صفحه نخست > دیدگاه > انديشه > مبارزه عبدالعلی مزاری الگوی ارشمند برای هزاره ها

مبارزه عبدالعلی مزاری الگوی ارشمند برای هزاره ها

سیاست مردم محور باید در عمق جامعه ما عمومیت یابد تا از میان آن مزاری دیگری برخیزد
غلام علی شارستانی
سه شنبه 21 مارچ 2023

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

هر آنی که بتواند مشکلات و چالش های مردم را بخوبی درک کند و برای آن ‏بی مدعا فعالیت کند و مثل شمع بسوزد اما در کنارآن تدبر معامله در عرصه ‏های سیاسی را داشته باشد ، سیاستمداری که اگر دروغ می گوید آن دروغ ‏برای آنانی نباشد که مدعی مبارزه برای حقوق آنان است او همانیست که ما ‏دنبال آن می گردیم . ‏

درافغانستان در میان عامه مردم می شنویم که گفته شده است که سیاستمداران ‏همیشه دروغ می‌گویند و دلیل این امر ممکن است به دو عامل زیر بازگردد‎:‎
فشار عمومی: سیاستمداران و دیپلمات‌ها ممکن است برای حفظ شأن و آبروی ‏کشور و یا برای جلوگیری از رخنه در کارهای که برای پیشبرد امور انجام ‏می دهند، دروغ بگویند‎.‎
مصالح شخصی: برخی سیاستمداران و دیپلمات‌ها ممکن است به دنبال حفظ ‏مصالح شخصی و یا برای کسب منافع خود، دروغ بگویند‎.‎
به هر حال، دروغ یک سیاستمدار یا دیپلمات به واقعیت های متنوع اجتماعی، ‏سیاسی و فردی که بصورت متفاوت با آن مواجه است بستگی دارد. ‏
حالا بیان این سطور در آغاز تعریف از نقش رهبر شهید دلایلی دارد که در ‏ادامه به آن خواهم پرداخت زیرا مهم است که اول مردم این را بدانند که توقع ‏صداقت خالص از یک سیاستمدار درست نیست زیرا اگر او هرچیزی را که در ‏حول او رخ می دهد بیان کند زیر نام این که صداقت حفظ شود فقط حماقت ‏است که هیچ سیاستمدار واقعی این کار را نمی کند. ‏


رهبر شهید که از نوجوانی تا جوانی در کوره حوادث مبارزه با استبداد ذوب ‏شده بود و مطالعات عمیق از مبارزان سربراورده عصر خود داشت و حتی ‏آنان را در مبارزه شان یاری رسانده بود ، دیگر یک آدم ساده لوح و کله شق ‏نبود اما او به اصول ها و قوانین که به آن باور داشت به سختی کاربند بود. ‏
تمامی خصوصیات یک سیاستمدار خوب مثل تصمیم گیرنده بموقع ، دارای ‏ارتباطات موثر، پابند به شفافیت ، حفظ عدالت و حساس به مطالبات مردم در ‏وجود رهبر شهید موج می زد که طی سالهای مقاومت غرب کابل برای مردم ‏ما عیان شد. ‏
او می دانست که بدون حزب قوی صدای قوی خلق نمی شود و احزاب ضعیف ‏تنها به پیروی از احزاب قدرت مند می توانند نقش آفرینی کنند به همین دلیل او ‏با همه رهبران احزاب هشتگانه نشست و آنها را برای وحدت قناعت داد تا آن ‏حزب قوی ، بستر فعالیت چهره های مختلف با دیدگاه های متفاوت باشد همین ‏است که او حزب وحدت را بنا کرد تا از تریبون آن صدای قدرتمند و واحدی ‏بلند شود.

او هرچه را انجام می داد به هدف توسعه و پیشرفت کشور بود و می خواست ‏نقش یک انسان هزاره در آن توسعه و انکشاف قابل دید باشد ، همین است که ‏او با درک گذشته تاریک و خفقان خلق شده توسط حاکمیت های ظالم فریاد می ‏زد که " می خواهم هزاره بودن در افغانستان جرم نباشد" زیرا طی قرنها ‏حقوق اساسی مردم ما از سوی حاکمیت نادیده گرفته می شد و برای فرد هزاره ‏احراز هویت قومی اش بمثابه محرومیت بیشتر از فرصت های کاری و ‏اقتصادی بود که رهبر شهید درد آن را بخوبی حس می کرد . ‏
او می خواست مردم ما و همه ملیت های محروم در تصمیم گیری ها شریک ‏باشد زیرا می دانست که بدون شراکت در تصمیم گیری فقط با حضور ‏سمبولیک چند وزیر یا معین نمی توان بر مشکلات موجود غلبه کرد و مردم را ‏به حقوق اساسی اش رساند و نه هم مردم ما برای شراکت در توسعه و پیشرفت ‏کشور ظرفیت های لازم را کسب می کرد. ‏
او نفی هیچ قشر و ملیت از جامعه افغانستان را نمی پذیرفت بلکه خواهان ‏مشارکت معنی دارهمه اقشار جامعه و ملیت ها در تشکیل نظام سیاسی کشور ‏بود به همین دلیل حضور زنان را در همه بخش های حزب وحدت تضمین ‏کرده بود و برای نقش فعال جنبش ملی اسلامی در همه عرصه ها فرصت مهیا ‏ساخته بود در حالی که احزاب هشتگانه بکلی منکر نقش جنرال دوستم و ‏دوستانش بخاطر سوابق اش در حاکمیت داکتر نجیب الله بودند و به زنان هم در ‏احزاب جهادی کوچک ترین نقشی را روادار نبودند. ‏
اومی خواست در افغانستان نظام فدرالی باشد زیرا او می دانست که در چنین ‏نظامی احتمال تحقق خواسته های عدالت خواهانه او بیشتر است . ‏
او در تلاش ظرفیت سازی نسل آینده برای حضور در همه صحنه ها بود که در ‏این زمینه در بامیان دانشگاه افتتاح کرد. ‏
در بخش مرجعیت تا آن زمان مردم ما پیرو مراجع غیر هزاره بودند و تا آن ‏روز هیچ عالم هزاره ای با آن که علم و دانش اش از دیگران بالاتر می بود ‏جرأت نمی کرد تا رساله چاپ کند و مدعی مرجعیت شود اما رهبر شهید این ‏طلسم را شکست .‏
او با تشویق و حمایت از آیت الله محقق کابلی راه را برای قد علم کردن مراجع ‏بعد از آن باز کرد .‏
همان موقع در صفوف حزب وحدت آنهای هم کم نبودند که با مرام و خواسته ‏های رهبر شهید در کلیت موافق نبودند یا با مبارزه برای تحقق آن مرام در ‏محوریت رهبر شهید مشکل داشتند زیرا رهبر شهید با این که همه آنها را در ‏تشکیلات جمع کرده اما خود را پابند به بعضی قواعد و اصولهای می دانست ‏که مانع منفعت های شخصی خیلی ها می شد.
در آن زمان باورها این بود که چون همه چهره های که در حزب وحدت نقش ‏آفرینی می کردند متعلق به مذهب شیعه و همه به نوعی پیرو انقلاب اسلامی ‏ایران بودند باید حتماً تابع سیاست های آن کشور هم باشند اما چون حاصل ‏مطالعات و ارزیابی رهبر شهید برای او روشن ساخته بود که اگر هزاره تابع ‏دیگران باشد قرنها در اسارت باید بماند که این با روح آزاده او سازگار نبود.
یکی از دلایل تضادات داخلی حزب وحدت هم همین روح آزادگی رهبر شهید ‏بود که نمی خواست بازی نیابتی دیگران را پیش ببرد.
کلیپ صوتی که به تازگی از آمر صاحب مسعود افشا شده است به صراحت ‏نشان می دهد که ایران در آن زمان به طرف مقابل مقاومت غرب کابل ‏اطمینان داده بود که شیعیان را در کنارت قرار می دهم اما این حرف ایرانی ها ‏عملی نمی شد که به بی باوری مسعود نسبت به آنان انجامید اما دلیل آن ‏برخلاف آنچه مسعود می گوید دوروی ایرانی ها با آنان نبود بلکه دوروی ‏ایرانی ها با هزاره ها بود که روح آزاده رهبر شهید با چنین خواست ‏غیرعادلانه موافق نبود و همه تلاش های ایران برای بردن حزب وحدت در ‏کنار دولت آقای ربانی با ناکامی مواجه می شد. ‏
نیروهای درگیر در کابل به حدی میان خود مصروف شده بودند که از ظهور ‏نیروی سومی بنام طالبان بکلی غافل بودند و زمانی هم که خبر پیشروی آنان به ‏کابل می رسید هم جدی تلقی نمی شد اما آنان با تدارکات وسیع و یارگیری ‏سریع از قندهار تا کابل بدون کدام موانع حرکت کردند و آنچه در کابل در ‏برابر شان آمد هم یارای مقاومت در آنان نبود زیرا آنان تمام توانایی شان را در ‏برابر هم هزینه کرده بودند. ‏
رهبر شهید و یاران باوفای همرزمش هم در همین گیرودار به دست نیروهای ‏طالبان افتادند و اینکه بعداً چگونه به شهادت رسیده اند جزئیات آن هنوز در ‏پرده ابهام باقی مانده است ولی واقعیت امر همین است که آنان به دست طالبان ‏یا عناصر متحد شان به شهادت رسیده اند. ‏
گرچند بسیاری از کارها آن طوری که در آن مقطع پیش رفت محل سوال دارد ‏‏اما آنها به تدبر و صداقت در رهبری رهبر شهید ارتباط ندارند بلکه در انجام ‏‏امور از سوی دیگران ارتباط می گیرد و نیاز است که منتقدین تیغه انتقاد را به ‏همان ‏سو نشانه گیرند نه بطرف تدبر و صداقت رهبر شهید. ‏
رهبر شهید هیچگاه از مرقوم ساختن جزئیات فعالیت اش غافل نبود و ما ‏بصورت غیررسمی به سوانح قبل از دوره مقاومت ایشان دسترسی داریم که ‏بسیار دقیق جزئیات را بیان کرده اند اما او برای این که مردم را درمتن رخداد ‏ها ‏قرار داده باشد کلیات همه مذاکرات های خود را در همان موقعی که نیاز ‏بود بیان می کرد تا آنها هم از نگاه فکری برای آنچه در انتظار شان است آماده ‏باشند. ‏
بعد از شهادت رهبر شهید حزب وحدت دوباره تحت رهبری محمد کریم خلیلی ‏منسجم شد که در چندین جنگ با طالبان در تقابل قرار گرفت و سقوط مزار ‏شریف و شهر بامیان پیامد آن جنگ ها بودند که تلفات بالای را بر مردم ما ‏تحمیل کرد اما آنها را نمی توان ناکامی خاصی برای حزب وحدت شمرد زیرا ‏در آن مقطع نیروهای حزب هنوز در شوک از دست دادن رهبر شهید مورال ‏بالای برای مبارزه نداشتند اما تنزل جایگاه حزب وحدت به گروه های فشار ‏طی بیست سال جمهوریت ناکامی مهمی بود که تشکیلات حزب وحدت با آن ‏مواجه شد.‏
در این مدت با همان وضعیت حزب وحدت انشعاب های پی درپی را هم تجربه ‏کرد که باعث شد چهره های اصلی و محوری حزب در انزوا خودخواسته ‏بروند اما بخاطر رواداری که خاصه نسل قبلی بود دلایل انتخاب انزوا را بیان ‏نکنند. ‏
آنچه مسلم است این که حزب وحدت پس از رهبر شهید کم کم با رویکرد و ‏تدبر رهبر شهید فاصله گرفت زیرا برای آنان مشخص بود که رفتن به آن راه ‏کمترین هزینه اش محرومیت از امتیاز ها و تجمل گرایی ها می توانست باشد ‏که آنان نمی توانستند تحمل کنند.‏
طی بیست سال گذشته همه ما دیدیم که میراث داران رهبر شهید درحزب ‏وحدت به آن شیوه که باید صف آرایی می کردند اصلاً نکردند و اگر سیاست ‏بزرگان آن دوره را مبارزه بخوانیم حاصل آن چیزی نبوده که قناعت مردم ما ‏را درپی داشته باشد.‏
سقوط نظام جمهوریت از یک سو به دلیل معامله و نادیده گرفتن مطالبات مردم ‏افغانستان در مذاکرات دوحه بین آمریکا و طالبان اما به نظرم دلیل اصلی بی ‏مبالاتی رهبران آن نظام بود که شرایط را به سوی برد که آمریکا امید چندانی ‏در بقای آن نظام نداشته باشد و برای خروج بدون چالش و منافع آینده خود با ‏طالبان به مذاکره بپردازد در حالی که راه های برای مذاکره با طالبان برای ‏دولت های جمهوری بیشتر مساعد بود.‏
در بحبوحه مذاکرات قطر احزاب سیاسی هم پشت دولت را بکلی خالی کردند ‏زیرا آنها به ار راه های گوناگون سراغ طالبان رفته بودند و حامیان منطقوی ‏طالبان هم آنان را خوب توجیه کرده بود. ‏
برای این که از موضوع خارج نشویم باید کوتاه این را بگویم که رهبران ما در ‏بیست سال گذشته چنانی که عمل کردند برایند آن همانی که با آن مواجه شدیم ‏بود و حالا در وضعیتی که قرار داریم در خوشبینانه ترین حالت نشان دهنده ‏سوء مدیریت آنان است.‏
بخاطرآنچه در این بیست سال گذشت بسیاری ها در کلیت موجودیت احزاب را ‏برای جامعه موثر نمی دانند و این را در کمنت های زیر پست های که در آن ‏از تأسیس احزاب یا نقش احزاب سخنی بمیان بیاید می توان دریافت که این یک ‏چیز خطرناک برای جامعه ماست . ‏
آنچه فعلاً در کشور جریان دارد که معاملات و معادلات سیاسی به آنانی تعلق ‏گرفته که وظیفه شان این نیست واصلاً دید عمیقی بر رخداد ها و تعاملات ‏سیاسی ندارند ‏
نیاز این است که ما همانطور که همه ساله از سالروز شهادت رهبر شهید ‏تجلیل به عمل می آوریم باید افکار و ایده های او را بازخوانی کنیم و در پرتو ‏آن معیار های را مشخص کنیم و هر آنی را که با آن معیار ها برابر بود یک ‏سر و گردن بالاتر از خود بپذیریم و فرصت دهیم که برای زعامت ما قد علم ‏کند .
مسلم است که با همه علمیت و مراتب علمی که بسیاری از نخبگان ما دارند اما ‏برای رهبریت کافی نیست و بسیاری ها اند که سخنور توانا اند اما آن هم به ‏تنهای رهبریت را سبب نمی شود و هستند کسانی که هم سخنور توانا و هم ‏علمیت شان بدیل ندارد اما بازهم نمی تواند مدعی رهبریت شود. ‏
در کنار نخبگان علمی و سیاسی ما چهره های موثر اقتصادی هم داریم که آنها ‏هم با این که اصلاً از سیاست و علم روز بهره ای ندارند اما مهارت اقتصادی ‏آنان برای رشد جامعه و انکشاف فعالیت های سیاسی اهمیت ویژه ای دارد ولی ‏آنها هم به دلیل توانمندی اقتصادی خود نمی توانند مدعی رهبریت شوند . ‏
تنها مهم فقط این است که روند فعالیت های سیاسی درجامعه باید در هر سطح ‏از جامعه ما ادامه داشته باشد تا از میان آن مزاری دیگری برخیزد. ‏
هر آنی که بتواند مشکلات و چالش های مردم را بخوبی درک کند و برای آن ‏بی مدعا فعالیت کند و مثل شمع بسوزد اما در کنارآن تدبر معامله در عرصه ‏های سیاسی را داشته باشد ، سیاستمداری که اگر دروغ می گوید آن دروغ ‏برای آنانی نباشد که مدعی مبارزه برای حقوق آنان است او همانیست که ما ‏دنبال آن می گردیم . ‏

گالری عکس

نویسنده و فعال مدنی

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پیام، نظر، تفسیر یا نقد؟

تعديل از پيش

اين سخنگاه از پيش تعديل مي‌شود: نظر شما پيش از تأييد مديران سايت ظاهر نخواهد شد.

كى هستيد؟
وصل
پيام شما

براى درست كردن پاراگراف، كافيست كه خط خالى ايجاد كنيد.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس