زمان بود که من هم میخواستم نعوذام بالله ناخدا شوم و از دین و مذهب اسلامی خود برگردم چرا که دلائلی زیادی از جهالت اعراب گرفته تا سوء استفادۀ شیخان و ملاهای دروغین از بیسوادی و غفلت و نادانی عدۀ کثیر مردم مسلمان، تحلیل و تفسیر متفاوت علمای مذهبی از قرآن شریف و در عین حال به فکر این بودم که علم بشر و ساینس امروزی جوابگوی همۀ سوالات در مورد خلقت جهان، کهکشان و زنده جان میباشد:
نا خدایان چون بابک روشن ضمیر، هزاربز جان و غیره با تکیه بر ساینس یا با تکیه بر دانش علمی فراوان خود شاید میگویند و هم میپرسند که:
موجودیت انسان بصورت تخمینی بیشتر از چند صد میلیون سال بوده و چون در آن زمان نه زبانی برای تکلم وجود داشت و نه هم تارخ نویسی رایج بود پس چطور میتواند داستانهای نقل شده در کتابهای آسمانی از طرف نویسندگان و آفریدگان داستانهای تخیلی و قهرمانان شان صحت داشته باشند. مثلا" داستان طوفان نوح (ع)و امثالهم.
بیائید لحظۀ از حقیقت و یا عدم حقیقت ایگونه داستانها بگذریم و هر کیرا با افکار و عقایدش بحال خودش بگذاریم ولی اجازه بدهید من چند سوالی ازاین آقایان همانند بابک روشن ضمیر، هزاربز جان و امثال ایشان، در باره پیدایش خلقت جهان، کهکشان و زنده جان بنمایم تا باشد که ایشان مرا جواب قناعتبخشی عِرضا نمایند تا من هم بتوانم به ناخدائی گرائیده و دین ومذهب اسلامی خویشرا نفی نموده و به جمع آنان بپیوندم ورنه خواهش کنم که وقت بیشترِ در درک الفاظ خداوند که در کتابهای آسمانی فقط بخاطر نجات انسان از بیراهه، ظلم و استبداد و تکبر.. و بخاطر رهنمائی انسان بسوی محبت، برادری، تواضع و تقوا و عبادت همان یک پروردگار و آفریدگار که بیشک خالق همۀ کائنات و مخلوقات هستند، بنمایند.
و اکنون سوالات بنده:
اگر قبول کنم که جهان و کهکشان به خودی خود پیدا شده و در اثر انفجارات کروی زمین از اثر انفجار آفتاب پیداشده و در اثر تجمع گازات هفتگانه بدور زمین اقلیم و بلآخره با باریدن بارش گیاه و بعدا" زنده جان پیدا شده و با گذشت زمان تکامل نموده و اشکال امروزی را پیدا کرده اند.
سوال من اینست که آن کرۀ اولی را که از ذره های اتمی و انرژی زا بوده و ما اسامی گوناگونِ علمی از نگاه فزیک و یا کیمیائی و جرافیائی میدهیم،از کجا پیدا شده و هم این کرویات و کهکشانهای لایتناهی را که حتی ما از حسابش هم عاجز هستیم چگونه در مدت بیشتر از صدها ملیون سال بدون اشتباه و غلطی با یک سیستم سنجیده شده و با یک نظم خاص میچرخند و امکانات حیات و زندگی بوجود میاورند چگونه ترسیم میتوانید؟
جانم؛ بیائید و بقبولید که دنیا بی صاحب نبوده و در محتوای هر کتاب و داستانی هر چند تخیلی هم باشند، هدف و مرامی موجود و پنهان میباشد که نویسنده تلاش میکند ما را متوجه آن بسازد و این بر ماست که چگونه آنرا در میابیم، تحلیل و تفسیر مینمائیم و یا می قبولیم.
