم چرا انسان های که تعدادی قابل توجه مردم ایشان را شریف و معتبر و روشن و خوب میدانند با پیوستن به سیاست و دولت خود به دسته می خواهند آلوده سازند؟ مثل آقای سپنتا که رفت مشاور و وزیر شدند، یا استاد عزیز آخگر با سیاست "مداری گری" می پیوندند و از حزب مشخصی با اندیشه های سیاسی خاص پشتیبانی نموده و گاهی بلند گوه شان می شوند. آیا این ها نمی دانند که این مردم هستند که تغییر را می توانند بیاورند وباید با مردم کار شود و باید در جبهۀ مردم بود تا قوی شان ساخت تا دولتی را به وجود بیاورند که از ایشان حساب ببرند و قادر به "ظالم شدن" نباشند؟
من از پست ها، نا شریف ها، کثیف ها، رذیل ها و خائین های سیاست باز شکوه یی ندارم بل از شریف ها و روشن ها پر احساس ما گله دارم که همیش از مردم محوری به دولت محوری پناه می برند و با کسب امتیاز های خون آلود مسخ می شوند و جبهۀ راستین "قدرت" را که همانا مردم در چوکات "جامعۀ مدنی" است ترک می کنند. دولت، هر نوع دولتی، طرفدار آزادی نمی باشد، آزادی توسط مردم به میان می آید. این یک حقیقت نه چندان بیچیده است.

جستجو در کابل پرس