Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 48599

در افغانستان آزادی بیان را سانسور بدرقه میکند !!!

8 اكتبر 2011, 12:38, توسط بابک روشنضمیر

با تقدیم سلام خدمت همه دوستان گرامی و اقای پامپر! باید به عرض برسانم که آزادی بیان در کشور ما، نونهالی است کوچک اما در حال رشد البته در زمستان استبداد ،به شمول استبداد حکومتی – دولتی،استبداد دین و مذهب،استبداد بزرگان قومی و رهبران مذهبی،استبداد حاکم در فضای خانوادگی،استبداد مناسبات عقب افتاده ییکه حاکم در جامعه ما میباشد. اما باز هم از همت باورمندانی که معتقد اند آزادی بیان حق طبیعی افراد بوده و در ادامه یی آزادی عقاید وتفکرات با حفظ حرمت وکرامت انسانی قرار دارد، رشد قابل توجهی در بین روشنفکران و جوانان ما داشته است.

البته همان قسمی که یک عده به خود اجازه بستن دهن و یا قلم دیگران را میدهند،یک عده دیگر نیز درک درستی از مفهوم آزادی بیان را ندارند.این عده فکر میکنند که اگر به کسی دشنام فامیلی هم بدهند، شامل آزادی بیان میگردد واین حق شان است.به یقین که چنین نمیباشد.گرچند تعین مرز آزادی بیان کار ساده نبوده و نمیباشد و تعین این مرز از توان من و شما خیلی بالاتر قرار دارد اما من خودم شخصآ معتقد هستم که کسی که ادعای آزادی بیان را مینماید و به این اصل باورمند میباشد باید خودش نیز تحمل شنیدن نظریات مردم در مورد خودش را داشته باشد.آزادی بیان آنکه هرگاهی با نظر کسی موافق نباشید حق داشته باشید "نه" بگوئید.اگر به چیزی باور نداشته باشید حق "نه" گفتن و " باور ندارم" را داشته باشید.من معتقد هستم که آموزش شناخت و استفاده ازحق ازادی بیان و آزادی اظهار عقاید، از ابتدائی ترین بخش های تربیتی بوده. این شناخت باید از دوران طفولیت در محیط خانواده گی وبعدآ در محیط مکتب نضج بگیردو به پختگی برسد.وسپس در جامعه وسعت یافته و نهادینه گردد.
تا آنگاهی که یک عده ادعا کنند که این من یا ما هستیم که میدانیم و حق انتخاب و حق تعین را داریم .از دیگران بهتریم.و تو یا شما از ما اطاعت بیچون و چرا داشته و صرف سامع باشید،آزادی بیان وجود نداشته و رشد نمینماید.
تا آنگاهی که کسی بگوید که نماینده خدا و یا الله در زمین بوده و نائب فلان امام میباشد و حق دارد تا انتخاب نماید و دیگران باید مطیع باشند ،آزادی بیان ،آزادی انتخاب و آزادی تفکر معنی و مفهومی ندارد.
قابل یاد آوری میدانم که آزادی بیان حق طبیعی هر انسان است و تنها مربوط به روزنامه نگاران نمیگردد.با وجود آنکه آزادی بیان یک روزنامه نگار، آزادی بیان در همان جامعه را تمثیل مینماید.باز هم هر انسانی باید از این حق مستفید گردد و نه یک گروه و یا یک فرد یا یک صنف خاصی.ورنه یک دیکتاتور هم به آزادی بیان اعتقاد دارد منتها آنرا تنها حق خودش و یا همفکرانش میداند.
آقای پامیر! شما یک انسان هستید و به خود تمام حقوق انسانی را قائل میباشید.البته من هم میگویم که این حق طبیعی شماست.من نیز مثل شما و بقیه نیز مانند من و شما انسان ها بوده و دارای کرامت انسانی میباشند.چون در یک جامعه ای که بر اساس ارزشهای دیموکراتیک شکل گرفته باشد، باید انسانها دارای حقوق انسانی خود باشند.پس شما و من نیز حقوق انسانی دیگران را ارزش داده و به آن احترام بگذاریم.البته که حدس میزنم که باور دارید.پس آزادی بیان من و شما بر اساس این ارزشها استوار باشند.دشنام دادن به ادرس این قوم و یا آن قوم جزء آزادی بیان نمیباشد.(قسمیکه یک عده به این موضوع عادت کرده اند.)این حق من و شما است تا افکار و اندیشه ها و عقاید و آرای دیگران را نقد کنیم.و آنهایی که افکار و اندیشه هایشان و یا اعمال شان مورد نقد من و یا شما و یا دیگران قرار میگیرد نیز حق دارند از خود دفاع نمایند.یعنی تمام این جریانات در چوکات حفظ کرامت انسانی و حقوق انسانی همگان باشد.همان ضرب المثل قدیمی را بخاطر میاوریم که میگفت : "با والدین خود آنچنان کنید که از فرزندان خود توقع دارید".که من آنرا کمی تغییر داده و چنین میگویم که با دیگران آنچنان کنید که از آنها توقع دارید.
آقای پامیر! من، شما و خود را در اینجا مثال آوردم ، هدف من شرح نظرم بود .به هیچ وجه این سوء تفاهم نزد تان بوجود نیاید که گویا من شما را متهم به نقض حق آزادی بیان نموده باشم.برعکس از اینکه از آزادی بیان حمایت میکنید و مدعی عرضه پیام نو میباشید و در این عرصه تلاش میکنید به دیده قدر مینگرم.با در نظر داشت بخش های مثبت اندیشه و نوشته تان صرف اصطلاح " دولتزنان" تان برایم تازگی داشت .من شاید هدف تان را درست درک نکرده باشم .اما آرزو دارم که هدف تان تحقیر زنان و کمتر دانستن حقوق انسانی زنان از مردان نباشد. در غیر آن با ادعای " نو فروشی" در تضاد قرار خواهد گرفت.
ضمنآ قابل یادآوری میدانم که در فهرست روزنامه نگارانی که قربانی مسلک خود شده اند از انهایی نام میتوان گرفت که وظیفه شان علت و انگیزه قتل شان شده باشد و نه روز نامه نگارانی که انگیزه قتل و یا مصدومیت شان دلایل دیگری داشته باشد.موفق باشید.

جستجو در کابل پرس