Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 3896

انحطاط روشنفکری

6 جولای 2007, 15:58, توسط دشمن فاشیسم

من از همان نخستبن مرور شک کرده بودم که بسیاری از مطالب این مقاله را پیش از این در جایی خوانده ام.زمانی که به کتاب " بین گذ شته واینده" اثر رامین جها نبگلو اندیشه گر روشنفکر ایرانی باز گشتم در یافتم که بهروز جهانیار مطالب اساسی را از این کتاب برداشت کرده ولی به ان بمنزله یک منبع مورد استفاده یا ماخذ اشاره ای نکرده است . اینک با نظر داشت محدودیت جای / صرف چند تموته را پیشکش مینمایم: جهانبگلو برای تعریف مقوله روشنفکر چهار ویژگی را به شرح زیر نشانی میکند: "(1)نخست اینکه روشنفکر کسی است که از خود آگاه است واین خود اگاهی دارای ماهیت پدیدار شناختی ( بمعنای هگلی کلمه)مبتنی بر تعلیم یافتگی وپرورش یا فتگی ذهن است.(3) روشنفکر قادر است به دلیل خود اگاهی از خود فاصله بگیرد ونگاه انتقادی بخود داشته باشد ...همواره به شیوه دیگر بیاندیشد . روشنفکر اساسا شخص دیگر اند یش است .... (3)روشنفکرفردیست که در حقیقت وبرای حقیقت زندگی ومبارزه میکند میکند...." (4) روشنفکر فر دیست که وجدان بیدار جامعه ی خود وجامعه ی جها نیست . او هوشیار است زیرا قابلیت استفاده از عقل انتقادی را در بسیاری از امور حوزه ی عمومی دارد...." (صفحه268)اقای بهروز جهانگیر نیز همان چهار شرط یا ویژگی را بر میشمارد ولی با تغییر اندک کلمات و با عبارات کمی متفاوت که من از نقل ان بدلیل اینکه مقاله ایشان حاضر است / صرف نظر مینمایم . ولی گفتنیست که اقای بهروز پرسشگری را از ویژگی اول روشنفکر بحساب میاورد (شاید برای انکه از نقل عین اندیشه ی جهانبگلو طفره رفته ودر صورت متوجه شدن کسی به ماهیت نوشته اش انرا بحیث یک تفاوت برخ بکشد !ا ما غافل از اینکه پرسشگری لازمه وجزو جدا ناشدنی خود اگاهی/ نقد /حقیقت جویی وبیداری وجدان است ونمیتوان ان را مستقل از این سه ویژگی حساب کرد . حالا چند نمونه ی دیگر را هم بصورت مقایسه میاورم تا روشن شود که چگونه اقای بهروز اندیشه های جهانبگلورا به خود نسبت داده است: " ... ازاینرو پروژه روشنفکری بنا به تعریف/ پروژه نقد عقل سیاسی است که میکوشد تا حدود معرفت شناختی عقل سیاسی را تعیین کند . " ( جهانبگلو) " ... نقد مفاهیم و نهاد ها را میکند و حدود معرفت شناختی عقل سیاسی را تعیین میکند ...." ( بهروز جها نیار) "... معیار ها/ هنجار ها / اسطوره ها وهمه باید مورد باز بینی انتقادی قرار داده شوند .." ( جهانبگلو) " ... نقادی از جمله عناصر سازنده در مفهوم روشنفکریست که شالوده ها/ حقیقت های مطلق/هنجارها واسطوره های جامعه را فرا فگنی میکند ..." (بهروز جهانیار) " ... لذا اندیشه ی انتقادی به معنای نقد کردن وایراد گرفتن نیست بلکه به معنای سنجش است." ( جهانبگلو) "اگر اندیشه اش را در نظر بگیریم در ان تفکیک هم است/ در معنای یونانی تفکیک کردن هم است. " ( جهانبگلو) " نقد یا کریتیک مفهوم ان را ندارد که همه چیز را به پرسش فرا خواند ( یاد تان باشد که بهروز پرسشکری را از ویژگی نخست روشنفکر میدانست) بل نقد مفهوم سنجش را دارد و معنای تفکیک کردن را دارد ..!!" ( بهروز جهانیار) نمونه های بیشتر از این را همراه با اشتبا هات ونا درستی های تیوریک در نوشته ی اقای جهانیار میتوان ارایه نمود ولی من بلحاظ جلوگیری از به درازا کشیدن نوشته از آن میگدرم ومیدانم که خو ا نند ه ی نکته دان وسنجشگر از همین مختصر به قضیه پی خواهد برد . منظور من از این یادداشت مختصر / نه شماتت اقای جهانگیر است ونه اینکه به ایشان بی حرمتی روا داشته باشم . از قرار معلوم ایشان استعداد کافی برای اموزش و فرا گیری وتحلیل مسایل علمی را دارند ولی از ایشان خواهش مینمایم که به این عرایض بنده گوش فرا دهند . عرض من اینست که در حوزه ی اندیشه ورزی سه عرصه را در نظر داشته باشند . کسی می اندیشد و اندیشه ی تازه تولید میکند . کسی دبگر این اندیشه را شرح وبسط میدهد یا تفسیر میکند و کسانی هم از محصول کار آن دو بهره میگیرند / یعنی می آموزند ویا به اصطلاح ان اندیشه هارا مصرف میکنند . بکوشید خود تولید گر باشید ولی اگر نقاد یا شارح یا مفسرهستید یا مصرف میکنید / حتما نام نویسنده ی اصلی یا منبع و ماخد را معرفی نمایید . ( البته این یادداشت صرف به بخش نخست مقاله اشاره داشت واگر به همه ی متن میپرداختیم / مثنوی هفت من کاغذ میشد !)

جستجو در کابل پرس