اهمیت جهانی و منطقوی جیو پولیتیک افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در جهان مکا تب سیاسی و ادیان سیاسی شده درتقابل با نیرو های قهریه ء دولت ها قرار داشته ودر قاره اروپا دین عیسوی سیاسی شده زمانی طولانی و خو نینی را در تقابل با دولت ها و نظام های سیاسی درین قاره سپری کرده است . با بوجود آمدن دولت های اید ئولوژیک سوسیالیستی در روسیه و کشورهای اروپای شرقی و دولت های فاشیستی هتلری و نظامیگر در آلمان – ایتالیا و جاپان زمینه ایجاد و استقرار دولت های خود کامه و دیکتاتور را در دنیا فراهم کردند افراطگرایی اسلا می بعد از نیمه قرن بیست الی قرن جاری اکنون بیک معضله بزرگ جهانی برای بشریت مبدل گردیده است . بنیادگرایی- اسلامی در جریان جنگ سرد رشد نمود و با تشکیل گروه طالبان و تسلط یافتن آنان به حکومت درافغانستان بحیث یک گروه خطر ناک تروریستی تبدیل و درکنار آن گروه القاعده تقویت و تبارزیافت امروز بعد از سقوط نظامهای سوسیالیستی به یک نیروی خطر آفرین و تهدید کننده صلح و ثبات جهانی مبدل شده اند .که امنیت سراسر دنیا را به مخاطره انداخته است . بشریت دراوایل قرن بیستم شاهد دو جنگ جهانی اول ودوم خانمان بر انداز و تبا ه کننده بودند که این جنگها برعلاوه تلفات ده ها میلیون انسان های بی گناه خسارات بزرگی اقتصادی تخریب شهر ها – ضایع شدن منابع طبیعی ومصنوعی – قحطی و امراض گوناگون را برای جامعه جهانی به همراه داشته است . بعد از ختم جنگ دوم جهانی ممالک فاتح جنگ برای صف آرایی مجد د وتقویت خود ها از لحاظ تولید تسلیحات نظامی آماده گی گرفتند ودرین میان دو ابر قدرت جهانی بنام سیستم جهانی سرمایه داری با شمولیت کشورهای غربی درراس ایالات متحده امریکاو کشور های سوسیالیستی در راس اتحاد شوروی بنام سیستم جهانی سوسیالیستی بوجود آمدند و جنگ سرد میان این دو ابر قدرت برای جذب بیشتر ممالک دیگر به طرفداری خود ها به تولید و تشدید مسابقات تسلحاتی - تقسیم نیم قاره هند و ایجاد سه کسور مستقل بنام های هند وستان – پاکستان و بنگله دیش وراه اندازی جنگهای فرسایشی منطقوی مانند جنگ ویتنام - افغانستان – معضله فلسطین و اسرائیل – جنگ میان اعراب و اسرائیل – جنگ میان ایران و عراق بخاطر فروش تسلیحات و تصاحب بر منابع غنی دست نخورده طبیعی ازجمله نفت وگاز و ده ها جنگ های کوتاه مدت میان ممالک گوناگون دنیا را براه انداختند که خون ملیون ها انسان درین جنگ ها ریختانده شد وتاهنوز در قرن جاری نیز هم چنان ادامه یافته است. نظام سرمایه داری و نظام سوسیالیستی هردودر بطن سیستم های اجتماعی و سیاسی شان اندیشه های فکری ذوال خودها را پرورش دادند و تفکر سوسیالیستی که بنیان گذار آن کارل مارکس وتحقق دهنده آن لنین در روسیه بود ومیخواستند جامعه فارغ از استثمار و نظام سیاسی - اجتماعی کمونیستی و نظام اقتصادی مالکیت دولتی را ایجاد نما ید و دارای مکاتب فکری جداگانه بودند و همچنان تفکر و اندیشه رشد سرمایه داری که اید ئیو لوگهای آن از رشد صنعت و بهبود زندگی بشریت طرفداری می نمایند واین نظام سیا سی - اجتماعی و اقتصادی مالکیت خصوصی و رشد تکنا لوژی رایکی از پایه های اساسی این نظام میدانند . بشریت تجارب فراوان منفی و مثبت را در قرن بیست تجربه کرده اند . با پایان قرن بیست جهان دوقطبی به جهان یک قطبی تبدیل گردید و سیستم سوسیالیستی بطورکامل تا آغاز قرن جاری ازبین رفت و کشورهای آسیای میانه -اروپایی شرقی و بالکان به استقلال کامل رسیدند و جهان وارد مرحله نوین مناسبات میان کشورها شدند. در اوایل قرن بیست جهان به دوقطب متضاد تبدیل شد و در اواخیر قرن بیست جهان درجریان جنگ سرد و بخصوص در نتیجه جنگ تباه کن افغانستان جهان بیک قطبی شدن پیش رفت که درشروع قرن بیست ویک ما دنیایی یک قطبی را تجربه میکنیم. درقرن جاری کشورهای اروپایی سیاست امریکا درمورد افغانستان - یکه تازی ها ی سیاسی و نظامی آن در جهان توافق ندارندواین کشور ها میخواهند برتمام حوادث سیاسی و نظامی جهان با امریکا به صفت نیروی متحد و قابل حسا ب نقش ایفا کنند چون تا هنوز هماهنگی لازم میان نیرو های جامعه جهانی و نیرو های مسلح داخلی فراهم نشده وپا لیسی روشن درباره افغانستان از طرف امریکا و متحدین اروپایی آن وجود ندارد ا ختلافا ت استرا تژیک نظامی وسیاسی در باره کشور ما میان امریکا و کشورهای ارو پایی بخصوص با بریتانیا هر روز علنی تر میگر دد . ناتو تا هنوز موفق به جلب نظر اعضا یش برای اعزام نیرو ی نظامی اضافی در مناطق جنوب افغانستان نگردیده است . با وجود تقاضا های مکرر رهبری ناتو و وزیر دفاع امریکا هیچ یک از کشورهای عضو تا هنوز به این در خواست ناتو جواب مثبت نداده است . هم چنان درین اواخیر قدرت های رقیب دیگری نیز در صحنه قدرت جهانی عرض وجود نموده اند . که کشورها ی چین و هند- بحیث قدرتهای بزرگ اقتصادی جهانی در رقابت با امریکا که در حا ل رشد و انکشاف سریع اقتصاد هستند و روسیه با داشتن مواد خام فراوان نفت وگازوبرخورداری از قدرت پیشرفته نظامی با امریکا در حالت رقابت نظامی قراردارد و این سه کشو راز ایران به صفت یک کشور عصیانگر در برابر امریکا حمایت سیاسی و قسما نظامی مینمایند. این سه کشور رقیب اقتصادی ونظامی پیمان جدید نظامی شانگهای را در تقا بل با ناتو تشکیل داده و هر روز این پیمان نظامی انسجام بیشترپیدا مینماید . اوضاع جدید سیاسی ونظامی و اقتصادی نشاهنده آن است که جهان از حالت یک قطبی بزودی به جهان چندین قطبی و قدرت های منطقوی تقسیم خواهد شد.افغانستان ازلحاظ داشتن موقعیت جغرافیایی و جیو پو لیتیک برای کشورهای جهان و منطقه دارای اهمیت حیاتی بوده و همیشه مورد توجه و دلچسپی ابر قدرت های جهانی و ممالک همسایه قرار داشته است که زمانی بنام کشور حایل میان دوقدرت استعماری وقت و بعدآ سر زمین مورد منازعه میان دو ابر قدرت در دوران جنگ سرد قرار گرفته است . وطن ما در سه دهه اخیر مداخلات خارجی - جنگ های خونین داخلی و اوضاع آشفته سیاسی را تجربه نموده و هنوز هم راه بیرون رفت قابل قبول برای جلوگیری از مداخلات خارجی وجنگ های ویران کننده داخلی را پیدا نکرده است . این جنگهای ویرانگر جان میلیون ها انسان بی گناه - تخریب شهر ها – قریه ها – مزارع – فابریکات تولیدی – موسیسات فرهنگی – ادارات دولتی – نظام لشکری – بند های برقی و آبی - سرک های قیرو وسایل ترانسپورتی وغیره را همه به کام نابودی کشانیده است. در شروع قرن بیست ویک نیرو های ایتلاف جهانی برهبری امریکا بر اساس فیصله شورای امنیت سازمان ملل متحد بخاطر سقوط رژیم تروریستی طالبان در افغانستان حمله نظامی انجام داد وتا هنور جنگ در کشور با ابعاد وسیع با پیامد های مثبت و منفی آن تداوم یافته است .بعد از سقوط رژیم طالبان درافغانستان اوضاع بیا نگر آن بود که مردم کشور به سوی یک آزمون جدید و شاید فیصله بخش، تحولی که هنوز مثبت و منفی بودن آن معلوم نبود، در حرکت است.در شکل گیری صف بندی های جدید سیاسی که در یک طرف ، بخشی از سنتگرایی و محافظه کاری ، ایستاده اند و به شدت میکوشد تا کشور ، براساس نصوص مذهبی رهبری شود و در سوی دیگر نیرو های با هم متعارض نیمه مذهبی و یا سیکولار, و بطرف دیگر بعضی از تکنوکراتان غرب گرا قرار دارند، که خواهان تحول و حرکت به سوی ترقی وپشرفت می باشند. وجوه تشابه این نیرو ها آوردن استقرار و ثبات به شیوه و نسخه های خودی می باشد. ولی در رابطه با وجه تمایز، شگا ف خیلی بزرگ است که یکی دو تای آن را مسالهء ایجاد دموکراسی و دولت سیکولار دموکراتیک و یا مذهبی تشکیل میدهد تفکر جدید به فرهنگ دیالوگ ضرورت دارد. فرهنگ دیالوگ یعنی پذیرش، به رسمیت شناختن و احترام به واقعیت های موجود اجتماعی کشورو انصراف از تفکر انحصاری می باشد. این فرآیند درازمدت باید با حوصله مندی آماده شود.اگر دموکراسی به حیث یک اصل حاکمیت و بعد ها یک فرهنگ پذیرفته شود ، احتمال پذیرفته شدن اصولی که زندگی مسالمت آمیز افراد متفاوت را در کنار یکدیگر ممکن میسازد، پای بندی به چنین اصول مشترک میتواند حلقه پیروان تساهل را گسترش دهد و دیالوگ را جایگزین مخاصمت نماید. چنانچه شش سال قبل بعداز سقوط رژیم طالبان امید واری های ختم جنگ و بازسازی کشورتوسط جامعه جهانی برای این مردم عذاب دیده بوجود آمد. گرچه جامعه جهانی درین مدت بیش از بیست میلیارد دالر را بنام کمک برای باز سازی و نوسازی به مصرف رسانیده است ولی این مساعدت های جامعه جهانی برای بهبود زندگی مردم افغانستان کدام اثرات مثبت به بار نیاورده و مردم عادی در زندگی روز مره خو دآن را احساس و لمس نمیکنند . این کمک ها فاصیله و شگاف میان فقیر و ثروتمند را در جامعه بیش از پیش اضافه تر ساخته است . دولت کنونی همیشه گناه فقر و تنگ دستی مردم را به گردن رژیم های گذشته می اندازند . اگر عادلانه و با انصا ف قضاوت شود . عامل اصلی این همه بد بختی ها درکشور نا کار آمدی رژیم فعلی است . چون نمی تواند با قاطعیت بر علیه مافیای دولتی فساد اداری و مواد مخدر اقدام کند . گرچه کارهای معین ازطرف دولت کنونی و جامعه جهانی طی مدت شش سال اخیر. مانند انتخابات ریاست جمهور و پارلمانی - تاسیس 94 حزب سیاسی صورت گرفته است . ولی اوضاع امنیتی – اجتماعی و اقتصادی جامعه هر روز بد تر شده وفساد و بحران فساد اداری هر روز بیشتر از پیش گستریش میابدکه حتی مردم از فقر و تنگدستی بی حد مجبور به فروش اطفال خو د ها میگردند . و کسی نیست که به داد مردم فقر زده و بلا کشیده برسد .رقابت و رویارویی بین ارگانهای دولتی که شامل بعضی از احزاب و تنظیم های اسلامی وبخشی از احزاب روشنفکری طرفدار غرب - سه نیروی عمده سیاسی – حزب افغان ملت و گروه های مائوئیستی – سلطنت طلبان با حدت وشدت خویش دوام دارد واین نیرو های غیر متجا نس سیاسی تلاش دارندکه بعضی از احزاب رقیب شامل حاکمیت را از چنبره حکومت بیرون برانند جناحی از احزاب رقیب اسلامی و روشنفکران مستقل و بخشی ازاحزاب غیر مذهبی را تضعیف نمایند. کسانیکه خودرابه اصطلاح ناجیان این ملت میدانند،سنگ جهادرابه سینه میکوبند،خود رادرحاشیۀ قدرت میبینند وادعای بیرون راندن مجاهدین راازصحنۀ قدرت سرمیدهند. بااین سازوبرگ عملکردهای آنهابرمصداق "کاسه گرمترازآش"زمانیکه چنگ شان به قدرت بسته بود، مدافعان سرسخت دموکراسی وآزادی بودند وحتی شعارهای ضد بنیادگرایی راسرمیدادند، ولی پس ازخلع قدرت همه چیزدگرگون شد،مخالف سرسخت دولت شدند، درحالیکه همه چیزدردست این آقایان بودوبدبختانه باشعارهای دینی وتظاهراسلامی دست به اعمال ناشیانه وضد دینی زدند. به این ترتیب بر خودخزیدندوازمردم بریدندوراه رابرای بیرون راندن خودازاریکۀ قدرت مساعدگردانیدند. حالاکه ازمستیهای هوس آلودکمی فارغ شده اند، دست به دست میزنندوحرف ازبه خطرافتادن آرمانهای تنظیمی و جناحی خود راسرداده اند؛ این درحالی است که اکنون همه چیزتغییرکرده است.اوضاع آشفته کنونی برمغزواستخوان توده های محروم افغانستان سنگینی مینماید،بی آنکه بدانند،دورنمای سرنوشت وفرداهای زنده گی خودرا چنان تیره وتارمییابندکه گویی چون کابوسی برروان انسان این سرزمین سنگینی میکند. بد ترشدن اوضاع امنیتی بی ثباتی در کشور را بیشتر از گذشته تهدید مینماید .
مناطق هزاره نشین سرزمین کهنسا ل واتصال دهنده مناسبات تجارتی و فرهنگی در کذشته های دور بوده که تاجران و مبلغان جاده ابریشم با باورها و اعتقاداتی متفاوت ازاین سرزمین عبورمی کردند. امپراتوری های کوشانی ویفتلی ها درآن حکومت راندند و لشکریان تجاوزگرامپراتوری های همچون اسکندر مقدونی - مغولها, صفویها, بریتاناییها و اتحاد شوروی جا ی پای خونینی درین سرزمین از خودها بر جای گذاشتند.. رژیم های استبدادی زیادی مانند امیر عبدالرحمن خان سربرآوردند, سقوط کردند و یا سرنگون شدند. و مجسمه های بودا نظاره گر همه آنها بودند. اما طالبان مجسمه های بودا را غیر اسلامی پنداشته, , و نابود کردند مجسمه ها به نوعی باورها و اعتقاداتشان بر فرهنگ و تاریخ و معرف هویت تاریخی این مردم بوده است . هزاره ها, ساکنین منطقه ای در ارتفاعات مرکزی افغانستان, معروف به انسان های پر تلاشی هستند که غالبا شغل های مورد دلخواهشان راپیدا کرده نمیتوانند . چهره و قیافه ظاهری این مردم- چشم های کشیده, بینی کوچک و گونه های پهن- آنها را در طبقه پایین جامعه قرار داده است, چهره ای که یادآور بی اعتمادی و نیت آنها نسبت به دیگر اقوام است. شش سا ل پس ازرژیم طالبان, هنوز آثار جراحت خون آلود جنگ برمناطق هزاره نشین باقی مانده است. گرچه, ولایات بامیان و دایکندی از امن ترین مناطق افغانستان اند,و تقریبا عاری از زمین های کشت تریاک میباشند که در مناطق دیگر به وفور کشت و قاچاق میشود. دولت افغانستان به کمک جامعه جهانی در تلاش است تا بعد از سه دهه جنگ داخلی, خود را بازسازی ونو بازسازی کند, که مناطق مرکزی میتواند بهترین الگو و سر مشق برای کل کشورباشد,. اما گاه خاطرات تلخ گذشته و ناامیدی های امروز سایه شک وتردید بر چنین باور خوشبینانه می افگند. سرک های خامه موتر رو این مناطق تا هنوز ترمیم نشده و مقامات صرف با وعده دادن ها مردم را تسکین میدهندو به بهانه جنگ در مناطق جنوب و شرق کشور, تطبیق پروژه بازسازی بودا و دیگر پروژه های باز سازی در بخش های گوناگون را معطل ومشکل تراشی مینمایند . باو جود داشتن امنیت کامل مناطق هزاره نشین کشور طی شش سال اخیر از باز سازی و نوسازی در تمامی بخش های اجتماعی – فرهنگی و زیر ساخت های اقتصادی محروم بوده تاهنوز مانند سابق نظر به دیگر ساحات کشور با تبعیض در ین سرزمین برخورد صورت میگیرد و بخصوص در ساحه رشد فرهنگی – اجتماعی و اقتصادی ازجمله اعمار مکاتب و رشد معارف کوتاهی و بی توجهی تعصب آمیز بعمل میآید که از مجموع مکاتب فعال درین ساحه اکثریت بزرگ مکاتب این مناطق فاقد تعمیر – کتاب درسی و معلمین مسلکی اند ده ها هزار شاگردان اعم ازپسران و دختر ان مردم هزاره در فضای باز و یا قسمآ در زیر خیمه ها - مساجد و منازل شخصی افراد خییر درس فرا میگیرند. ولی در حالیکه براي يكهزار متعلم ولسوالى هاى مارجه، ناوه و گرمسير در هلمند که به اثر مسدودى مکاتب شان، ازین ولسوالى ها متوارى و در لشکرگاه (مرکز هلمند) درس ميخوانند، از سوى وزارت معارف سيزده ميليون افغاني.براى هر شاگرد ماهانه سه هزارافغانی که مصرف سه ماهه ( عقرب، قوس و جدى) که جمعاً ٩ هزار افغانى ، توزيع شده است. اين اولين باري است كه توسط وزارت معارف به متعلمين مكاتب علاوه بر تهيه زمينه هاي درسي رايگان، پو ل نقد داده مي شود. اين کمک بعد ازسفر محمد حنيف اتمر وزير معارف به هلمند و به بعضی از ولایات دیگر اختصاص داده شده است . و اگر اين كمك فقط به مناطقي از هلمند و بعضی از مناطق دیگر داده میشود چرا و به چه دليل؟ مناطق هزاره نشین به رغم اینکه از تهدید تروریزم وتریاک مصئون اند ، ولی درروند بازسازی و توسعه اجتماعی هنوز یک پروژه در ین مناطق تطبیق نشده است. ، با توجه به اینکه چند سال از افتتاح سرک کابل –هرات از طریق بامیان که بودجه آن سالها قبل فراهم گردیده بود، هنوز هم درشکل یک پروژه درحال احتضار قرار دارد. سرک های کليدی منتهی به اين مناطق و همچنان سرک ها در داخل مناطق ارتفاعات مرکزی برای بيشتر از شش ماه مسدود بوده واز ولسوالی های مناطق هزاره نشین ، مرگ و میر صدها نفر ، ً در نتيجه برف کوچ ها، سرمای شديد، سينه و بغل و بيماری های شديد طرق تنفسی و همچنان تخريب خانه ها و تلف شدن مواشی گزارش گردیده ودر حال حاضراین مناطق به فاجعه انسانی مواجهبوده . که همه سرک های آن مسدود اند،. با توجه به ميزان بلند برف باری در زمستان امسال، ضرورت جدی برای آمادگی و برنامه ريزی در مبارزه با سيلاب ها ی بهاری از همين حالا محسوس است .اگر دولت وجامعه جهانی درباره فاجعه انسانی درین ساحه توجه جدی نکنند این فاجعه در بهار امسال از اثر سیلابها تداوم خواهد یافت.ولسوالیهای مربوط ولایت دایکندی هنوز هم فاقد تعمیرند و دفاتر ولایت دایکندی هنوز میز و چوکی ندارند، از رشد تعلیم وتربیه درجاغوری که مردم آن معارف پرور اند جلو گیری میشود، اکثریت مناطق غرب کابل به دلیل تراکم نفوس هزاره ها درین ساحه ، هنوز هم از نعمت برق محروم میباشند ، از توسعه ی مراکز صحی در مناطق هزاره نشین اصلا خبری نیست، جوانان هزاره با هزاران دردسر و برخورد های تحقیر آمیز جذب موسسات دولتی می گردند وهزاران معضل دیگر که بر مردم سنگینی دارند . مردم هزاره در مدت یک قرن اخیر بی عدالتی و تبعیض گوناگون را از جانب حاکمیت های گذشته متحمل گردیدند – قتل عام و نابودی 62 فیصد نفوس و به بر ده گی کشانیدن جامعه هزاره بوسیله امیر عبدارحمن خان و تحمیل جنگ دادخواهانه از طرف امیر حبیب الله خان کلکانی که بالای این مردم . برخور د تبعیض آمیز ومحروم نمودن مردم هزاره از شمولیت درموسیسات تحصیلی قوای مسلح ادارات نظامی وملکی بخصوص در وزارت های دفاع - داخله – خارجه و استخبارات در زمان نادر شاه و ظاهر شاه و داود خان .