لیبی افغانستان دوم؟ مقایسه تصویری میان کشته شدن سرهنگ معمر قذافی و داکتر نجیب الله احمدزی
25 اكتبر 2011, 18:14, توسط نور امین
به همه ی دوستان و دشمنان سلام!
1- نگارنده این سطور در سدد تکریم و توهین هیج یک از اشخاص بالا نیست ولی به عنوان یک افغانستانی می خواهد نظریه ی شخصی خود را در این مورد بیان نماید و آرزومند است که تخریش احساس دوستان را به بار نیاورد.
2- در بسیاری نظام های موجود در دنیا که اسلام و حکومت های زیر نام این دین نیز از این مجموعه خارج نیستند دارای قانون جزایی می باشند که بنا بر آن افراد متهم چه به صورت خفی و یا چه به صورت جلی از آن مرجع حکم گناهکاری یا بی گناهی خود را می گیرد و بنا بر آن به آن شخص مکافات و یا مجازات در نظر گرفته می شود بنا بر این قتل و به دارآویختن داکتر نجیب الله در افغانستان و کشتن قزافی و به دار زدن او در کشورش بدون طی مراحل قانونی و بدون جواز محکمه و قانون به نفس خود جرم پنداشته می شود زیرا آن ها در میدان جنگ نی که در حالت اسارت به قتل رسیده اند به این خاطر آن ها باید اول محکمه می شدند و بعد از آن با دستور محکمه اگر مستحق کشتن و به دار آویختن بودند به صورت قانونی به قتل می رسیدند. به نظر نگارنده ی این سطور نه قانون اسلامی و نه غیر اسلامی هیچ کدام به چنین عمل کردی اجازه نمی دهد.
3- خوب بودن یا بد بودن داکتر نجیب الله به جای خودش، زیرا خوبی یا بدی انسان ها نسبی می باشد یعنی این که یک انسان نه صد در صد خوب است و نه صد فی صد بد بنا یک انسان مجموعه یی از خصلت های خوب و صفات بد است و داکتر نجیب الله نیز از این قاعده مستثنا نیست ولی آن چه به نظر نگارنده این سطور داکتر نجیب الله و قزافی را متمایز می سازد این است: با وجودی که پرده هایی از ابهام در مورد قتل داکتر نجیب الله وجود دارد ، یک دیدگاه که پشتوانه ی قوی تر نیز دارد این است که داکتر نجیب الله توسط آی اس آی و اجیران این اداره به قتل رسیده است نه توسط انقلابیون افغانستانی زیرا با وجود تمامی بدی هایی که به داکتر نجیب الله نسبت می دهند هیچ افغانستانی به خود اجازه نمی داد که او چنین به صورت بی شرمانه به قتل برساند چنان که رهبران جهادی که سرسخت ترین دشمن او نیز بودند او را به قتل نرساندند بلکه منتظر محکمه ی قانونی او بودند اما مرگ قزافی چنین نیست.
4- با این همه احساسات مردمی قابل کنترل نیست و بهتر است که حکومت ها تکیه گاه خود را به مردم و احساس مردمی آن ها بنا بنهند و اگر چنین نباشد آن حکومت به هر اندازه اگر قوی هم باشد یک روز به دست مردم به خاک یک سان می گردد بنا بر این لازم نبود که قتل قزافی و مرگ داکتر نجیب الله را به مقایسه می گذاشتید زیرا داکتر نجیب الله دیگر به تاریخ پیوسته است و معقول تر می نمود اگر عمل کرد های غیر مردمی و غیر ملی رهبر کنونی افغانستان با کارکردهای قزافی به مقایسه گذاشته می شد.
5- به عنوان حرف آخر نگارنده ی این سطور آرزو دارد که سرانجام نا پاک حکومت کنونی ما به خون هزاران انسان دیگر تمام نشود.
درود به همه ی وطن دوستان عزیز
به همه ی دوستان و دشمنان سلام!
1- نگارنده این سطور در سدد تکریم و توهین هیج یک از اشخاص بالا نیست ولی به عنوان یک افغانستانی می خواهد نظریه ی شخصی خود را در این مورد بیان نماید و آرزومند است که تخریش احساس دوستان را به بار نیاورد.
2- در بسیاری نظام های موجود در دنیا که اسلام و حکومت های زیر نام این دین نیز از این مجموعه خارج نیستند دارای قانون جزایی می باشند که بنا بر آن افراد متهم چه به صورت خفی و یا چه به صورت جلی از آن مرجع حکم گناهکاری یا بی گناهی خود را می گیرد و بنا بر آن به آن شخص مکافات و یا مجازات در نظر گرفته می شود بنا بر این قتل و به دارآویختن داکتر نجیب الله در افغانستان و کشتن قزافی و به دار زدن او در کشورش بدون طی مراحل قانونی و بدون جواز محکمه و قانون به نفس خود جرم پنداشته می شود زیرا آن ها در میدان جنگ نی که در حالت اسارت به قتل رسیده اند به این خاطر آن ها باید اول محکمه می شدند و بعد از آن با دستور محکمه اگر مستحق کشتن و به دار آویختن بودند به صورت قانونی به قتل می رسیدند. به نظر نگارنده ی این سطور نه قانون اسلامی و نه غیر اسلامی هیچ کدام به چنین عمل کردی اجازه نمی دهد.
3- خوب بودن یا بد بودن داکتر نجیب الله به جای خودش، زیرا خوبی یا بدی انسان ها نسبی می باشد یعنی این که یک انسان نه صد در صد خوب است و نه صد فی صد بد بنا یک انسان مجموعه یی از خصلت های خوب و صفات بد است و داکتر نجیب الله نیز از این قاعده مستثنا نیست ولی آن چه به نظر نگارنده این سطور داکتر نجیب الله و قزافی را متمایز می سازد این است: با وجودی که پرده هایی از ابهام در مورد قتل داکتر نجیب الله وجود دارد ، یک دیدگاه که پشتوانه ی قوی تر نیز دارد این است که داکتر نجیب الله توسط آی اس آی و اجیران این اداره به قتل رسیده است نه توسط انقلابیون افغانستانی زیرا با وجود تمامی بدی هایی که به داکتر نجیب الله نسبت می دهند هیچ افغانستانی به خود اجازه نمی داد که او چنین به صورت بی شرمانه به قتل برساند چنان که رهبران جهادی که سرسخت ترین دشمن او نیز بودند او را به قتل نرساندند بلکه منتظر محکمه ی قانونی او بودند اما مرگ قزافی چنین نیست.
4- با این همه احساسات مردمی قابل کنترل نیست و بهتر است که حکومت ها تکیه گاه خود را به مردم و احساس مردمی آن ها بنا بنهند و اگر چنین نباشد آن حکومت به هر اندازه اگر قوی هم باشد یک روز به دست مردم به خاک یک سان می گردد بنا بر این لازم نبود که قتل قزافی و مرگ داکتر نجیب الله را به مقایسه می گذاشتید زیرا داکتر نجیب الله دیگر به تاریخ پیوسته است و معقول تر می نمود اگر عمل کرد های غیر مردمی و غیر ملی رهبر کنونی افغانستان با کارکردهای قزافی به مقایسه گذاشته می شد.
5- به عنوان حرف آخر نگارنده ی این سطور آرزو دارد که سرانجام نا پاک حکومت کنونی ما به خون هزاران انسان دیگر تمام نشود.
درود به همه ی وطن دوستان عزیز