صفحه نخست > دیدگاه > وبلاگ نویس > و سرانجام او هم رفت!

و سرانجام او هم رفت!

ravin
سه شنبه 16 آگوست 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

عاشق شده بود؛ عاشق نیلوفرهای جوان باغچه، عاشق پرستوهای مهاجر، عاشق تک درخت پایین خانه که روزها در سایه سارش می نشست و در سکوتی سنگین، به نقطه ای در دور دست ها، خیره می شد، روز به روز عاشق می شد و عاشق تر.

این اواخر، ناشناس گوش می کرد بدون این که زبانش را بداند، سحری شاید هم نیرویی ناشناس، او را به سوی ناشناسی دیگر می کشاند، عقده ای در گلویش می رفت تا که سنگین شود و یک باره سنگین شد، آن قدر که دیگر حتی نایستاد تا ببیند چقدر سایه اش زیر این سنگینی، خمیده تر گشته.

درست وقتی عاشق تر شده بود باید می رفت، سکوت کرد، بهانه نیاورد؛ بر ابروانش هم، خمی نیفکند، عاشق بود، آن قدر که نمی توانست مرگ نیلوفرهای جوان باغچه را در ناگهان آن همه رویا ببیند؛ نیلوفرها باید بزرگ می شدند؛ آن قدر که به آسمان می رسیدند؛ اما نه؛ نه، نیلوفرها تاب نمی آوردند و در کوران حوادث پیا پی در هم می شکستند،عاشق نیلوفرها بود، تصمیم به رفتن گرفت، زودتر ازآن ها، رفت تا چشم هایش مرگ نیلوفری دیگر را نبیند.

دیروز رفت، برای همیشه، تمام شد به همین سادگی و تمام می شویم، آخر قصه اش را همه با هم نوشتند و نوشتیم، به سادگی یک چشم بر هم زدن، برای همیشه رفت؛ ولی نه؛ نه اشتباه می کنم من، آخر قصه اش را خودش نوشت با عشق، همه چیز همان گونه تمام شد که خودش می خواست.


آنلاین : http://ravin.blogfa.com/post-36.aspx

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس