صفحه نخست > دیدگاه > اسماعیل یون و "آیدئولوژی" طالبان!

اسماعیل یون و "آیدئولوژی" طالبان!

همسویی با مکتب سوزی، همراهی با کشتار معلمین، تأیید سربریدن انسانها، حمایت از تفرقه وعصبیت های قومی وزبانی و..
محمد اکرام اندیشمند
يكشنبه 26 اكتبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

دربرنامه ی مستقیم"دیدگاه"که دوشنبه29میزان1387خورشیدی برابربه20اکتوبر 2008 ازتلویزیون خصوصی آریانا درکابل منتشرشد فردی به نام اسماعیل یون نکات جالب وشگفت آوری رادرموردآیدئولوژی وجنگ طالبان اظهارکرد. شگفتی ابراز نظروتحلیل های اوبه هیئت ظاهری وهویت موصوف نیزبرمی گشت که به عنوان استاد پوهنتون کابل، عالی ترین مرجع علمی واکادمیک افغانستان باظاهر مدرن وبا کراوت ونکتایی درپشت مگرافون برای انجام یک تحلیل وبحث سیاسی وعلمی قرارداشت. نکته ی دیگری که مایه ی شگفتی باور ودیدگاه او درمورد آیدئولوژی طالبان می شد، به زمان بیان دیدگاه او تعلق می گرفت. طالبان سه روز پییش (16اکتوبر)ازاین اظهارات اسماعیل یون 30 نفر اهالی ولایت لغمان را درمسیر قندهار-هرات به قتل رساندند. سخنگوی آنها این کشتار را پذیرفت ومقتولین را سربازان ارتش ملی ساکن لغمان خواندکه به دعوت گلاب منگل والی هلمندعازم آن ولایت بودند. طالبان برخی از این افراد رادرسرک عمومی همچو گوسفند سربریدند. اما علی رغم این جنایت هولناک، شخصی که استادپوهنتون درشهرکابل پایتخت افغانستان بود و نه همچو باقیافه ی ظاهری طالبان با رییش دراز(بلند)وعمامه برسر، بلکه باریش تراشیده، با کراوت و نکتایی به گردن آویخته، آیدئولوژی طالبان را آیدئولوژی دینی ومذهبی، گروه طالبان راگروه غیرقومی وجنگ آنها رامقاومت اعتقادی وارزشی خواند. پرسش اصلی این است که دیدگاه وتحلیل اسماعیل یون تا چه حدی یک دیدگاه درست وتحلیلی منطبق برضابطه های علمی و همسو باصداقت وبیطرفی درمعرفی هویت وعملکرد دیروز وامروزگروه طالبان است؟ تأثیر اینگونه نگرش ها وتحلیل ها براوضاع بحرانی وبی ثبات افغانستان چیست؟

طالبان؛ گروه غیرقومی:

اسماعیل یون گروه طالبان افغانستان رایک گروه غیرقومی خواند. او جهت اثبات این ادعایش به این نکته اشاره کردکه طالبان درگذشته ودردوران حاکمیت شان گروه قومی نبودند واکنون نیزگروه قومی نیستند.

اماآیا واقعاً طالبان درگذشته گروه قومی نبودند واکنون نیزچنین است؟

درپاسخ به پرسش بالابهتراست تابه جای استدلال وبحث که نویسندگان و تحلیلگران خارجی وداخلی نیزبه آن پرداخته اند مستقیماً به سراغ تشکیلات طالبان دردوران حکومت شان رفت ونمونه هایی ازعملکردآنها راتذکرداد.

رهبران ، فرماندهان ومسئولین طالبان دردوران حکومت شان باتعلقات قومی و ولایت های مربوط ی شان بدین شرح بود:

ملاعمر رهبر طالبان، پشتون ازقندهار

ملامحمدربانی رئیس شورای سرپرست طالبان درکابل، پشتون ازقندهار

ملامحمدحسن معاون شورای وزیران حکومت طالبان، پشتون ازقندهار

مولوی عبدالکبیر معاون شورای وزیران بخش اقتصادی، پشتون ازپکتیا

ملاعبیدالله وزیردفاع طالبان پشتون، ازقندهار

ملا عبدالرزاق وزیرداخله حکومت طالبان، پشتون ازقندهار

ملا عبدالوکیل متوکل سخنگوی ملاعمر وسپس وزیرخارجه، پشتون ازقندهار

ملاغوث وزیر خارجه، پشتون ازقندهار

ملاآغاجان معتصم وسپس ملاحاجی محمد وزیران مالیه، پشتون ازقندهار

ملامحمدیحی وزیر آب وبرق، پشتون ازقندهار

ملاشهید ورور وزیرفواید عامه، پشتون ازقندهار

ملا عباس آخند وزیرصحت عامه، پشتون ازقندهار

ملا حبیبب الله وزیر ترانسپورت پشتون ازقندهار

مولوی یارمحمد وسپس ملااحمدالله مطیع، وزیر مخابرات پشتون ازقندهار

ملانورالدین ترابی وزیرعدلیه، پشتون ازقندهار

ملاحاجی محمد وزیرمالیه ویک دوره رئیس بانک مرکزی، پشتون ازقندهار

قاری احمدالله رئیس امنیت دولتی، پشتون ازغزنی

ملاامیرخان متقی وزیر اطلاعات وکلتور ویک دوره رئیس عمومی اداره امور، پشتون ازهلمند وساکن لوگر

حمدالله نعمانی وزیر تحصیلات عالی ویک دوره شاروال کابل، پشتون ازغزنی

قاری محب الله وزیر تجارت وسپس وزیر حج واوقاف، پشتون ازهلمند

مولوی جلال الدین حقانی وزیرسرحدات، پشتون ازپکتیا

ملاعبدالرزاق وزیرتجارت، پشتون

احسان الله احسان رئیس بانک مرکزی، پشتون از پنجوایی قندهار

ملاعبدالطیف منصوروزیرهوانوردی ویک دوره وزیر زراعت پشتون از پکتیا

ملاطاهرانوری رئیس عمومی اداره امورویک دوره وزیرمالیه ووزیرپلان، پشتون ازپکتیکا

ملامحمدعمرفاروقی رئیس احصایه ی مرکزی، پشتون ازپکتیکا

مولوی سیدمحدحقانی معین وزارت خارجه، رئیس اداره امور وسفیر حکومت طالبان، پشتون ازقندهار

مولوی خلیل الله فیروزی رئیس اکادمی علوم، پشتون ازپکتیکا

مولوی نجیب الله حقانی معین وزارت مالیه، پشتون ازکنرها

مولوی عبدالرحمن زاهد معین وزارت خارجه، پشتون ازلوگر

ملاعباس ستانکزی معین وزارت خارجه، معین وزارت صحت عامه، پشتون ازلوگر

مولوی ارسلارحمانی معین وزارت تحصیلات عالی، پشتون ازپکتیا

ملا سعدالدین سعید معین وزارت فواید عامه، پشتون

ملاالله داد آخند معین وزارت مخابرات، پشتون ازقندهار

ملاهوتک معین وزارت اطلاعات وکلتور، پشتون

مولوی نورجلال معین وزارت داخله، پشتون

مولوی عزت الله معین وزارت پلان، پشتون،

ملا رحمت الله آخند لوی درستیز، پشتون

ملاعبدالحمید آخندزاده،مولوی دیوبندی، مولوی محمودالله بالترتیب معاونین اول، دوم وسوم بانک مرکزی، پشتون از قندهار، لوگر وزابل

ملافیضان معین وزارت تجارت، پشتون از پکتیا

سید عبدالغفور رئیس عمومی سره میاشت، پشتون ازقندهار

مولوی روحانی رئیس پوهنتون کابل، پشتون ازپکتیا

مولوی قلم الدین رئیس امر به معرف و نهی ازمنکر، پشتون ازلوگر

ملامحمدحسن والی قندهار، پشتون ازقندهار

ملایارمحمد والی غزنی، پشتون ازقندهار

ملاخاکسار، رئیس زون شمال غرب، پشتون ازقندهار

ملاخیرمحمدخیرخواه والی کابل وهرات ویک دوره وزیرداخله پشتون ازقندهار

ملامحمدفاضل رئیس نیروی زمینی، ملا جمعه خان، ملامحمدیونس، ملامحمدگل، ملامحمدعزیزخان وملا محمدطاهر
قوماندانان فرقه وهمه پشتون. قوماندانان معروف طالبان که فرماندهی وصلاحیت جنگ وجبهات را داشتند همه پشتون وبیشتر ازقندهار بودند. مانند: ملابرادرآخند، ملا دادالله،ملابورجان وغیره

افراد متعلق به سایر اقوام افغانستان درحکومت طالبان عبارت بودند از:

قاری دین محمد وزیرپلان ویک دوره وزیرتحصیلات عالی، تاجک ازبدخشان

ملاسیدغیاث الدین آغا وزیرمعارف، ازبک ازفاریاب

ملاعبدالرقیب وزیرشهدا ومعلولین، تاجک ازتخار. البته ازهزاره های افغانستان و مذهب تشیع هیچ کسی درکابینه ی طالبان وحتی درسطح معینت وریاست دروزارت خانه ها قرار نداشت.

یکی از نکات دیگری که طالبان را برخلاف ادعای اسماعیل یون به عنوان یک گروه تبعیضگرا ومتعصب قومی درافغانستان نشان داد، برخورد آنها با قوماندانان تنظیم های مجاهدین بود. طالبان جنگ خودرا علیه حکومت مجاهدین بنام جنگ با نیروی شروفساد عنوان کردند و قومندانان تنظیم ها را قوماندانان شروفساد نامیدند. اما درعمل آنها قوماندانان پشتون این حکومت و تنظیم ها رادرکابل وولایات شمال افغانستان درکنارخودگرفتند و شریک حاکمیت خود ساختند، برخلاف قوماندانان غیر پشتون رابنام شروفسادموردتعقیب قراردادند وبا آنهابه جنگ پرداختند. به گونه ی مثال طالبان این قوماندانان تنظیم های مجاهدین راتنها باانگیزه ی قومی شامل دستگاه اقتدار وحاکمیت خودکردند:

انور خان ازشکردره کابل، عارف خان ازقندز ، شمس الرحمن ازنهرین بغلان،عبدالروف خان ازتگاب، حبیب افغان ازشمالی، قوماندانان جمعیت اسلامی، ناصر ازقندز قوماندان محاذ ملی، باقی ازتالقان قوماندان حزب اسلامی مولوی خالص، غلام ازخان آباد قوماندان اتحاد اسلامی، ارباب هاشم ازقندز، اختر وامیرجان ناصری ازبلخ، مجیدپاچا خان ازتاشقرغان، سیدرحمن وبشیرخان ازبغلان، قوماندانان حزب اسلامی حکمتیار، حضرت گرگری ازبلخ قوماندان نیروهای دوستم وملک و. . .

درحالیکه قومی بودن گروه طالبان یک پدیده ی روشن وغیرقابل بحث است، اما بین قومی بودن گروه طالبان و نمایندگی آنها ازقوم پشتون تفاوت عمده وجود دارد. عملکرد طالبان گویای قومی بودن این گروه وتعصب وتبعیض آنها برمبنای قومیت است، اما آنها را نمی توان نماینده ی قوم پشتون درافغانستان به حساب آورد. به عبارت دیگر قومی بودن گروه طالبان به این معنی نیست که آنها ازمنافع ومصالح قوم پشتون درافغانستان دفاع می کنندو عملکرد شان درجهت منافع پشتونها است. طالبان با عملکردهای خود بی اعتمادی، کینه وخصومت قومی را در افغانستان تشدیدکردند وعمیق ساختند. تشدیدبی اعتمادی و دشمنی میان اقوام دریک کشورچند قومی به نفع هیچ گروه قومی نیست. من به این باورنیستم طالبان منافع ومصالح پشتونها رادرافغانستان تأمین می کند. به یقین می توانم بگویم که اکثریت روشنفکران پشتون کشوربامن دراین دیدگاه همنوا هستند. گروه طالبان چه ارمغانی رابرای جامعه ی پشتون آوردند؟ آیا مکتب سوزی، زرع وقاچاق موادمخدر وتشویق جوانان پشتون به حملات انتحاری منافع پشتونها است؟


"آیدئولوژی"! دینی ومذهبی:

اسماعیل یون آیدئولوژی طالبان را آیدئولوژی دینی ومذهبی خواند.

قبل ازهمه بایدگفت که بکاربردن مقوله ی آیدئولوژی برای اندیشه وعملکردطالبان غیرعلمی ونادرست است. حتی بسیاری ازدانشمندان علم جامعه وسیاست برسر کاربرد این مقوله درمورددین ومذهب بحث و اختلاف دارندکه آیا می توان مقوله ی آیدئولوژی رابه باورها واعتقادات دینی ومذهبی تعمیم دادو در درون تعالیم ومعارف دینی به سراغ آیدئولوژی رفت؟ صرف نظر ازدرستی ونادرستی این نظریه واستنتاج از آیدئولوژی، باورمن این است که طالبان یک گروه جنگجو، عقده مند، بدوی، وابسته به حلقه های مختلف استخبارات خارجی، مرتبط به گروه های مافیایی قاچاق مواد مخدر وفاقد هرگونه آیدئولوژی درعرصه ی سیاست، اقتصاد وجامعه هستند. برداشت طالبان ازدین ومذهب، برداشت بدوی، غیر علمی، متشتت، متناقض، متحجرانه وجاهلانه است. طالبان نه به عنوان یک گروه منسجم و یکپارچه، بلکه به عنوان افراد ودسته های مختلف تصورات وبرداشت های خودرا ازدین ومذهب به نام تعالیم واحکام شریعت اسلامی ارائه می کنند. دربسا موارد و مناطق این برداشت هابا تناقض وتضاد برمبنای سلیقه وسطح سواد ومعاشرت اعضای مسئول طالبان بیان می شود.

من نمیدانم که اسماعیل یون به حیث استادپوهنتون تا چه حدی درمورد معارف وتعالیم اسلام ومذاهب اسلامی آگاهی دارد؟ او درزمانی آیدئولوژی طالبان را دینی ومذهبی گفت که طالبان سه روزقبل از این گفته های او سی نفر ازمسافرین شاهراه قندهاررابه گونه ی وحشت ناکی به قتل رساندند. ویک روزبعد مدیرمکتب و یک معلم رادرپکتیا کشتند. آیا اسماعیل یون درکتاب دینی و مذهبی به چنین فتوا وتعلیم دینی ومذهبی برخورده است که مسلمانها معلمان مکاتب رابکشند، مکتب هارا بسوزانند ومردم رامثل حیوانات سرببرند؟ مثلاً اگرهمین ادعای سخنگوی طالبان درست باشدکه 27نفر لغمانی به درخواست گلاب منگل والی هلمند از لغمان عازم هلمند بودند، آیا دراین صورت دین ومذهب اسلام حکم می کند که طالب ها این افراد را ازموترها پایین کنند و بکشند؟ آیا اسماعیل یون درمورد قصاص و قتل در اسلام وبرمبنای شریعت اسلامی معلومات داردکه طالبان رابا این همه انسان کشی های شان دارای آیدئولوژی دینی ومذهبی می خواند؟

درهمین روزیکه اسماعیل یون طالبان را دارای آیدئولوژی دینی و مذهبی خواند، دوروز پیش آنها دوعضو معارف ولایت پکتیا راکشتند. یکی از آنها معلم بود. وظیفه اش تعلیم اطفال پکتیا بود. به یقین که آن معلم درس غیراسلامی هم به شاگردان ارائه نمی کرد. اما چرا طالبان آنها را به قتل رساندند؟

روزی پیغمبر اسلام(ص) واردمسجد درمدینه شد. دو گروه را دیدکه مصروف هستند. گروهی مشغول ذکر وعبادت وگروهی مصروف تعلیم وآموزش. پیغمر(ص) گفت هردو گروه خوب است، اما این ها که درس می خوانند برتراند و خودش رفت با آنها نشست و فرمود که من معلم فرستاده شده ام.

باری در یکی ازجنگ های زمان پیغمبر اسلام(ص) جمعی از مخالفین یا کفار اسیر شدند. پیغمبر آزادی آنها را دربرابر این کارشان تعیین کرد که اگر هراسیر باسواد، خواندن ونوشتن را به یک طفل مسلمان درمدینه بیاموزد، او آزاد است.

حالا من نمیدانم که این طالبان با این معلم کشی و مکتب سوزی چگونه آیدئولوژی اسلامی دارندکه اسماعیل یون شیفته ی آن آیدئولوژی دینی ومذهبی طالبان شده است؟

جنگ طالبان؛ مقاومت ارزشی واعتقادی:

اسماعیل یون جنگ طالبان درافغانستان را مقاومت ارزشی واعتقادی خواند.

مسلم است که وقتی اسماعیل یون جنگ طالبان رایک مقاومت اعتقادی و مقاومت دردفاع ازرزش ها واعتقادات می خواند، به حقانیت این مقاومت و پیروزی آن نیز باوردارد. این پیروزی طبیعتاً با شکست نیروهای غربی درافغانستان وسرنگونی دولت افغانستان حاصل می شود. اما پرسش مهم این است که اسماعیل یون درفرجام پیروزی مقاومت طالبان چه خوابی را برای افغانستان می بیند؟

صرف نظرازاین نکته که خواب اسماعیل یون درفرجام پیروزی مقاومت ارزشی طالبان تعبیر می شود یا نه، این نکته قابل بررسی است که آیا جنگ طالبان، مقاومت ارزشی و اعتقادی است؟ چون اسماعیل یون طالبان را یک گروه غیر قومی خواند وآیدئولوژی طالبان را آیدئولوژی دینی ومذهبی گفت. بدون تردیدمنظور او از مقاومت ارزشی واعتقادی طالبان مقاومت در راه ارزش ها واعتقادات اسلامی است. اگر چنین باشد پس این مقاومت ارزشی و اعتقادی چرا درسراسر افغانستان گسترش نمی یابد و چرا تمام مردم افغانستان وتمام اقوام ساکن افغانستان دراین مقاومت ارزشی و اعتقادی با طالبان سهیم نمی شوند؟ چرا طالبان درارزگان، هلمند وزابل مکتب را می سوزانند، معلمین را می کشند و برای کشتن نیروهای داخلی وخارجی دست به حمله های انتحاری می زنند؛ اما دردایکندی و درورسج وفرخار مردم به جای جنگ وانتحار ومکتب سوزی دختران وپسران خودرا به مکتب می فرستند وبرای تعلیم بهتر فرزندانشان، خود به معلمین حقوق اضافی می پردازند؟ آیا کسانیکه دراین مقاومت طالبان را همراهی نمی کنند، ایمان به ارزش ها و اعتقادات دین ومذهب ندارند؟ شاید طالبان واسماعیل یون به این پرسش نه بگویند. اما واقعییت چنین نیست. بسیاری از کسانیکه درافغانستان مخالف طالبان هستند وجنگ آنها رامشروع نمی پندارند، دین ومذهب را حتی بهتر ازطالبان میدانندوبه اعتقادات وارزش های دینی ایمان دارند. اماهرگز جنگ طالبان را، مقاومت ارزشی واعتقادی نمی دانند.

تأثیر دیدگاه های حمایت ازطالبان در اوضاع افغانستان:

حمایت از افکارطالبان وجنگ طالبان به خصوص ازسوی کسانیکه درلباس وقیافه ی روشنفکر وتحصیل یافته ظاهر می شوند، یک خبط جبران ناپذیر است. به ویژه حمایت برخی ازروشنفکران وتحصیل یافتگان جامعه ی پشتون که بدون تردید شمارشان بسیار معدود وقلیل است اشتباهی شمرده می شودکه زیان آنرا قبل ازهرگروه وجامعه ی قومی دیگر، پشتونها درافغانستان بدوش می کشند. همسویی باطالبان وافکار طالبانی، همسویی با مکتب سوزی، همراهی با کشتار معلمین، تأیید سربریدن انسانها، حمایت از تفرقه وعصبیت های قومی وزبانی، پشتیبانی ازجهل وتحجر و بدرازا کشاندن بحران بی ثباتی وجنگ در افغانستان است.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • تشکر آقای اندیشمند از انتقاد سازنده تان. ولی باید گفت کاش به همین لحن و شیوه از دوران سیاه ریاست جمهوری برهان الدین ربانی و وزیر صاحب (ببخشید- آمرصاحب) مسعود نیز بگویید. که تا چه اندازه در قتل و جنایت و تبهکاری ملت دست داشتند و امروز به اصطلاح روشنفکرانی مانند بعضی ها (شاید خود حضور) از ایشان بیشرمانه دفاع میکند. انتقاد و اعتراض یک پدیده عالیست اما بشرطی که روشنفکر متعهد آنرا برای همه استفاده کند.

  • نظرات اقای اسماعیل یون در رابطه به طالبان درست بوده و هیچکس و هیچ مذهب ودینی نمیتوانند ثابت نمائید که طالبان مخالف ایدیولوژی اسلام است بلکه هر حرکت و عمل ان مطابق دستورات اسلام، محمد و خلفای راشدین بوده و فعلا هم به ان مطابقت کامل دارد. اقای دانشمند شاید از قوانین اسلام اگاهی کامل نداشته باشد و یا خود را به کوچه حسن چپ میزند. بخاطر اثبات این مطلب که طالبان 30نفررا در مقابل چشم دیگران گردن زدند که قابل تشویش نیست ومطابق شریهت اسلامیست زیرا حضرت علی رضی الله و عنهو بيش از 700 نفر تا 900 نفر از مردان قبيله بنی قريظه را در مقابل گودالهای که از پيش کنده شده بود سر زد. به خاطر معلومات بیشتر و مقایسه اسلام عزیز و طالبان کرام وبلاگ روشنگری فاطمه سرخابی را بادقت و تامل کامل بخوانید بعداقضاووت نماید

    آنلاین : قسمتی از کارنامه ی درخشان زندگی امام علی

  • آقاي انديشمند! نوشته شما بسيار عالي است و زواياي مختلف موضوع را بحث كرده ايد. اما اسماعيل يون مريض است. براي يك مريض رواني، يك مقاله نمي تواند دوا باشد. پاك ديوانه است و تكليف دماغي دارد. اگر ني، چرا در وقت طالبان خود فرار كرد و چادر طالبان را بر سر زنِ خود نماند؟ همان زني كه امروز در پارلمان نشسته و براي دولت كار مي كند كه به گفته شوهر اش با «نظام ارزشي» طالبان مي جنگند؟

    آدم هاي مثل او را در كشور هاي پيشرفته، تحت نظارت 24 ساعته در شفاخانه مي گيرند تا بديگران آسيب نرساند. اما در افغانستان با اين آدم ها مصاحبه مي شود!

    از راه زمين قندهار روان اش كنيد كه بفهمد نظام ارزشي را!

  • آقای اندیشمند سلام !با شخصیت شما از طریق رسانه ها آشنائی دارم ، و شما خود از من بهتر میدانید که پروژه طالبان و دستگاه طالب سازی فرآورد همان ماشین خانهء قدیمی جنگ سرد است که بخاطر استیلای سرزمین های انرژی زا و سر کوب اتحادیه نظامی شرق (وارسا) پی ریزی شده بود . در جبهه تبلیغ بیشرمانه غرب هر انسان کش و مکتب سوز ، روزی سرباز آزادی بخش و روزی هم جنگ سالار میشود . این طالبان هم بعد از فراهم سازی امکانات اشغال نظامی اوغانستان و عراق به صادر کننده گان دموکراسی ، هم یک تحریک صلح آور و هم یک گروه اوباش و سرکش از دستگاه تبلیغات دالر داران بی فرهنگ سر بلند میکنند . فرهنگ مکتب سوزی و انسان کشتن ویژه امروز نیست که جالب و غیر باور باشد . این درس پسر همان داکتر برایدن است که با ریختاندن خون زرد خویش ترک این سرزمین نموده بود . این یون ها و زی ها و خیل ها هم حالا آستین ها با زده اند تا باشد خدمتی و یا هم در مقابل کیسه های زر که قبلأ در گلوی اجدادشان و امروز در گلوی خودشان ریخته بودند و میریزند ، به اربابان زر و زور خویش نمایند ، و خود را در جمع ماران بشمارند . در طول 250 سال این سرزمین درد کشیده به بهای پول و تاج شاهی معامله شده ، میشود و خواهد شد . قصر نشینان آنطرف دریاها و مرسدس سواران بی آزرم روزی آرام خواهند نشست که ما گمراهان به حقیقت پی ببریم . حقایق تلخ است و گفتن حقیقت در سیتم دموکراسی اوغانی زندان و حلقه دار در قبال دارد . همینقدر !

    • با سلام !

      من آقای یون را از نزدیک می شناسم وی در ابتدأ عضویت جناح خلق حزب دموکراتیک خلق افغانستان را کسب کرد ، که پس از سقوط رژیم حفیظ الله امین به پشاور پاکستان مهاجر شد و با حلقه ها و دوستانش که قبل از وی به پاکستان مهاجرت کرده بودند پیوست . و در زمینه ء تیوریزه سازیی استراتیژی سازمان اطلاعات پاکستانISI
      به نوشتن مقالات پرداخت . این پروژه را که پشتونیزه کردن بحران افغانستان بود با همکاری سائر یاران مربوط به جناح پشتون ( خلق )
      حزب دموکراتیک به پایه اکما ل میرساند که گام به گام منافع پاکستان عمل میکرد . آقای یون را پس از به قدرت آوردن جنبش اسلامی طالبان در افغانستان که از سوی سازمان استخبارات پاکستان یعنی ISI به اریکه قدرت رسیدند بحیث عضو کادر علمی پوهنتون کابل « دانشگاه کابل » استخدام نمودند .
      دوهمه سقوی یا سقوی دویم اثرمعروف محمد اسمعیل (یون ) که در واقع به مثابه مانیفیست تصفیه نژادی و توجیه کننده سیاست « زمین سوخته » نهضت طالبان محسوب می شود پر سر وصدا ترین و در عین حال جنجال برانگیز ترین کتاب آقای محمد اسمعیل « یون » شناخته شده است .که تقریبأ با تیراژ بلندی در چندین نوبت وارد بازار کتاب گردید .

      باتقدیم سلام های مجدد
      کامران از هالند

  • بلی هموطنان گرامی !من هم خود شاهدم که دراین برنامه با گردانندگی آقای قدیر میرزایی، شخصی بنام اسماعیل یون، باسرافگندگی خجالت بار از طالبان به شکل از اشکال دفاع کرد ومبارزه آنهارا ملی وعقیدتی وغیر قومی ابراز نمود. اما در این گفت وگو، اقای عتیق الله خان یکی از ژنرالان دوره مقاومت وتحلیلگر خیلی دقیق آنن برای این اقای یون پاسخ دندان شکن داد وطالبان را آنچنان معرفی کرد که ممکن خودشان هم تا هنوز خود را چنین نشناخته باشند. درود بر آقای اندیشمند گرامی که نهایتن سخنان بی پایه وقومگرایانه آقای یون را مستند روبیده اند ویکبار دیگر چهره مستبدانه طالبان را با خصوصیات قومگرایانه وسنت زده قبیله وی شان به مردم این سرزمین شناسانیده است.
    دراین باره جایش است که از تلویزیون خصوصی آریانا هم تشکر وهم گیله کرد؛ تشکر برای این که چهره های پنهان شده را به مردم بازبان خودشان معرفی میدارد وشناخت مردم را نسبت به آنها محکمتر میسازد واز سوی دیگرگیله اینست که، بحث به جای رسیده بود که اقای عتیق الله داشت حقیقت را میشگافت ولی نا گهان زمان پروگرام ممکن از جای دیگر تنابش قطع گردید که مبادا روشنی گفتار ژنرال عتیق اللله خان سبب کم رنگیی سخنان آقای « یون» گردد. چرا که این اقا همه کاره ومشاور فرهنگی وعقل بده ریاست جمهوری آقای کرزی است. ودر راس این تلویزیون تا جای که من اطلاع دارم کسی بنام آرینزی قرار دارد که از ضمیر قوم گرایی بیرون آمده است وصد مرتبه متعصبتر از طالب وآقای یون است. از لابلای نشرات این تلویزیون دیده میشود که، در راستای اهداف یک قوم خاص وواژگان تحمیلی آن روان است وسریالهای که به گونه ی به فارسی دری ترجمه شده اند واز طریق این تلویزیون پخش میشوند، بدنام سازی وبی فرهنگی زبان فارسی دری را نشان دهنده است متآسفانه.
    امیدوارم که اقای میرزایی دراین موارد بی تفاوت نباشندودربحث های سیاسی وفرهنگی از کسانی دعوت نمایند که نمایندگی از این فرهنگ واین زبان هزاران ساله بنمایند واجازه بیان واژه های ریشه ی این زبان را درگویش این زبان، بدون دخل وتصرف برای کارمندان ومهمانان بدهند ، درغیر آن پیرامون این جفاهای فرهنگی ما بیشتر وعمیقتر خواهیم نوشت وچهره های نمایشی وتبهکار متعصب را در این دستگاه افشا خواهیم نمود.
    پاینده خرد وزنده باد آزادی
    بهرام چوبین

  • آقای اندیشمند دست تان دردنکند.
    اسماعیل یون یکی از فعالان انجمن نویسندگان دوران حکومت معروف به خلقی ها بود. زمانی نقدی بر یک اثر ادبی نوشته بود. نقدش آن قدر سطحی و بی مایه بود که یکی از دوستانش باور نکرد از او باشد. پس ازتماس تلفونی با تعجب گفت: یون می گوید نقد از من است.آن نقد با تکیه به دیدگاهِ غیر دینی(ضددینی) نوشته شده بود. جالب است که او حالا از موضع دین و ایدیالوژی دینی سخن می گوید.
    به هر صورت شرم باد بر دانشگاهی که آدمگونه هایی چون یون را بر کرسی استادی نشانده.

  • جامعه ای پشتون ما که متاسفانه بستری مناسبی برای طالب، مواد مخدر، مکتب سوزی، انسان کشی و... گردیده است، می تواند یون های زیادی را نیز در بالین خود بپروراند. سخنان یون خیلی دور از تصور نیست، بترسید که روزی به مقصد بهشت خودش را انتحار کرده و جان تانرا نگیرد.

  • مفسرین اوضاع سیاسی طالبان را به شعبات مختلف تقسیم نموده اند ولی به نظر من طالبان میتوانند هم به دو دسته زیر تقسیم گردند. اول طالبان به ظاهر مخالف دولت و دوم طالبان دولتی. دسته اول کسانی هستند که مشخصه انها لنگی های کلان پوشیدن، نصوار به دهن انداختن، مخالف مظاهر مدرن بودن ومانند گوسفند سربریدن انسانها است.

    دسته دومی کسانی هستند که اکثرا ریش کل داشته ونکتایی هم بسته میکنند وبه ظاهر خودرا بسیار متمدن نشان میدهند. دسته دومی طالبان درونی هستند ولی به بسیار اسانی در زمان گفتگو ماهیت اصلی وقبیلوی خود را برملا میسازند زیرا منطق وسواد کافی جهت اثبات ادعای خود را ندارند.

    یکی از این اشخاص دسته دوم که امروز مشاور کرزی است اسمعیل یون میباشد. اسمعیل یون چند سال قبل رساله نوشت زیر نام دویمه سقوی بنام مستعار سمسور افغان! در این رساله وی نظر داد که باید اقوام پشتون در مناطق سرحدی شمال وغرب ومناطق مرکزی کشور ساکن گردند تا از مداخلات خارجی ها جلوگیری کنند.

    امروز وی بارساندن خود را درارگ وتعین نمودن خود به حیث مشاور اقای کرزی وفرستادن خانم خود به نام ارین یون به پارلمان عملا این نظریات در مرحله اجرا دراورده است. حملات مسلحانه کوچی ها به مناطق مرکزی و حمله به خواجه بهاالدین تخار توسط یون طرح ریزی شده است! وی میخواهد عکس العمل های مردم را دراین مناطق امتحان کرده بعدا یک حمله عمومی را جهت قلع وقمع اقوام غیر پشتون را به راه بیاندازد.

    تعین یون به حیث مشاورکرزی سندی غیرقابل انکاراست دال بر فاشیست بودن کرزی این خاین ملی!

    بازهم جای افتخاراست که فاشیستان مانند یون ویا رفیع ویا هرکسی دیگر منطق برای ثبوت ادعای خود ندارند. درمصاحبه یون با تلویزیون اریانا ضعف منطق وگفتار وی در مقابل جنرال عتیق الله خان بریالی به خوبی مشهود وواضع بود. جنرال عتیق الله خان با وجود نظامی بودن چنان طالبان را معرفی کرد که یون ماهیت وکوچی گری و احمق بودن خود وهمفکران خود را با وارد کردن اتهام کمک به جبهه ملی توسط بیگانگان را نشان داد. این اتهام سالها است که از بدو پیدایش جبهه ملی برانها وارد شده ونه یون ونه رفیع ونه غفور لیوال ونه فاروق وردک وحنیف اتمر توانسته اند ان را به اثبات برسانند.

    ختم دوران این فاشیست های به همه چیز واولاده های شاه شجاع الملک شاه بسیار نزدیک است. افسوس بر پشتونها که توسط طالبان مانند گوسفند سربریده میشوند و در دولت کرزی کسانی مانند اسمعیل یون پیدا میشوند که این عمل انها را یک عمل مذهبی واعتقادی میخوانند! ایا پشتونها هنوز هم دنباله رو طالبان ویون و انور الحق احدی ویا گلبدین هستند!؟

    • اعمال ورفتار طالبان ممكن است صد در صد مخالفت با اسلام نداشته باشد شايد بعضي اعمال و رفتار شان مطابقت با اسلام داشته باشد . ولي نه چنانكه اسماعيل يون نماينده مانند از آنها دفاع ميكنند و بايد گفت كه حال وقت آن نيست كه چهره طالبان به مردم شناختانده شود .
      واين را هم بايد نا ديده نگرفت كه فرقي نيست بين حكومت طالبان واين استعمار عصر حاضر توسط غربي ها .
      به اميد آنروزيكه نه طالب باشيم ونه امريكايي بلكه افغاني باشيم و در پيشرفت كشور همه با هم صميمانه وبرادر وار كوشش كنيم

    • به نظر اینجانب طالبان افراد واشخاص مختلف را درمطبوعات دارند که از آنها از دو نگاه دفاع میکنند یکی از نگاه قومی دوم از نگاه قشری.

      شاید خیلی تعجب آور باشد که یک قلمبدست غیر پشتون هم از سر وصداهای آشتی وصلح باطالبان به وجد آمده است وهرکسیکه خلاف وی منطق وی حرف زده است او را پیام آور جنگ میداند. این آقا که خودرا خلیل الرحمن حامد معرفی کرده طی یک لاطائلات خواسته است نشان دهد که صلح باطالبان راه حل است.

    • آقای اسماعیل یون درسایت بینوا واکنش خویش را دربرابر سرو صداها یکه بعداز مناقشه تلویزیونی وی با جنرال عتیق الله بریالی درتلویزیون آریانا انجام داده نشان داد.

      آقای یون بدون اینکه نام از محمداکرام اندیشمند ببرد وی را بصورت غیر مستقیم نوکر رژیم ایران خوانده است. یون گفت معلوم میشود که استدلالهای محکم ومتین من بالای تجزیه طلبان جمعیتی وستمی بیرار ازهویت افغانی تاثیر کرده است که آنها دیوانه وار لست تشکیلات شورای رهبری طالبان را برخ مردم کشیده اند تا ثابت کنند که جریان طالبان یک جریان قومی است.

      اسماعیل یون محمداکرام اندیشمند را به نتاقض گوئی متهم کرده است وی میگوید که نویسنده مقاله" اسمعیل یون وایدیالوژی طالبان ازیکطرف ادعا دارد که تمام شورای رهبری طالبان از پشتونهاتشکیل شده است اما درآخر خود اعتراف دارد که طالبان ازقوم پشتون نماینده گی کرده نمیتوانند از نظر منطق یون جمله آخر تمام ادعاهای بالارا نفی میکند.

      یون میگوید که اگرقرار باشد که تمام اعمال وحشیانه طالبان را به پشتونها نسبت دهیم بناء تمام اعمال جنایتکارانه قوماندانان جمعیت را در دوران حاکمیت برهان الدین ربانی میشود به تمام تاجکان نسبت داد بهمین تربیب حزب وحدت را به تمام هزاره هاالی آخره.....

      یون مخالفین خودرا متهم به ضعف منطق کرده است وادعادارد که اگر مخالفین وی از منطق سالم برخوردار می بودند به حریم شخصی وی وخانمش نمی پرداختند.

      یون در آخر قونسلگری رژیم ایران در جلال آباد را نیز متهم کرده که یک تعداد پشتونهای ولایت ننگرهار را خریدار ی کرده وآنها را تشویق کرده است تا علیه اسمعیل یون به زبان پشتو مقاله بنویسند وبه شخصیتهای تاریخی پشتونها توهین کنند.

      قرار ادعای یون یک رساله بزبان پشتو تحت عنوان: یون وپیژنی!! درشرف انتشار است و آقای یون نویسنده وی را میشناسد ونظر به دلایل خاص عجالتا از ذکر نامش خود داری ورزیده است اما زمانیکه آن مقاله نشرشد وی هویت اصلی نویسنده را افشا میکند.

      آقای یون ته طرفداردانش اطمتان داده است که وی همچو کوه دربرابر تجزیه طلبان جمعیتی وستمی استوار باقی خواهدماند. او خواهان یک حکومت کرکزی قوی در داخل افغانستان است و وحدت کشور را از نیمروز تا بدخشان خواهان است اما مخالفین وی به عقیده وی خواهان پارچه پارچه ساختن افغانستان میباشند.

    • محمداکرام اندیشمند یکی ازنویسنده گان نسبتا باسواد کشورما که سابق یکی ازفعالان سیاسی تنظیم جمعیت اسلامی بود مقاله ای را انتشار داد که درآن خشم وعضب خویش را بالای اسماعیل یون ریخت. و اورا بمثابه یک تیوری پرداز خشونت وتقدیس کننده وحشت قلمداد کرد البته این دوصفت را تنها اکرام اندیشمند قایل نشده بلکه ازخلال مقالات مختلف در مورد یون درسایتهای انترنتی چنین برداشت کلی شده است .

      به تعقیب این مقاله یکتعداد پیامگذاران نیز برحسب رغبات وتمایلات روحی وروانی خویش یون را نویسنده کتاب دوهمه سقاوی معرفی کردند که درین باره بنده نمیتوانم بصراحت حکم صادر کنم که آیا سمسور افغان همین آقای یون است یانه.. اما نظر به شناخت شخصی ایکه من از آقای یون دارم یون کسی نیست که در اظهار اعتقادات وباورهایش ازکسی ترس وهراس داشته باشد وی همیشه هرجا ودرهرمکان که باشد عقیدهء خویش را ابراز میکند ولی بهرحال بازهم بنده درین مورد باوجود شناخت شخصی وآشنائی نمیتوانم صد در صد حکم کنم که نویسنده کتاب دوهمه سقوی کیست؟ این را گذشت زمان ثابت خواهدساخت.
      واما دربارهء طالبان نظرات آقای یون بیشتر به حقیقت نزدیک است تا نوشته منتقدان وی. زیرا یون ادعامیکند که طالبان یک جنبش مذهبی است اینکه برداشت طالبان ازمذهب چی است مربوط خود آنهاست شاید خوب باشد وشاید هم بد اما جنگ طالبان دربرابر امریکا ومتحدین غربی اش درکشور، جنگ برسرارزشهاست نه جنگ قدرت جنگ ایکه آبشخور آن آموزه های دینی وعنصر دفاع از خاک و طن میباشد.
      شاید برادرانیکه به زبان پشتو بلد نباشند ازگفته های آقای یون تعبیرغلط کرده باشند. آقای عطاخیل نیزدرترجمه مطالب یون درکابل پرس مرتکب اشتاهاتی شده است که شاید عمدی باشد یااینکه نخواسته است تمام مطالب یون را ترجمه کند اما درحقیقت سخنان یون میتواند بیشتر جامعه شناساته تر باشد تا سخنان جنرال بریالی.
      جنرال بریالی فقط همان ادعای کلاسیک خویش را دارد که طالبان جنبش قبیلوی است وهیچ ارتباط به دین ندارد. دین آمیزه است از عقو گذشت وترحم وغیره اما طالبان جز یک لشکرخانه ویران کن چیزی دیگری نیست

      این ادعای آقای بریالی به هیچ صورت نزد آنانیکه قضایا را به شکل اکادمیک آن بررسی میکنند نمیتواند خیلی وزین باشد.

      زیرا ترویج واژه قبیله وقبییله سالار وغیره حاصل کارهای اشخاص مانند بشیر بغلانی و لطیف پدرام است که متعاقب آن اعضای جمعیت ویکتعداد نویسنده گان مانند خواجه بشیر انصاری آن را وام گرفتند. ازنظر تاریخی این اصطلاحات وواژه ها دربین حلقات روشنفکری افغانی برای اولین بار توسط بازمانده های سازمان سازا به کار گرفته شد و ازآنطریق به رسانه ای سمتعی وبصری وانترنتی راه یافت. بعد آقای انصاری نیز به آن رنگ ولعاب دینی داد وجوامع قبییلوی مثل افغانستان وبعضی ازکشورها افریقائی را به جوامع جاهلی ماقبل اسلام تشبیه کرد.

      آقای انصاری دلایل خاص خود را درین مورد دارد که تااندازه میتواند موجه باشد

      ولی یک چیز را باید بدانیم که برداشت از بعضی آیات قرآن ویا یک سلسله رویداد های تاریخی نمیتواند صد در صد درست باشد این نوع برداشتها درطول تاریخ اسلام توسط بسا علمای مذاهب مختلف مانند معتزله واشاعره وغیره از بسیاری آیات قرآن شده است.

      بهرترتبیب سخن را به درازا نباید بکشانیم هدف این است که آیا طالبان یک حرکت دینی محض است ویا قومی ویا سیاسی.

      اگر این جنبش را حرکت محض دینی ندانیم پیش موجودیت صدها گروه قومی دیگر را که در سازما ن القاعد منسجم شده اند ودرکنار طالبان عملا دارند چگونه میتوانیم توجیه کنیم؟ واین را باید بپرسیم که چه عامل غیرازدین میتواند به یک بمب گذار انتحاری این روحیه را بدهد که وی یک جنتی است وعمل وی انتحاری نه بلکه استشهادی است.؟

      ویااینکه به این باور شویم که هم حرکت طالبان وهم تمامی گروه های قومی دیگر مانند ازبکهای اربکستان اویغورهای ترکستان وچیچینها همه وهمه حرکت های قومی استند که قاسم مشترک اینها میتواند قومیت باشد نه دین طالبان حرکت پشتونی وبهمین ترتبیب جنسیتهای دیگر را نیز به همین قیاس میتوان حساب کرد آیا این قیاس درست است؟

      نقطهء دیگر اینکه اگر این جنبش یک جنبش پشتونی است پس چرا همه پشتونها نمیتواند درمورد آنها به توافق برسند وآنانرا ازجنگ ومقاومت بطرف تسلیمی ویاهم مذاکره بکشانند.؟ معلوم میشود که عنصر قومیت در آن آنچنان نقش ندارد.

      جناب اندیشمند ادعادارند که طالبان باوجود تشکیلات تگ قومی بازهم نماینده گی ازقوم پشتون کرده نمیتوانند. پس نماینده پشتونها ازنظر یک غیر پشتون کی است؟ کرزی؟ بازمانده های خاندان شاهی امانی و نادری؟ پس کی؟

      دراینجا باز سخنان آقای یون چربی میکند که میگوید اگر قرار باشد که ما حرکتها وجنبش چند دهه اخیر را براساس اقوام حساب کنیم پس آیا جمعیت اسلامی میتواند نماینده گی ازتاجکها بکند؟
      یون میپرسد که آیا آقای اندیشمند لست تشکیلات رهبری تنظیم جمعیت را هم مرور کرده است که چقدر افراد درسطح رهبری از تمام مذاهب واقوام کشور در آن سهم داشتند ویا دارند ؟

      بناء یون به این باور است که درجوامع کثیرالملیت باید بحساب افراد واشخاص رسیده گی صورت بگیرد نه بحساب ملیتها زیرا درهرجامعه اقوام وملیتهای مختلف زنده گی میکند واگر به حال یک ملیت توجه شود وملیت دیگرنه کار به فساد وتباهی د کشانیده میشود پس بیایید که افراد را مسوول بدانیم نه قومیت ها وملیت ها را هرفردیکه شایستگی کار را دارد ومیتواند اعتماد مردم را جلب کند بدون درنظرداشت تعلقات قومی وی باید از وی حمایت صورت گیرد. چه هزاره باشد یه ازبک ویاهم هندو یاهم سیک.

    • نخیر به نظر بنده جنبش وحشئ طلاب گمراه افغانستان و پاکستان یک جنبش مذهبی-قومی است و بس! یعنی هم جنبه مذهبی دارد تا خود را به آسانی منفجر کنند و چونکه غیر پشتون در میان آنها به تعداد انگشت شمار است پس جنبه قومی (پشتونی) نیز دارد. خواه قبیله پرستها قبول کنند خواه نکنند. این یک حقیقت محض است!

    • جنت گله.
      پشتنون ها ده پهلو ی دیگر دستاورد های شان دیورند گندمک لاهور جمرود پنجده اب هلمند المس کوه نور اوردن انگریز ها پاکستانی ها وهابیها..................................................یکی هم در بدل پول طریقه وهابیت را به اوغانستان وارد نمودند از شما جوانه مرگها هر چیز ساخته است .

      بر خلاف نامت پیداستکه دوزخ گل بیش نیستی میخواهی نظریات واتهامات پیر ات محمد عبدلواهاب نوکر انگریز ها وودنباله روان او شیخ ها امریکایی وانگلیسی (سعودیها) رادر مورد حضرت علی (رض)وال محمد (ص)رابمغز مردم پیچکاری کنی کور خواندی مردم ما سنی وشیعه وهابیت را قبول نخواهد کردوهابت وعیسویت مادی به خود ات و کنریها وخوستی هایت مبارک( وهابت بدستور انگریز ها عیسوی ساخته شد یکبار کتاب هیمفر جاسوس انگلیی را مراجعه کنید).

      چوبین صاحب عزیز راست میگوید ارینزی ازاعتماد ملا بیات استفاده سو میکنه ترجمه فارسی تمام سریال ها را توسط پشتوزبانان انجام میته یعنی ترجمه پشتو را بفاسی ادا مکنند بگونه مثال به تیلیفون مه فلانی گپ میزنم یا کی گپ میزنی یا توکی گپ میزنی که پشتو ان میشود زه کندک خان خبری کومه ته سوک خبری کوی.... فارسیزبانان را عادت است با ادب صحبت کنندهیچگاهی به تیلیفون نمی گویند کی گپ میزنی مگویند شما یا شما را بجا نیاوردم جناب عالی را بجا نیاوردم یا مه جاوید هستم یاجاوید شما را زحمت میته در حالیکه شکریه بارکزی خود تیلیفون میکنه خود میگوید ته سوک خبری کوی

    • به نظر من شاید این انجنیر صاحب ساپی باشند که مشکل سواد داشته باشند زیرا مطابق به مسلک شان ایشان باید با رنج وپلاس کار کنند نه با مسایل سیاسی.

      اگر اقای ساپی سواد کافی داشته واز مرض تعصب مانند یون در عذاب نباشند خدمتشان باید گفت که گفته های اقای بریالی کاملا برمنطق قوی سیاسی که نشاندهنده جهان بینی عمیق شان میباشد بود. برعکس یون گاهی از ده میگفت گاهی از درختان. گاهی وی میخواست طالبان را یک جنبش اسلامی که براساس عقیده وبر مبتنات اساسات اسلام عمل میکنند نشان دهد (در حالکه دورز پیش از ان طالبان اهالی ولایت لغمان را مانند گوسفند سربریده بودند!) وگاهی که مچش باز میشد طالبان را با پاکستان پیوند میداد.

      بی ربط بودن گفته های یون دراینجا واضع شد که زمانکه وی مجبور شد برغلام بودن طالبان اعتراف کند در عین زمان وی اتهامات را که گویی جبهه شمال از طرف ایران تمویل میشود هم وارد کرد. به این میگویند منطق یون. یعنی بنابر گفته یون دولت ایران هم دولت افغانستان را کمک میکند هم جبهه شمال را وهم طالبان را!

      این خود یک نقیضه گویی نیست. ایا اگر این چنین باشد پس دولت ایران یک دولت احمق است!

      به زودی یکی از دوستان یون کتاب جدیدی را درمورد وی به نشر میرساند که سر از همین حالا یون را وار خطا ساخته است. بنا وی گاه گاهی اینجا وانجا پدیدار میشود و رسانه هارا متعفن میسازد.

      ضعف منطق یون در برابر اقای بریالی بسیار مشهود وواضع بود. اقای اندیشمند هم با منطق بسیار قوی پس منظر گفته های یون را که اگرچه قابل شنیدن هم نبود با یک دید کاملا فیلسوفانه به انتقاد گرفته است.

      اینکه ساپی از ان چیزی درک نکرده شاید زیادتر علت ان بیسوادی ساپی ویا اینکه با زبان فارسی بلدیدت نداشته است باشد. وشاید هم خود ساپی یون یا از اندیوالان یون باشد. ولی به هرصورت ان شب که یون مصاحبه داشت شبی بود که خداوند یون را شرماند و بیسوادی و بی منطقی وجاهل بودن وفاشست بودن وی را به همگان نشان داد.

      خداوند همه فاشیستان وطن فروش را همینقسم بشرماند

  • درمورد اقای یون باید گفت که ایشان واقعا در شدید ترین حالت عصبی وروانی قراردارند. اگر شما منطق خلقی گر را با احساسات تند فاشیستی یکجا کرده بالای ان نمک تمثیل دموکراسی را بپاشید چیزی از ان جور میشود که شنیدن ان شدیدا استفراغ اور میباشد. به همین دلیل است که گفته های اقای یون همیشه تهوع اور است.

    شب گذشته از طریق تلویزیون شمشاد اینبار اغای یون بالای هزاره ها واهل تشیع شدیدا تاخت وتاز کرد ونظام ایران را یگانه دشمن افغانستان خواند. ایشان در جریان صحبت های بی سر وته خود بالای سایر اقوام نیز تاخت وتاز کرد که حملات رمه های کوچی هارا بالای زمینهای مردم ساکن به خاطره ها میاورد.

    دلایل اقای یون بسیار جالب وخنده اور بود مانند دلیل ایشان که قتل اهاالی لغمان را به خارجیان نصبت میداد. اینکه خارجیان را کی در دل دشتهای میوند جا داده بودند چیزی است که باید اغای یون باردیگر به ان پاسخ باید بدهند.

    این شخص یک مریض روانی است، وباید در علی اباد بستری شود ولی چون دولت دولت دیوانه ها است وی به حیث وزیر مشاور کرزی تعین گردیده است. وظیفه یون بسیار واضع است: طرد سایر اقوام و ساختن یک دولت یک قومی!

    سمسور افغان یا همان اسمعیل یون تازمانکه در دولت عضویت داشته باشد نشاندهنده فاشیست بودن ماهیت ان است. این شخص باید برای نوشتن سقوی دوم باید محاکمه گردد در غیر ان شاید کسانی پیدا شوند که شخصا وی را به جزای اعمال خبیثانه اش برسانند.

  • اقای یون همان کنجاره خور در چوانی است که هنوز هم خواب انرا میبند.

    به نظر من وی شدیدا تکلیف روانی دارد وباید تحت معالجه قرار بگیرد. نظریات وی برای من از هر طنزی کرده هم جالبتر است. وی شب گذشته در تلویزیون شمشاد برعله هزاره ها ودولت ایران نظرات داشت که بسیار خنده اور بود. وی به نظر من مصاب یک نوع سادیزم روانی است. وی که همان سمسور افغان است نظریات خودرا درکتاب سقوی دوم نوشته کرده که نشاندهنده تاثیرمند بودن ان از کتاب (جنگ من) اثر هتلر میباشد.

    مشابهت های زیادی میان هتلیر ویون وجوددارد. این را شمامطمین باشید که اگر کدام روز قافله سرچبه شد و یون قدرت را دردست گرفت همانند هیتلر دمار از روزگار مخالفین قومی ومذهبی خود در خواهد اورد. وی شدید ترین فاشیست است که افغانستان به خود دیده است. خانم وی ارین یون هم درفاشیزم وقبیله پرستی دست کمی از وی ندارد.

    گفته میشود که تمام فعالیت های سکتاریستی و فارسی ستیزی دولت کرزی و وزارت ویران شده اطلاعات وفرهنگ توسط وی طرح ریزی میشود. به طور نمونه حمله کوچیها به صفحات مرکزی و کوچ دهی دسته جمعی اهالی هلمند به ولسوالی خواجه بهاالدین توسط اسمعیل یون طراحی شده است. وی توانسته است با نوشتن کتاب سقوی دوم خودرا درجمله یکی از قویترین تیوری سازان به ثبوت برساند ووی برای رسیدن به اهداف مندرج در سقوی دوم دست به ساختن یک پروژه بسیار بزرگی زده است. ولی وحشت طالبانی که یک پدیده پشتونیستی است نظریات وپلان های اینده وی را تقریبا به ناکامی مواجه ساخته است که وی بخاطر براهت دادن خود دولت های ایران وبعضا پاکستان را متهم به جانبداری از طالبان وبدنام ساختن پشتونها میکند.

  • دوستان عزیز:
    نظریات همه شما را در مورد ارجمندی به اسماعیل یون که نمی دانم کی است، به دقت خواندم. از گفته های شما—اگر واقعیت باشد—برداشت کردم که این فرد پشتون است و به دلیل عصبیت پشتون گرایی اش، از طالبان که فاقد همه خواص انسانی اند، دفاع کرده است. عصبیت و عدم صلاحیت فکری این ارجمندی (اسماعیل یون) سبب شده تا از گروه بدوی تشنه به قدرت دفاع نماید. با در نظر داشت چند نکته فوق، دو موضوع را مختصرا عرض می کنم. اول، من منحیث یک انسان که مربوط به قوم با غرور پشتون می باشم به خاطر اظهارات تعصب آمیز یک پشتون (اسماعیل یون) که کاملا فاقد صلاحیت فکری است، معذرت می خواهم. می خواهم یاد آور شوم که همه پشتون ها چنین نظر ندارد و طالبان را مثل سایرین، یک گروه وابسته و درنده تلقی می کنند. در قدم دوم، از شما عزیزان خواهش می کنم به عوض صرف وقت با ارزش تان به خاطر یک فرد عقده یی، در جستجوی راه حل های باشد تا مریضان همچو این ارجمندی (اسماعیل یون)، معالجه شود.
    ارادتمند شما
    میرویش

  • خر اگر چه بی تمیز است
    چون بار می برد از پرویر بهمن و کارمل کرده عزیز است
    بهمن روز ها مثل مرغ ماکیان قت قت کد باز یک تخم نفاق داد.......!

  • <<<>>
    خر اگر چه بی تمیز است
    چون بار می برد از پرویر بهمن و کارمل کرده عزیز است
    بهمن روز ها مثل مرغ ماکیان قت قت کد باز یک تخم نفاق داد...........!

  • یون مشکل روانی ندارد بلکه احمق است اگر بجای ی (یون)بخواهیم ک(کو...) بنویسیم خوب میشود.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس