سلام آقای میرهزار. دست مریزاد! دوست من! با گفته هایت در مورد آقای رحمانی موافقم. راستش، من دیروز شاعر، مدتی است که شعر نمی نویسم! با این الهام به یغما رفته و حس سرب انداخته شده، ترجیح می دهم،از باک آنکه نظم بنویسم یا چیزی از این دست،"نبوغ نبوت" را آرام بگذارم! با این حال در نوشته ات نفهمیدم چه ارتباطی است بین وزن ندانی و شعر نفهمی آقای رحمانی با شعر آقای لطیف ناظمی؟؟؟
سلام آقای میرهزار. دست مریزاد! دوست من! با گفته هایت در مورد آقای رحمانی موافقم. راستش، من دیروز شاعر، مدتی است که شعر نمی نویسم! با این الهام به یغما رفته و حس سرب انداخته شده، ترجیح می دهم،از باک آنکه نظم بنویسم یا چیزی از این دست،"نبوغ نبوت" را آرام بگذارم! با این حال در نوشته ات نفهمیدم چه ارتباطی است بین وزن ندانی و شعر نفهمی آقای رحمانی با شعر آقای لطیف ناظمی؟؟؟