افغانستان کشور اقلیت ها!
آقای حامد کرزی رییس جمهور افغانستان یک حکومت فاسد و مافیائی را در کابل اداره میکند درحالیکه شکافهای قومی و اجتماعی نگرانکننده و فقرمهاجرتهای گروهی در کشور بیداد مینماید. ودولت کابل به سوی تک قومی شدن وگرایشات تک قومی و طالبانی حرکت میکند.و مسایلی چون دموکراسی – حقوق شهروندی - حقوق بشر و حقوق زنان، به حاشیه رانده شده وتهدیدات در برابر قانون اساسی، جامعه مدنی و آزادی بیان تشدید یافته است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افغانستان کشوریست که اقوام گوناگون با زبانها و لهجه های گوناگون-نژاد- مذهب -ساختارفرهنگی ورسم وروا جهای مختلف در آن زیست می نمایند که از لحاظ تعداد نفوس هیچ یک ازچهارقوم عمده ءازبک – هزاره - تاجک وپشتون به تنهائی نمیتواند نفوس اکثریت جامعه را درافغانستان پوره نماید بناء افغانستان را میتوان سرزمین اقلیتهای قومی با ترکیب و ساختار فرهنگی و اجتماعی اقوام مختلف در دنیا نامید. درافغانستان درطی مدت سه قرن اخیر قدرت به دست یک قوم خاص قرارداشته و تاهنوز نفوس شماری عمومی بصورت واقعی ودقیق درین کشورانجام نگردیده است واحصائیه ها ئیکه تاکنون درباره نفوس مردم افغانستان ازطرف نظامهای تک قومی حاکم به نشررسیده است همواره به نفع قوم خاصدرمطبوعات وابسته به نظامهای مسلط تبلیغ شده که دور از واقعیتهای موجود اجتماعی و ترکیب نفوس واقعی مردم افغانستان میباشند. بنابرین هرگونه ادعای اکثریت و اقلیت در غیاب یک احصائیه معتبروقابل پذیرش اسباب نفاق و بی اعتمادی میان اقوام گوناگون درکشور را فراهم نموده واز تشکیل ملت واحد و یک کشورمتحد جلوگیری کرده است.استبداد و تبعیض قومی- اتنیکی ومذهبی درافغا نستان یک واقعیت تا ریخی است واقوام محروم کشور نمونه زنده و انکا رنا پذ یر خشن ترین نوع استبداد و بیداد گری ملی ومذ هبی در کشور است که هیچ انسان معتقد به عدالت اجتماعی- نمیتواند از آ ن ا نکار نما ید. که ازگذشته های دور تا حال ازتلاشهای صدها انسان مبارز درافغانستان که برای تحقق عدالت اجتماعی ورفع تبعیض وبی عدالتی با اشکال و افکار گوناگون رزمیدند وهر کدام نقش ورسالت فدا کارانه ء خود ها را ایفا ء نمودند ولی متأسفانه تاهنوز جنبش منسجمی برای برچیدن تبعیض نژادی و قومی درافغانستان ازجانب اقوام محروم ازقدرت بطور متشکل ایجاد نشده است . درطی مدت تقریبا سه قرن اخیرکه قدرت سیاسی درانحصار یک قوم خاص از چهارقوم عمده افغانستان قرارگرفت وخاصتا .ازصد و پنجاه سا ل قبل تا استقرار رژيم طالبان و نظام قبیله ای آقای کرزی، حکومتهای نژادپرست و انحصارگردرافغانستان حاکم است و اين وطن را به جهنمی سوزان برای سه قوم عمده ء هزاره ازبک – تاجک و دیگر اقلیتهای قومی تبدیل کردهاند که این اقوام درساحه سیاسی- اقتصادی و فرهنگی درنظام کنونی کدام نقش و سهم عمده نداشته و بیرون ازدایره قدرت وحاکمیت تک قومی قرارداده شده است. که اکنون نخبگان سیاسی اقوام تاجک، هزاره و ازبک ،صرفا کارمند ودفتردارحکومت قبیله گرا ی فعلی هستند.وآقای کرزی میخواهد از آنان به عنوان سمبول درکابینهء انحصارگرای خود استفاده کند.وکوچیهای پشتون تبار پاکستانی نیز یکی از چهره های عریان وساده ستم قبیله حاکم است که.درلایه های جامعه با تمام پیچیدگیهایش تنیده است وبه پشتوانه ءلایه های فوقانی قدرت حاکمه براقوام دیگر ظلم و جنایات ضد بشریرا انجام میدهد کوچیها مولود نظامهای استبدادی یکقرن گذشته بوده و همیشه ازآن بحیث وسیلهء سرکوب علیه تمامی اقوام محروم و بخصوص مردم هزارهء افغانستان استفاده میشود.که مردم کشورهمه ساله شاهد جنایات نسل کشی کوچیهای مسلح طالبی درمناطق هزاره جات و صفحات شمال میباشند. در چند دههء اخیر قوم حاکم با شیوه های گوناگون تلاش کرده است تا نفوس قوم پشتون را نظر به نفوس سه قوم عمده دیگر ازبک – هزاره و تاجک زیاد تر نشان بدهد گرچه حالا سردمداران قوم حاکم شعار دموکراسی میدهداما تبعیض قومی– نژادی- حق کشی و بیعدالتی ملی را بر دیگر اقوام دیگرهنوزهم همراه با اینگونه شعارهای فریبنده ء انسان دوستانه اعمال مینماید.افسانه اقلیت واکثریت درافغانستان بهانه ایست در دست دشمنان داخلی و خارجی و نظام انحصارگر تک قومی که سبب میشود دودستگی میان مردم کشور با هویتهای مختلف فرهنگی، زبانی، نژادی، مذهبی و قومی را ایجاد نماید و تاکنون هیچگونه تعریف مشخص علمی از قومیتهای ساکن درافغانستان انجام نگردیده وبد ین گونه معاملات سیاسی برپایه مصلحت قدرتهای دورو نزدیک درآن صورت می گیرد درافغانستان اقوام هزاره و ازبک وپشتون وتاجیک و ترکمن و نورستانی و بلوچ و عرب و اویغور و گجور وهمهء اقوام واقعیتهای ملموس قومی و اتنیکی اند ، ازآنجائیکه میکانیزم کنفرانس بن تا حدودی در باره تعداد تخمینی نفوس چهار قوم عمده ء ازبک – هزاره پشتون وتاجک افغانستان بخاطر تأمین ثبات وسقوط حکومت طالبان مورد تائید وحمایت نمایندگان سه قوم عمده غیر پشتون نیز قرارگرفت که داعیه داران حاکمیت تک قومی بمشکل در زیر فشار جامعه جهانی حضور فزیکی و سیاسی این سه قوم را در کنفرانس پذیرفتند تا این سه قوم رانده شده از قدرت نیز درین کنفرانس حضور نمایشی و سمبولیک داشته باشند چون همه ء میکانیزم و اجندای کنفرانس توسط نخبگان پشتون تبار مانند آقای خلیل زاد – اشرف غنی احمدزی- طرفداران شاه سابق و گروههای پشتون تبار مربوط به پاکستان اداره و تنظیم میشد که تعین آقای کرزی بجای آقای ستارسیرت نیز نشان از انگیزه برتری خواهانه قومی داشت که در کنفرانس بن تبارز یافته است زیرا در کنفرانس بن تعداد نفوس قوم پشتون نسبت به هریک از سه قوم عمده دیگر بیشتر نشان داده شده است ومیکانیزم که در باره ترکیب و تعداد نفوس چهار قوم عمده مطرح گردیده خیلیها ناقص ودور ازواقعیتهای اجتماعی افغانستان میباشد که این ارقام نفوس براساس فشارومانورهای سیاسی آقایون خلیل زاد و اشرف غنی احمدزی- حامیان شاه سابق وگروه طرفدار پاکستان در کنفرانس تحمیل و قبولانده شدهاند زیرا نفوس تقریبی اقوام پشتون نظر به هریک از سه قوم عمدهء دیگریعنی هزاره – تاجک وازبک خیلیها زیاد و دور ازحقیقت عینی نشان داده شده است درصورتیکه تفاوت بسیار خیلی ناچیزی میان نفوس حقیقی هرکدام از این چهارقوم عمده افغانستان دیده میشود .حکومت تک قومی آقای کرزی ازآدرس قبیلوی حرکت میکند که در آغازمردم کشوروجامعه جهانی انتظار داشتند که آقای کرزی بستر وحدت ملی را ایجا د امنیت و ثبات را تأمین وبر معیارهای دموکراسی حقوق زنان و معیارهای حقوق مدنی جامعه را مراعات خواهد کرد که چنین نشد که اگر بستر وحدت ملی در کشور ایجاد میگردید سؤال اقلیت و اکثریت نمیتوانست مطرح گردد.همین مصلحتهای خارجی و داخلی است که کشور ما درقرن بیست و یکم هنوزهم یک ملت واحد نشده است و بدون حمایت جامعه جهانی توانایی ایستادن روی پای خود را پیدا نکرده است. در حالیکه ملل متمدن جهان نه تنها موجودیت گروههای قومی درکشور خود را می پذیرند بلکه رشد فرهنگی آنها را نیز تامین و وحدت ملی را برپایه منافع مشترک و تکیه برمشترکات ملی تامین میدارند اما در کشور ما با دامن زدن براختلافات قومی وفرهنگی و ادعای اکثریت و اقلیت ، بر حقوق مردم محروم تجاوز صورت میگیرد و لی نامش را تامین وحدت ملی میگذارند. پس با سیاست فرا قومی میتوان بسوی منا فع ملی نگریست و در این کوره راه از منافع ملی– دموکراتیک مردم سخن گفت و نه با عظمت طلبی و تنگ نظریهای تک قومی و انحصارگرایانه درین سرزمین عذاب کشیده و.تا زمانی که دیو فاشیزم افشا و مهار نشود افغانستان هرگز روی ثبات و آرامش را نخواهد دید .
آقای حامد کرزی رییس جمهور افغانستان یک حکومت فاسد و مافیائی را در کابل اداره میکند درحالیکه شکافهای قومی و اجتماعی نگرانکننده و فقرمهاجرتهای گروهی در کشور بیداد مینماید. ودولت کابل به سوی تک قومی شدن وگرایشات تک قومی و طالبانی حرکت میکند.و مسایلی چون دموکراسی – حقوق شهروندی - حقوق بشر و حقوق زنان، به حاشیه رانده شده وتهدیدات در برابر قانون اساسی، جامعه مدنی و آزادی بیان تشدید یافته است. گرچه جامعه جهانی تلاش دارد که درافغانستان ملت واحدرا ایجاد نماید اما آقای کرزی مصروف پشتون سازی وملت تک قومی بوده که درین اواخیر در تبانی پنهانی با پاکستان میخواهد نمایندگان گمنام تر گروه مزدورطالبان را که درکشتارو قتل عامها - تخریب تاکستانها وزمین سوخته کمتر معروف باشند درمقام های مهم و حساس دستگاه دولتی بحیث والیها – معینان وزارت خانهها و رئسا های مستقل در ارگانهای مرکزی و محلی افغانستان مقرر وتوظیف نمایند.هرگاه توافقات آقای کرزی با پاکستانیها وطالبان به ثمر بنشیند، بدون تردید واقعیتهای سیاسی دراین کشور به شدت دستخوش تغییر وتحول خواهد گردید .در.این روزها مردم کشور شاهد بازسازی چهرهی طالبان و طالبانی شدن افغانستان هستند. که دولت افغانستان طالبان را «برادران ناراضی» و «بچههای افغان» لقب داده تا اینگونه طالبان را بیگناه قلمداد و یک جریان مطلوب معرفی کنند. رخدادهای تلخ وخونین تاریخی دوران طالبان چنان سنگین و وحشیانهاند که هیچکسی نمیتواند وحشت ، قتلعامهای سیستماتیک طالبان، در زمینهای سوخته ء بامیان- شمالی و دیگر نقاط کشور و تجارت زنان افغان در پشاورودبی را فراموش نماید.گرچه هنوز مدعیان حاکمیت تک قومی درکشور، به ادامۀ سیاستهای استبدادی خود، حاضر به دست برداری از برخوردهای سرکوبگرانۀ قومی در رابطه با اقوام محکوم کشور نبوده،بلکه به تعمیل این سیاستهای غیر انسانی خود ادامه میدهند. متاسفانه آقای کرزی بنا برتعصب دیرینه قبیلوی و اندیشه های برتریخواهانه میخواهد برای بد نام سازی و سرکوب اقوام دیگر از امکانات رسانه ای برعلیه سه قوم عمده ء ازبک – تاجک و بخصوص مردم هزاره استفاده سوء نماید که بطورمثال از نشر قومیت سربازیکه درین اواخیر بالای سه سرباز انگلیسی حمله نمود تعلقیت قومی او به قوم هزاره تبلیغ و توسط کارمندان پشتون تباردرتفاهم با اقای کرزی در رادیوی بی بی سی نشر گردید ودرحالیکه در طی مدت نوسال حکومت اقای کرزی ده ها حمله انتحاری و دیگر حملات تروریستی درکشور انجام گردیده است ولی تا هنوز قومیت هیچ یک از انتحار کنندگان که اکثرا از قوم حاکم بودند افشا و برملا نشده است پس معلوم است که درین حادثه اغراض سیاسی قومگرایانه حکومت کنونی ونخبگان سیاسی پشتون تبارنهفته است.
سیاست خارجی افغانستان درین روزها تحت تاثیر دیپلوماسی پاکستان - طالبان را بازیگر اصلی درمعادلات افغانستان میداند و کلید معجزهآسای امور حل بحران کشور را نیزدر جیب پاکستان تلقی میکند. درطی مدت دو دهه اخیر بارها رهبران ودیگرمقا مات ارشد ملکی و نظامی پاکستان ازاکثریت بودن نفوس اقوام پشتون افغانستان سخن رانده است که اهداف مغرضانهء سیاسی مقامات پاکستانی از مطرح نمودن این موضوع زمانی برملا خواهد شد که یک حکومت پشتون تباردست نشاندهء پاکستان درکابل تشکیل گرددکه دیگراقوام محروم کشوررا سرکوب و خط دیورند را این حکومت وابستهء تک قومی برسمیت شناخته و ازآزادی وتشکیل حکومتهای مستقل پشتونستان و بلوچستان جلو گیری خواهدکرد و قرارمعلوم راهبرد نظامیان پاکستانی طوری عیار ساخته شده که به مجرد عقب نشینی نیروهای امریکا ومتحدینش ازافغانستان، پاکستان تحت نام طالبان افغانستان رااشغال خواهد کرد. زیرا - آی اس آی پاکستان هیچ تصمیمی به پایان دادن طولانی به حمایت خویش از طالبان افغانی بحیث ابزار بازی ندارد. بدین ترتیب تشکیل حکومت افغانستان برهبری آقای کرزی با ا شتراک طالبان مزدورودیگرگروهای مسلح وابسته به پاکستان به منفعت سیاسی اینکشور مداخله گر بوده که منافع سیاسی غرض آلود پاکستان را در افغانستان تضمین می نماید.خروج سریع نیرو های جارجی از افغانستان میتواند به فاجعه عظیم برای امریکا– جامعه جهانی و بخصوص اقوام محروم کشورمنجرشود. که با شروع جنگ داخلی واشغال افغانستان توسط طالبان زمینه مداخلات همسایگان درین کشور مساعد و تمام منطقه را بی ثبات خواهد ساخت. طوریکه برخی ازنخبگان سه گروه عمده قومی هزاره – ازبک و تاجک نگران آن هستند که معامله بین کرزی- پاکستانیها و طالبان ممکن است منجر به نوعی تکرارجنگ داخلی شبه دهه نود میلادی شود که پیش از تهاجم امریکا درافغانستان، جریان داشت. این میتواند بگونه دراماتیک باعث تحریک و تشویق تندروان اسلامی در پاکستان شده و سرنوشت سلاح اتمی پاکستان زیر سوال خواهد رفت.که میتوان به مثابه شکست ستراتیژیک رهبری جهانی امریکا نزد دوستان و هم فکرانش تلقی شده و پیامد های مخرب آن برای سالها دوام خواهد یافت. واشنگتن نباید زمانی دست به تغییر اهداف و راهبرد خود بزند که خونهای بیشتر و ثروتهای هنگفت در تلاشهای بی ثمر از دست برود .
- بیست و پنجم -ماه -جولای – سال -2010 -
پيامها
25 جولای 2010, 19:21, توسط ba omida khorasan zamin
با عرض ادب سلام خدمت آقای محترم محمد عوض نبی زا د ه تشکراز مقاله
زیبای تا ن و احساس نظر تان قابل قدراست **
آمد واره هستیم که یک روزه همه هموطنان عزیز این بگانه پرست های جاسوس آی اس آی پاکستانی ها ونگلیسی ها اسرائیلی ها راه خوب بی شناس که این اقوام نه تنها دشمن هویت زبان وتاریخ شان است بلکه دشمن خانه و زمین شان هم است
این اقوام خاک فورش اوغان برای نابودی مردم غیره اوغان تلاش دارد !!حال اوغانستا ن تجزیه شود یا نابود ؟ شما از قبیله خاک فورش چه انتظار دارد ؟
قبیله قدرت سیاسی ما را حق مسلم خود می دا نند یعنی حق سیاسی مردمی غیره اوغان را میراث می دانند !!کتاب مقدس فاشیست های اوغانستان : دویمه سقوی
زبان پشتو که زبان اکثریت مطلق باشنده گان اوغانستان است ، مورد تبغیض و بی مهری شاهان و حاکمان به اصطلاح پشتون قرار گرفته است . * پشتو باید زبان اصلی ، رسمی و ملی اوغانستان می بود ، اما هیچ کس به این مساله توجه نکرده است و در عوض ، زبان فارسی را که یک زبان خارجی و زبان یک اقلیت کوچک و ناچیز در اوغانستان است بالای تمام ملت اوغانستان تحمیل کرده اند و مخصوصا مردم بیچاره و محروم پشتون را مجبور ساخته اند که به فارسی صحبت کنند . این یک جنایت بزرگ و فراموش ناشدنی است http://www.tajikmedia.com/inde... ادامه مطلب
http://www.tajikmedia.com/inde...
25 جولای 2010, 23:49, توسط casio
دگروال صاحب !
از اینکه شما یک اخوند هستید من مطمین هستم و از اینکه عضو نهضت دموکراسی و ترقی نیز هستید باز هم خبر دارم . ولی جای تعجب این است که نهضت ترقی و دموکراسی افغانستان با وجود داشتن اعضای سابقه دار در مبارزه برای ترقی افغانستان مانند فهیم ادا و غیره چطور شما را در صدر مجلس خود جای داده اند . شنیده ام که شما در اصل عضو ( حزب وحدت اسلامی ) هستید و در خفیه در صدر نهضت جای خوش نموده اید . شما حد اقل باید متوجه شده باشید که دشمنی با یک قوم افغانستان معنی دشمنی با تمام اقوام افغانستان را میدهد . حالا اگر برای اعضای جوانی مانند بعضی نویسندهای شوقی کابل پرس? اگر پشتون با دیگر اقوام فرق دارد و یا تاجیک از دیگران متفاوت است . . گله نیست . .فکر میکنیم که غباری از دل خود کم نموده اند . ولی از شخصیت مثل شما که زیر بیرق افغنستان خدمت به تمامی اقوام افغانستان را قسم خورده اید و تازه گی ها عضو مهمی نهضت ترقی و دموکراسی افغنستان نیز هستید همچو تفرقه اندازی ها بین اقوام افغانستان حمل بر عضویب اصلی شما در سازمان های که مستقیماء از طرف رهبران و اخوند های ایرانی پشتی بانی میشود , میگردد . دگروال صاحب شما از مبارزان پشتون که از جان و مال خود گذشته اند خبر دارید . شاید عبدالرحمن شهید را به یاد داشته باشید . ایا مرحوم میر اکبر خیبر شهید مرحوم عبدالحق علومی شهید مرحوم داکتر نجیب سردار شهیدان را به یاد دارید . شما در تمام دور خدمت خود در کابل در دوران حکومت ح د خ ا شاید تا شهر گردیز نرفته باتشید . ساید اصلاء از کابل بیرون نرفته اید . ولی در تجزیه نمودن افغانستان به چهار فرقه دست های سی آی ای را از پشت بسته اید .
