سلام میر هزار عزیز از اینکه دوباره خواندم که باز مینوسی خوشحال شدم . از همان روز که بازداشتت کردند یک شعر از دوران کودکی یادم آمد ای قلم آخر زبانت میبرند
اینقدر حرف پریشان تا بکی
اما من از این بریدن چیزی دیگری معنا میگیرم ، سر هر قلم بعد از بریدن تیزتر و برا تر میشود ، کس های که در این مسیر گام نهاده اند خواسته اند روز تاریک سانسور را با قلم های خود به روشنایی مبدل نمایند البته که وظیفه دشوار مینماید اما رساندن این قافله به دوش ما سپرده شده .
سلام میر هزار عزیز از اینکه دوباره خواندم که باز مینوسی خوشحال شدم . از همان روز که بازداشتت کردند یک شعر از دوران کودکی یادم آمد ای قلم آخر زبانت میبرند
اینقدر حرف پریشان تا بکی
اما من از این بریدن چیزی دیگری معنا میگیرم ، سر هر قلم بعد از بریدن تیزتر و برا تر میشود ، کس های که در این مسیر گام نهاده اند خواسته اند روز تاریک سانسور را با قلم های خود به روشنایی مبدل نمایند البته که وظیفه دشوار مینماید اما رساندن این قافله به دوش ما سپرده شده .
صحت دیوانه گان دیوانگی میاورد
گر با میخواهی نشستن فکر زنجیر بکن
با احترام
هارون