- وشعار تبعیض آمیز عبدالله امین برادر حفیظالله امین که گفته بود سر هزاره از من و مال وناموس شان از شما .قتل عام مردم غرب کابل و افشار در زمان دولت آقایی ربانی وقتل عام های مردمان بامیان - مزار شریف - دره صوف و زمین سوخته یکاولنگ که در دوران رژیم طالبان بالای مردم هزاره انجام گردید که هنوز هم علایم اثرات منفی و برخورد نامیمون استبداد ی هیات حاکمه بر روان اجتماعی و احساس جامعه هزاره زدوده نشده است و بعضآازجانب مسوولین دولتی بمشاهده میرسند . با وجود بی توجهی و کم کاری دولت کنونی نسبت به مناطق هزاره نشین کشور مردم هزاره با فراست ودور اندیشی کامل این موضوع را بخوبی درک میکنند و مناطق هزارنشین از با امنترین ساحه کشور است بی توجهی مسولین دولتی برای بازسازی در ین مناطق آیا آنان درچنین حالت از مردم هزاره تقاضا وتوقع اخذ رای در انتخابات آینده ریاست جمهوری و پارلمانی دارند یا نه ؟. طوریکه در مناطق هزاره نشین کشور تعداد قابل توجه نفوس مردم افغانستان زیست مینمایند بنآ این مردم میتواند در سر نوشت انتخابات آینده کشور نقش مهم و تعین کننده را ایفا نمایند. نا دیده گرفتن و بی توجهی به حا ل مردم این ساحه عواقب نا خوشا یند برای اشتراک کنندگان در انتخابات آیند ه ببار آورده.و مایه پیشیمانی آنان را فراهم خواهد نمود . حضور قوای جهانی اعم از نیرو های ناتو و ائتلاف جهانی تحت رهبری امریکا برای جامعه هزاره نظر به سایر اقوام کشور برای تامین امنیت سر زمین شان کمتر نیاز احساس میکنند . چون مردم هزاره خود در تامین صلح و ثبات در مناطق شان با اخلاص و جد یت سعی و کوشش درکنار دولت بخرج میدهند این مردم بر اهمیت و ضرورت امنیت نسبت به دیگران بهتر واقف اند زیرا در سه د هه جنگ بزرگترین تلفات انسانی اعم از قتل عام ها – کوج های اجباری – زمین سوخته و دیگر مصایب فراوانی را متحمل گردیده اند . بناءمردم هزار ه بر نقش و اهمیت صلح وثبات و باز سازی در کشور قاطعانه مصمیم میباشند و برای جامعه هزاره در جلوگیری ازتکرارتحمیل حوادث خونین پای بندی کامل دارند و دیگر نمی خواهد بنام هزاره درین سر زمین تحقیر و قتل عام گردند .
مآخذ
-سایت کابل پرس? تحت عنوان بيگانگان: هزاره های افغانستان نویسنده :- پيل زابرسکی/ از نشنال جيوگرافيک .
- سایت کابل پرس زیر عنوان صفحه حقايق يوناما 23 فبروری 2008
- سایت -آریایی تحت عنوان بحران امنيت ملي درگستره سنتي جنگ و دخالت خارجي نویسنده اسحق فیاض.
- یادداشت های شخصی نویسنده مقاله . - ماه فبروری – سال – 2008 – میلادی
پيامها
24 فبروری 2008, 14:46, توسط علیداد
سلام به خوانندگان !
مقاله خواندنی و دلچسب است که واقعیت های تاریخی را درباره افغانستان - جهان و مردم هزاره نوشته نویسنده دراین باره بخوبی روشنی انداخته اند.علیداد
آنلاین : همیت جهانی و منطقوی جیو پولیتیک افغانستان
25 فبروری 2008, 04:40, توسط حبیب
در حالیکه مناطق محروم مرکزی و شمال کشور از داشتن امکانات اولیه زنده گی محروم اند، برای مناطق ناآرام تریاک و تروریست خیز جنوب و شرق صد ها میلیون دالر هزینه میشود... انکشاف متوازن و عدالت اجتماعی از جانب نماینده گان قبایلی و صاحب اختیار در حکومت و کشور افغانستان یعنی این!