Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 31023

دستگیر پنجشیری، کودک هشت و نیم ساله

9 جولای 2009, 12:42

اتفاقا مردم شمالی بسیار وطن پرست و دلیر هستند ولی از فقدان یک رهبر ویا کسی که از تهه دل قهرمان مردم شمالی باشد رنج میبرند . بسیار کوشش کردند که از یچه سقو ( خادم دین اسلام ) درست کنند . ولی ممکن نشد . حبیب الله از پیداوار نادر خان نوکر انگلیس بود و از جایی که در افغانستان هر دزدی اول از دین برای خوب بودن ویا مردمی بودن خود استفاده میکند و یا برای خاک بر چشم مردم زدن از دین استفاتده میکند , بچه سقو همچنان از فیشن وقت استفاده نمود . ولی به مصداق ( گندم از گندم بروید جو زجو ) ایشان نه تنها مکاتب را بستند بله کشور را به عصر حجر برده تاریک نمودند . در ساختن قهرمانان مردمی دانش و تحصیل رول بارزی دارد که اتفاقاء دولت های پادشاهی افغانستان همیشه مردم را در جهل و فقر نگه میداشتند تا به اسانی حکومت کنند , در شمالی بعدا از حبیب الله کلکانی دزد معرف که حتی زمام امور مردم نیز از دسترس دزدی او دور نمانده بود اشخاص دیگری نیز به مقام قهرمانی و سرداری این قوم شجاع رسیده اند , از جمله مجید کلکانی را باید نام گرفت , ایشان در ابتدا به خاطر دعوای چند قطعه زمین که پدرش با نادرخان داشت یتیم میشوند و بعد از مشکلات زیاد در صنوف اخر مکتب بودند که به ( جرم قتلی که میگویند ایشان نکرده بودند ) به زندان برای مدت طولانی انداخته میشوند و از جایی که همه شما خبر دارید حتی امروز که تمام زندان های دنیا تقریباء مهد نو ساختن شخصیت مجرمان گشته است , زندان های افغانستان تغیری ننموده از ادم درست در زندان یک مجرم میسازند و به جامعه تقدیم مینمایند . در ین حال جناب مجید خان بعد از رهایی از زندان راهی دهات ابایی خود میگردد و از ترس تعقیب ماموران دولت به جنگل میروند . در سالهای هزارو سیصدو چهل جوانان شمالی به جای دست در دانش و قلم , زیاد تر به فعالیت های ( داره یی ) اعتقاد داشتند . مجید خان چند نفر دوستان پیدا میکنند و شروع به فعالیت مینامید , بعد از قتل و اختطاف چند بدبخت نام پیدا میکنند و از جایی که جریان ( شعله جاوید ) معتقد بود که انقلاب را از طرف دهات به شهر باید اورد مانند سلف خود ( ماو تسه تنگ ) , اعضای شعله جاوید به مجید خان که بعد از ان همه اتش دیدن پخته شده بودند , تماس میگیرند و ایشان را دعوت به همکاری مینمایند . خلاصه تحلیل زیر بنایی زنده گی مجید خان نشان میدهد که ایشان هیچ رابطه اساسی و یا دانش سیاسی با کدام حزب معتبر مردم افغانستان نداشتند و صرف محض انتقام گرفتن از خانواده نادری دست به جنگلات رفتن زده بودند و این یک مسله شخصی ایشان بود نه به خاطر مردم شجاع شمالی . در طول جریانات سیاسی که در افغانستان خاصتاء در کابل در دهه چهل اتفاق افتاده بود نامی از مجید خان برده نشده است . ایشان تصمیم داشتند که فاکولته شرعیات را بخوانند که موفق نشدند و اگر موفق میشدند حتماء مانند حکمت یار سر از استین آی اس آی پاکستان بیرون میکردند , ورنه حد اقل به مخالفت احمد شا مسعود که حتماء ایستاده میشدند , بهر حال از نظر من حاجی صاحب صیف الدین که سالها خدمت به موسیقی فولکلوریک مردم شمالی و مردم افغانستنان نموده اند و بودند , احترام بیشتری در اواخر حکومت های مردمی افغانستان در بین مردم کسب نموده بودند , تا مجید خان . صنوبر .

http://www.youtube.com/watch?v...

جستجو در کابل پرس