مراعات قواعد ژورنالیزم در تلویزیون جهانی آریانا افغانستان
8 جنوری 2008, 15:11, توسط شکور عصمتی
"قواعد ژورنالیزم" در تلویزیونهای "طلوع" و "آریانا" و "شمشاد" و "ملی" و ..... به خوبی مراعات میشود و آن اینکه تمامی جنایتکاران حاکم را ستایش کن، در "چهره ها" بکوش هرکدام را انسانهای نرمال و وطندوست و آزادیخواه نمایش داده سفید مالی کنی، در مرگ جنایتکارانی چون مسعود و مزاری و کاظمی و .... نوحه سرایی کن، هیچگاه از جنایات و ستم هایی گزارش تهیه مکن که باعث پریشانی آقایون جنگسالار و رهبران شان چون سیاف و ربانی و قانونی و ضیا مسعود و .... گردد، پست ترین و خونریزترین ها را هم با القاب "محترم"، "داکتر صاحب"، "پروفیسور صاحب" و ... یاد کن که برایشان شخصیت کاذب بتراشی، راه را برای جاسوسان رژیم ایران در تلویزیون باز بگذار و آنرا در خدمت ایرانیزه کردن افغانستان بکار گیر و....
تلویزیون های درون مرزی کوشیدند که پستی های قانونی و ضیا مسعود چونه پاشی کنند و آنان را منزه جلوه دهند، اما آقای مسکینیار آنان را رسوا و بیآب ساخت. هشتم ثور را تلویزیونهای درون مرزی روز آزادی کشور مینامند، اما آقای مسکینیار و چند همکارش آنرا به درستی روز سیاه و شوم در تاریخ افغانستان مینامند.
تلویزیون آریانا خاینان و وطنفروشان خلقی و پرچمی را بیپرده میسازد و آنان را به گیر قانون در کشور های دیگر میدهد، اما قانونی کثافت از این کشور ها میخواهد که این شرکای جرمش را از چنگ محاکمه رهایی بخشد، و تلویزیونهای داخل این استفراغ قانونی را منعکس ساخته کلمهای در رد این پستی وی سخنی نمیگویند.
تلویزیون مخصوصا "طلوع" به مرکز تبلیغاتی شورای نظار تبدیل میشود و کثافتی به نام عبدالله را در برنامه های گوناگونش جا میدهد که برای آن باند خاین و بیگانه پرست تبلیغ کند و هم پیاپی "تحلیل" های عق آور و شرمناک شخصیت های سبکی چون رازق مامون، فهیم دشتی، حکیمی، صالح ریگستانی، صبغت اله سنجر، رهنورد زریاب و ... را به دید بینندگان قرار میدهد.
اینست آن قواعد ژورنالیستی که بوسیله تلویزیون های درون مرزی به صورت منزجر کننده تعقیب میشوند، اما آقای مسکینیار جنایتکاران را به همان نامها و القابی یاد میکند که شایسته شان است، جنایتکار را جنایتکار و خاین را خاین مینامد، اینرا ممکن قواعد ژورنالیستی عصر "نظم نوین جهانی" نپذیرید، ولی برای اکثریت مردم دردیده افغانستان دلپسند و خواستنی است.
من با تمامی کارکرد های آقای مسکینیار موافق نیستم و تلویزیونش را هم چیز دلخواه نمیدانم، اما از این واقعیت هم نمیتوان چشم پوشی کرد که در بین تمامی تلویزیونهای افغانی در راه افشای چهره های بدنام کشور ما و در بی ماسک ساختن جلادانی که حال در کشور حاکم اند نقش بسزایی بازی کرده است.
"قواعد ژورنالیزم" در تلویزیونهای "طلوع" و "آریانا" و "شمشاد" و "ملی" و ..... به خوبی مراعات میشود و آن اینکه تمامی جنایتکاران حاکم را ستایش کن، در "چهره ها" بکوش هرکدام را انسانهای نرمال و وطندوست و آزادیخواه نمایش داده سفید مالی کنی، در مرگ جنایتکارانی چون مسعود و مزاری و کاظمی و .... نوحه سرایی کن، هیچگاه از جنایات و ستم هایی گزارش تهیه مکن که باعث پریشانی آقایون جنگسالار و رهبران شان چون سیاف و ربانی و قانونی و ضیا مسعود و .... گردد، پست ترین و خونریزترین ها را هم با القاب "محترم"، "داکتر صاحب"، "پروفیسور صاحب" و ... یاد کن که برایشان شخصیت کاذب بتراشی، راه را برای جاسوسان رژیم ایران در تلویزیون باز بگذار و آنرا در خدمت ایرانیزه کردن افغانستان بکار گیر و....
تلویزیون های درون مرزی کوشیدند که پستی های قانونی و ضیا مسعود چونه پاشی کنند و آنان را منزه جلوه دهند، اما آقای مسکینیار آنان را رسوا و بیآب ساخت. هشتم ثور را تلویزیونهای درون مرزی روز آزادی کشور مینامند، اما آقای مسکینیار و چند همکارش آنرا به درستی روز سیاه و شوم در تاریخ افغانستان مینامند.
تلویزیون آریانا خاینان و وطنفروشان خلقی و پرچمی را بیپرده میسازد و آنان را به گیر قانون در کشور های دیگر میدهد، اما قانونی کثافت از این کشور ها میخواهد که این شرکای جرمش را از چنگ محاکمه رهایی بخشد، و تلویزیونهای داخل این استفراغ قانونی را منعکس ساخته کلمهای در رد این پستی وی سخنی نمیگویند.
تلویزیون مخصوصا "طلوع" به مرکز تبلیغاتی شورای نظار تبدیل میشود و کثافتی به نام عبدالله را در برنامه های گوناگونش جا میدهد که برای آن باند خاین و بیگانه پرست تبلیغ کند و هم پیاپی "تحلیل" های عق آور و شرمناک شخصیت های سبکی چون رازق مامون، فهیم دشتی، حکیمی، صالح ریگستانی، صبغت اله سنجر، رهنورد زریاب و ... را به دید بینندگان قرار میدهد.
اینست آن قواعد ژورنالیستی که بوسیله تلویزیون های درون مرزی به صورت منزجر کننده تعقیب میشوند، اما آقای مسکینیار جنایتکاران را به همان نامها و القابی یاد میکند که شایسته شان است، جنایتکار را جنایتکار و خاین را خاین مینامد، اینرا ممکن قواعد ژورنالیستی عصر "نظم نوین جهانی" نپذیرید، ولی برای اکثریت مردم دردیده افغانستان دلپسند و خواستنی است.
من با تمامی کارکرد های آقای مسکینیار موافق نیستم و تلویزیونش را هم چیز دلخواه نمیدانم، اما از این واقعیت هم نمیتوان چشم پوشی کرد که در بین تمامی تلویزیونهای افغانی در راه افشای چهره های بدنام کشور ما و در بی ماسک ساختن جلادانی که حال در کشور حاکم اند نقش بسزایی بازی کرده است.