Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 35194

ولایت کاپیسا: مردم شرم دارند دختران خود را به مکتب بفرستند

13 جنوری 2010, 11:54, توسط atlas

سلامونه !

در سال 1989 وختی که حکومت ح د خ ا شکست خورد و مجاهدین که به خون همدیگر تشنه بودند زمام مملکت را به دست های خود گرفتند و در خفا و گاهی بر ملا شروع به انتقام گرفتن از همیگر نمودند . در ان زما ملا عمر بعد از بیرون رفتن روس ها به قریه سنگ سیر در نزدیکی قتدهار رفت و در مسجدی شروع بع ملاهی نمود . تا اینجا همه خبر دارند ولی در نزدیکی های اخر سال 1992 چند تا زن های قریه نزد ملا میایند و شکایت میکنند که به انها قریه دار و چند تا مجاهد تجاوز نموده است به هر دری که بروند با انها عدالت نخواهد شد و بدون در مسجد جای دیگری ندارند برای سزا و جزای ضالمون . ملا عمر قضیه را تحقیقات میکند و بعد از علم اوری چند نفر از طلبه مدرسه که او میچلاند یکجا میسازد و به عدالت نمودن به خانه های متجاوزین میرود و همه انها را قصاص میکند و با همان طلبه که تعداد انها پنجاه نفر نمیشد به عدالت نمودن بیرون میشود و میخواهد افغانستان را از دست پنجشیری های که در دوران زنده گی امر صاحب مسعود هر نیم ساعت زن و یا مردی اغوا میشدند و تجاوز به انها میشد و یا قوما های هزاره ما که پوست میکندید از سرو شانه همدیگر . میگقتیم که ملا عمر با چهل نفر و بیست تا تفنگ زن های که اغوا شده بودند و به انها تجاوز شده بود عدالت میدهد و در بدل امیر اسلامی هرات اسماعیل خان که در دوران نو محمد تره کی در فرقه هرات فوجی پاین رتبه بود در بدل کشتن چند نفر عواملناس فرقه را به اتش کشید و اسلحه که باید با ان افغانستان را به مقابل فوجی های ایرانی و یا پلوچ پاکستانی و یا روس های شمال تنگه ذوالفقار به دفاع میانداخت در بین اوباشان و دزدان روی سرک های هرات تقسیم نمود و مردم که در اتش انتقام همدیگر میسوختن همه مسلح شدند . اسماعیل خان بعد از این حرکت خود مانند دزدان سر گردنه نه مانند یک مجاهد جنگجو سرک بین شهر و میدان هوایی شندند را برای ماه های دراز زیر نظر داشت و از حمل و نقل سامان محاربوی و سامان تجارتی که از خارج میامدند با دزدی و چپاول خود را قهرمان مردم فکر میکرد . ما چرا به ضد این قهرمانان خود ساخته هستیم ؟ برای اینکه خود را چلاندند با یک مملکت را چلاندن فرق میکند . برای انجنیرینگ رفاه واسایش مردمی کشوری مانند افغانستان به اشخاص تحصیل یافته و درس خوان و با تجربه که بتوانند در سطح عالمی بیاندیشند و در ضمن یک افغان از بیخ و بن باشند ما احتیاج داریم . ملا عمر و امثال ملا عمر برای افغانستان نظر به عنعنات افغانستان میجنگد . و اگر ملا صاحب از بین برود پسر بزرگش و بعد پسر کوچکش و تا اخر تمام خانواده او وظیفه گرفتن انتقام را از دشمنان افغانستان دارند و این مثال بر همه پشتون ها وفق میکند . و این سلسله دشمنی به جای خواهد رسید که مثلاء امریکانانو باید این زمین را ایلا بدهند و به کراتی که تازه کشف نموده اند مانند عطارد و مریخ از دست افغانها یک روز فرار نموده پناه خواهند برد . ما میگفتیم که فارسی وان اگر بیسواد باشه در فو ج افغانستان همو دوسال نوکری میکرد و اگر باسواد بود یک سال و اگر بیسار با سواد بود شش ماه کورس اکادمی را در مهتاب قلعه میخواند و بعد از ان کتاب افغانستان را میبستند و فاجه میکشیدند که ما زیاد تر از انچه وظیفه ما است برای افغانستان نموده ایم . ما کاری نداریم . در مقابل طلبان اسماعیل خان با دولت مرکزی یکجا شده بود و در فراه رود در حالیکه فوجی های او موفق شده بودند که شهر را از دست ملا صاحب عمر دور نگهه دارند ولی از میان جنگ شهر را تخلیه نمودند و قوای طلبان که نه چندان قوا بود ایشان را تا داخل شهر هرات و وقتی داخل میدان هوایی شندند شدند و صندوق های پر اسلحه را دیدیند و طیاره های اماده پرواز را . از خوشی طلبان در پیراهن نمگنجیدند . چرا که روز قبل از اشغال میدان هوایی شندند یک و نیم میلیار پول را از بانک مرکزی هرات قبضه نموده بودند . حالا باید فهمید که یک فوجی پاین رتبه چقدر خطر ناک است که در رهبر ی قرار گیرد . و اسماعیل خان از تاریکی شب استفاده نموده در حالیکه فوجی های او و دوستانش در میدان با طلبه کرام میزدند . سر از ناف مشهد در اورد . این درد اور است برای کسانی که زنده گی خود را بدست همچو ادم بی مخ میدهد . در مقابل دوستم تا زمانی زیادی یک فوجی بود که مستقلاء میتوانست از افغانستان دفاع کند . مستقل به معنی بدون کمک هیچ یک احزاب و گروپ های مجاهدی که در اصل برای قدرت طلبی همدیگر را میخواستند بکشند . ما دشمن با غیرت را احترام میکنیم و با احترام نیز سرش را میبیرم .

جستجو در کابل پرس