من شکر مسلمان هستم و هم قبول دارم که هر دین ومذهبِ دسخوش حوادثات و تحلیلهای نادرست از دست انسانها شده اند و به این نتیجه رسیده ام که دو طبقه انسان وجود دارد که در خصلت ها خیلی متفاوت ولی در ذات دو گونه اند و از نظر اسلام خداوند (ج) آ نها را چنین تفکیک ارزانی نموده اند:
ترجمه
ما شما را آفريديم; سپس صورت بندى كرديم; بعد به فرشتگان گفتيم: «براى آدم خضوع كنيد! » آنها همه سجده كردند; جز ابليس كه از سجدهكنندگان نبود. (11)
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم; مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل!» (12)
گفت: «از آن (مقام و مرتبهات) فرود آى! تو حق ندارى در آن (مقام و مرتبه) تكبر كنى! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكى! (13)
گفت: «مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته مىشوند مهلت ده (و زنده بگذار!)» (14)
فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» (15)
گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم! (16)
سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مىروم; و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت!» (17)
فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بيرون رو! و سوگند ياد مىكنم كه هر كس از آنها از تو پيروى كند، جهنم را از شما همگى پر مىكنم! (18)
و اى آدم! تو و همسرت در بهشت ساكن شويد! و از هر جا كه خواستيد، بخوريد! اما به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود!» (19)
سپس شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشكار سازد; و گفت: سخللّه پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرده مگر بخاطر اينكه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند!» (20)
و براى آنها سوگند ياد كرد كه من براى شما از خيرخواهانم. (21)
و به اين ترتيب، آنها را با فريب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان ( عورتشان) بر آنها آشكار شد; و شروع كردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را ندا داد كه: «آيا شما را از آن درخت نهى نكردم؟! ونگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است؟!» (22)
گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود!» (23)
فرمود: «(از مقام خويش،) فرود آييد، در حالى كه بعضى از شما نسبت به بعض ديگر، دشمن خواهيد بود! (شيطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و براى شما در زمين، قرارگاه و وسيله بهرهگيرى تا زمان معينى خواهد بود.» (24)
فرمود: «در آن ( زمين) زنده مىشويد; و در آن مىميريد; و (در رستاخيز) از آن خارج خواهيد شد.» (25)
اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستاديم كه اندام شما را مىپوشاند و مايه زينت شماست; اما لباس پرهيزگارى بهتر است! اينها (همه) از آيات خداست، تا متذكر (نعمتهاى او) شوند! (26)
اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد، و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اينكه او و همكارانش شما را مىبينند از جايى كه شما آنها را نمىبينيد; (اما بدانيد) ما شياطين را اولياى كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند(27
دوستان و خوانندگان خوب و گرامی سلام؛
زمان بود که من هم میخواستم نعوذام بالله ناخدا شوم و از دین و مذهب اسلامی خود برگردم چرا که دلائلی زیادی از جهالت اعراب گرفته تا سوء استفادۀ شیخان و ملاهای دروغین از بیسوادی و غفلت و نادانی عدۀ کثیر مردم مسلمان، تحلیل و تفسیر متفاوت علمای مذهبی از قرآن شریف و در عین حال به فکر این بودم که علم بشر و ساینس امروزی جوابگوی همۀ سوالات در مورد خلقت جهان، کهکشان و زنده جان میباشد:
نا خدایان چون بابک روشن ضمیر، هزاربز جان و غیره با تکیه بر ساینس یا با تکیه بر دانش علمی فراوان خود شاید میگویند و هم میپرسند که:
موجودیت انسان بصورت تخمینی بیشتر از چند صد میلیون سال بوده و چون در آن زمان نه زبانی برای تکلم وجود داشت و نه هم تارخ نویسی رایج بود پس چطور میتواند داستانهای نقل شده در کتابهای آسمانی از طرف نویسندگان و آفریدگان داستانهای تخیلی و قهرمانان شان صحت داشته باشند. مثلا" داستان طوفان نوح (ع)و امثالهم.
بیائید لحظۀ از حقیقت و یا عدم حقیقت ایگونه داستانها بگذریم و هر کیرا با افکار و عقایدش بحال خودش بگذاریم ولی اجازه بدهید من چند سوالی ازاین آقایان همانند بابک روشن ضمیر، هزاربز جان و امثال ایشان، در باره پیدایش خلقت جهان، کهکشان و زنده جان بنمایم تا باشد که ایشان مرا جواب قناعتبخشی عِرضا نمایند تا من هم بتوانم به ناخدائی گرائیده و دین ومذهب اسلامی خویشرا نفی نموده و به جمع آنان بپیوندم ورنه خواهش کنم که وقت بیشترِ در درک الفاظ خداوند که در کتابهای آسمانی فقط بخاطر نجات انسان از بیراهه، ظلم و استبداد و تکبر.. و بخاطر رهنمائی انسان بسوی محبت، برادری، تواضع و تقوا و عبادت همان یک پروردگار و آفریدگار که بیشک خالق همۀ کائنات و مخلوقات هستند، بنمایند.
و اکنون سوالات بنده:
اگر قبول کنم که جهان و کهکشان به خودی خود پیدا شده و در اثر انفجارات کروی زمین از اثر انفجار آفتاب پیداشده و در اثر تجمع گازات هفتگانه بدور زمین اقلیم و بلآخره با باریدن بارش گیاه و بعدا" زنده جان پیدا شده و با گذشت زمان تکامل نموده و اشکال امروزی را پیدا کرده اند.
سوال من اینست که آن کرۀ اولی را که از ذره های اتمی و انرژی زا بوده و ما اسامی گوناگونِ علمی از نگاه فزیک و یا کیمیائی و جرافیائی میدهیم،از کجا پیدا شده و هم این کرویات و کهکشانهای لایتناهی را که حتی ما از حسابش هم عاجز هستیم چگونه در مدت بیشتر از صدها ملیون سال بدون اشتباه و غلطی با یک سیستم سنجیده شده و با یک نظم خاص میچرخند و امکانات حیات و زندگی بوجود میاورند چگونه ترسیم میتوانید؟
جانم؛ بیائید و بقبولید که دنیا بی صاحب نبوده و در محتوای هر کتاب و داستانی هر چند تخیلی هم باشند، هدف و مرامی موجود و پنهان میباشد که نویسنده تلاش میکند ما را متوجه آن بسازد و این بر ماست که چگونه آنرا در میابیم، تحلیل و تفسیر مینمائیم و یا می قبولیم.
من شکر مسلمان هستم و هم قبول دارم که هر دین ومذهبِ دسخوش حوادثات و تحلیلهای نادرست از دست انسانها شده اند و به این نتیجه رسیده ام که دو طبقه انسان وجود دارد که در خصلت ها خیلی متفاوت ولی در ذات دو گونه اند و از نظر اسلام خداوند (ج) آ نها را چنین تفکیک ارزانی نموده اند:
سورة الاعراف 27 - 11
11 وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ
12 قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
13 قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ
14 قَالَ أَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
15 قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
16 قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ
17 ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ
18 قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا ۖ لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ
19 وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَـٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ
20 فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـٰذِهِ
الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ
21 وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ
22 فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ۖ
وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ
لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ
23 قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
24 قَالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ
25 قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ
26 يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا ۖ وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِكَ خَيْرٌ ۚ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ
لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ
27 يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ
يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ
أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ
ترجمه
ما شما را آفريديم; سپس صورت بندى كرديم; بعد به فرشتگان گفتيم: «براى آدم خضوع كنيد! » آنها همه سجده كردند; جز ابليس كه از سجدهكنندگان نبود. (11)
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم; مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل!» (12)
گفت: «از آن (مقام و مرتبهات) فرود آى! تو حق ندارى در آن (مقام و مرتبه) تكبر كنى! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكى! (13)
گفت: «مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته مىشوند مهلت ده (و زنده بگذار!)» (14)
فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» (15)
گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم! (16)
سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مىروم; و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت!» (17)
فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بيرون رو! و سوگند ياد مىكنم كه هر كس از آنها از تو پيروى كند، جهنم را از شما همگى پر مىكنم! (18)
و اى آدم! تو و همسرت در بهشت ساكن شويد! و از هر جا كه خواستيد، بخوريد! اما به اين درخت نزديك نشويد، كه از ستمكاران خواهيد بود!» (19)
سپس شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشكار سازد; و گفت: سخللّه پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نكرده مگر بخاطر اينكه (اگر از آن بخوريد،) فرشته خواهيد شد، يا جاودانه (در بهشت) خواهيد ماند!» (20)
و براى آنها سوگند ياد كرد كه من براى شما از خيرخواهانم. (21)
و به اين ترتيب، آنها را با فريب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان ( عورتشان) بر آنها آشكار شد; و شروع كردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را ندا داد كه: «آيا شما را از آن درخت نهى نكردم؟! ونگفتم كه شيطان براى شما دشمن آشكارى است؟!» (22)
گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود!» (23)
فرمود: «(از مقام خويش،) فرود آييد، در حالى كه بعضى از شما نسبت به بعض ديگر، دشمن خواهيد بود! (شيطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و براى شما در زمين، قرارگاه و وسيله بهرهگيرى تا زمان معينى خواهد بود.» (24)
فرمود: «در آن ( زمين) زنده مىشويد; و در آن مىميريد; و (در رستاخيز) از آن خارج خواهيد شد.» (25)
اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستاديم كه اندام شما را مىپوشاند و مايه زينت شماست; اما لباس پرهيزگارى بهتر است! اينها (همه) از آيات خداست، تا متذكر (نعمتهاى او) شوند! (26)
اى فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد، و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اينكه او و همكارانش شما را مىبينند از جايى كه شما آنها را نمىبينيد; (اما بدانيد) ما شياطين را اولياى كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند(27