26 جولای 2010, 05:12, توسط omar
اصلا این روند خراسان سازی میراثی ازیک جریان عقده یی به رهبری جنبش شوری نظار است که جنبش شورای نظار در پنجشیر حاصل فقر و فلاکت پنجشیری های فقیر بود در مقابل خارجیان و ثروتمندان٠ جوانان پانزده ساله تفنگ هایی را که هم قدشان بود به دست گرفتند و به حکومت افغانستان تاختند٠ آنان مردانی ازتبار پکولیست ها بودند که انقلاب می خواستند، انقلابی برای گرسنگی، آنان انقلاب کردند و پس از چند سال که از انقلاب گذشت حاصل انقلاب شان نمایشگاهی از صدها هزار جمجمه قربانیان افشار و مکروریان و کارته نو و غیره بود٠ در عجب نمانید اگر بدانید که ربانی هزاران انسان را در کابل از بین برد ادعای اهل حل و عقد و شورای قیادی نداشت، در عجب نمانید اگر بدانید که آمد شاه مسعود ، که وحشت تباری و زشت خویی اش طاقت دوربین را هم نداشت با شورای نظارش به سیاف و دارو دسته اش بی شباهت نبودند، شورای نظار برای مبارزه با فساد و ناامنی و فقر رهبری جنبش را در دست گرفتند و آنگاه که قدرت یافتند، میدان های شهر را برای بریدن سر و دست گرسنگان رنگی از خون و خاکستر زدند شریعت اسلامی صدیق چکری گونه شان روح و تن کابلیها را سیاه و کبود کرد، وچنان کردند که مردم با هلهله از حمله خارجی حمایت کردند٠ قهرمانان جنبش های پکولیستی همواره در منجلاب فقر وفساد، به یکباره نیرویی عظیم می شوند و در کنار چکمه پوشان اجنبی همه چیز را ویران می کنند٠ این یک خطر جدی است٠
این یک جنبش ملی نه بلکه جنبش پکولی و تلخانی بود.
پکولیزم اگر چه از راه توسعه بی قانونی و به سوی رفتار فراقانونی به نفع وحدت ملی آغاز می شود، اما بزودی بدلیل ساختار اتنیکی اش می تواند تبدیل به حکومتی تاجیکیزم شود با این تفاوت که در حکومت های پشتون به آنها مقام هایی مارشالی و این و آن داده میشود و به آنها پست هایی کلیدی داده میشود٠ ولی آنها با جنبش پکولیستی وقتی قدرت یافت همه را خفه می کند، هر مخالفی را نابود می کند و بر اساس تمایلات رهبران فاشیست همه چیز را تا سرحد نابودی پیش می برند، نابودی شخصیت های ملی و آزاداندیشان ، نابودی جنبش های ملی ومردمی و نابودی هویت کشور ما را......
من احساس ترس میکنم، دیو پکولیزم شورای نظار یکبار دیگر تحت نام تغیر و امید از خواب بیدار شده است و زبانه می کشد اگر چی آنها از موقف دیگر اقوام هم سوی استفاده میکنند ولی در صورت کامیابی همانی را میکنند که در دهه هفتاد انجام دادند و در پی شعار ریش پکول پنجشیر میبرایند. این نظام زنده است و مرگ و قدرت و سیاهی می خواهد٠ پکولیست ها وقتی بیایند به هیچ چیز رحم نمی کنند، و باز هم مانند سال های هفتاد خورشیدی دار و ندار ملت را به یغما میبرند. باید ترسید. چرا که پکولیست ها در استانه قدرت با رژیم آخندی کنار آمده و خواستار بربادی ملک هستند.
جامعه استبداد زده، جامعه فقر زده و فساد زده همواره آماده پذیرش جنبش پکولیستی است و پکولیزم وقتی قدرت می یابد که فقر وفساد توسعه پیدا کند،
26 جولای 2010, 10:44, توسط casio
این یک لینک معلوماتی .
http://www.wikileak.org/
and the click on
WikiLeak.org blog