حضور اقوام در دولتهای افغانستان
حکومت تک قومی تلاش کرده است که با اضافه کردن تعداد ولایات جنوب وشرق تعداد زیادتری ازنمایندگان را ازین ساحات درپارلمان انتخاب ومعرفی کرده ودرسیاستهای کلی وعمومی افغانستان در قوه مقنینه تاثیر گذاری بیشتر نسبت به سه قوم عمده دیگر داشته باشد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
سرزمینیکه درتاریخ معاصرجهان بنام افغانستان یاد میشود وچهارقوم عمدهءتاجک-ازبک -هزاره- وپشتون با تفاوت تعدادنفوس ناچیزبا یکدیگرهمراه با دیگراقلیتهای قومی درآن زندگی دارند.که میتوان افغانستان را یکی ازکشورهای اقلیت قومی درجهان نامید. بنا برتحقیقات دانشمندان داخلی وخارجی گروه قومي پشتون تباردرقرن پانزده وشانزده ميلادي ازنواحي كوههاي سليمان درغرب رودخانه سند،به سمت خراسان وسرزمينهاي حاصلخيز جنوب وجنوب شرق افغانستان امروزی سرازیرشدند که با عقب راندن ساكنان بومي اين مناطق،سرزمينهاي آنانرامتصرف ودراين نواحي ساکن گردیدندوپس ازقتل نادرشاه افشاردرسا ل-1747 م.اولين حكومت افغانستان را احمدشاه درانی درشهرقندهاراساس گذاشت وحکومت او بيشتردرجنگهاي كشورگشايانهء سرزمینهای دیگرسپری شد. اماجانشينان وی،مصروف جنگهای داخلي برسرجانشيني متمركزگردیدندکه درجنگهای قدرت میان اولادهء تیمورشاه انسانهای بیگناه اقوام محروم بحیث سربازان ,افسران ودفترداران دستگا ه های اداری واجرا کننده ء فرامین سرداران درانی دردوطرف متخاصم جانهای شانرا ازدست داده که- تلفات بزرگ اقتصادی وانسانیرا اقوام محروم ازقدرت منحیث مواد سوخت این جنگها متحمل میگردیدند .
باسقوط حاکمیت قبیلهء سدوزائی , قدرت به قبیلهء محمد زائی درراس به امیردوست محمد خان انتقال یافت وجنگهای خونینی میان برادران امیرودیگروارثین این قبیله نیزبوقوع پیوست ومانند دورهء سدوزائیها اقوام محروم ازقدرت تلفات بزرگی را ازلحاظ انسانی واقتصادی متقبل شدندودرین دوره سه قوم عمدهء ازبک, تاجک وهزاره ازجانب امیرعبدالرحمن جلاد قتل عام گردیدند و باوجود آنکه اقوام محروم کشورهمه مشکلات ودشواریهای دوطرف جنگهای داخلی برسر جانشینی ودفاع ازحاکمیت ملی برعلیه تجاوزخارجی را بردوش حمل میکردند و ده ها مبارز و جنگ آوران قهرمان جانهای شیرین شان را درین راه قربانی مینمودند ولی درنهایت تمامی امتیازات سیاسی- القابهای قهرمانی و افتخارات معنوی بخاطردفع وطرد مداخلات خارجیها .بنام امیران, شاهان و سرداران دوقبیله سدورائی ومحمد رائی درتاریخ نظامهای تک قومی تعلق میگرفته است.
امیرعبدالرحمن سفاک بخشهاي وسيعي ,ازخاك افغانستانرا از اين كشورجدا وضميمهء امپراطوريهای استعماری وقت كرد واو براي انحراف افكارعمومي وبخاطر پيشگيري از قيام مردمی به اتخاذ سياست نفاق بياندازحكومت كن میان اقوام کشوراقدام نمودکه تصفيه- قومی,نژادي , مذهبي ساكنان بومي افغانستان وغصب سرزمينهاي حاصل خيز آنان را درمركز، شمال و شمال شرق كشور، روي دست گرفت و با اين كار، تضاد ملي را براي هميشه دركشورنهادينه نمود و وارثان عبدالرحمن مستبد نيز، روابط و مناسبات اجتماعي و سياسي ميان اقوام افغانستان را برپايهء تبعيض ونابرابري استواركرده وهمهء امكانات، امتيازات وفرصتهاي سياسي،اجتماعي، فرهنگي واقتصاديرا درانحصارحاکمیت تک قومي قرارداد ومانع دستيابي عادلانه وبرابرديگراقوام به فرصتها وامكانات كشورشدند.که بعدا شرایط اختناق آورسیاسی افغانستان درتحت تاثیررخدادهای سریع دموکراتیک دردنیا فضای نسبی تنفس سیاسی را برای اقوام محروم کشورفراهم کرد.ولی بازهم در پالیسی تبعیض وتعصب نظام استبدادی تک قومی نسبت به سه قوم عمدهء دیگر کدام تغیری زیادی رونما نگردید.مردم عذاب دیدهء اقوام محروم کشوردرطی مدت چندین دهه ء اخیرنظامهای استبدادی تکقومی:– سلطنتی -جمهوری تاجدار, جمهوری دموکراتیک, دولت اسلامی مجاهدین , امارت اسلامی طالبان وجمهوری اسلامی کنونی را همراه با مداخلات نظامی خارجی, قتل عامها تخریب شهرها و خسارات فراوان اقتصادی تجربه کرده است .
گرچه حکومتهای تک قومی درقا لب چهره ها ی سیاسی گوناگون, خاندانی -احزاب طرفداراید ئولوژیهای چپ وراست , گروه طالبان وخاصتاحکومت فعلی باوجود سردادن شعارهای فرا قومی متاسفانه ازانحصارگرائی قومی دست نکشیده وبصورت زیرکانه ترتبعیض وبیعدالتی رابراقوام محروم انجام میدهند.گرچه بعد ازسقوط رژیم طالبان وحضورجامعه جهانی درافغانستان، موجی از هوسها و شعارها ی مطالبات دموکراسی خواهانه درکشور پدید آمد.که این موج توانست در مدت زمانی نه چندان طولانی نیروهای موجود درجامعه را درخود هضم نماید؛ که حتی متحجران کج اندیش، نژاد پرستان، تبارگرایان و انحصارگرایان، نیز با یک چرخش سریع ظاهرابه مدافعین دموکراسی لیبرال مبدل گردیدند ولی این خوشبینیها دیری دوام نیافت که مجددا حکومت تک قومی فضای سیاسی را بر اقوام دیگر محدود تر ساخته وسیاست تبعیض ونفاق میان اقوام دیگر را بادادن امتیازات کوتاه مدت به برخی ازافراد مربوط به سه قوم عمده را درپیش گرفت وسیاست نفاق افگنانه امیرعبدالرحمن را درمیان اقوام دیگر رایج وتداوم بخشید ونظام های انحصارگرای افغانستا ن درمراحل گوناگون به جعل احصائیه نفوس کشوربرای بیشتر نشان دادن نفوس قوم حاکم دست زد وحفیظ الله امین یکی ازرئسا ی جمهورسه دهه قبل به قلم خودش نفوس کوچیها رامطابق به تمایلات برتری خواهانه ء قومی خویش درکتاب احصائیه عمومی اضافه کرده بود وموازی با آن حکومتهای قبیله ای کوشیده است تشکیلات نظام حکومتی افغانستان را نیزدرمرکزومحلات براساس خواست انحصارگرایانه قومی خودها تغیرداده ومقامهای کلیدی وحساس دولتی درهمه ساحات نظامی و ملکی را به حق طبیعی وتغیر ناپذیر قوم حاکم مبدل و تثبیت نمودند که در چندین دهه اخیرسه قوم عمده ء ازبک , هزاره وتاجک براساس فرمان رسمی صدراعظم هاشم خان ازشمولیت دروزارت خانه های خارجه– دفاع -داخله وامنیت ملی-ممنوع و قدغن شدند واجازه نداشتند که فرزندان این سه قوم عمده به موسسات تحصیلی اردو, پولیس, استخبارات , وبورسهای خارجه شامل شوند وبحیث دپلومات هنوزهم این اقوام در وزارت خارجه کمترراه پیدا میکنند و بطورنمونه قوم هزاره صرف یکنفرسفیردر چوکات وزارت خارجهء کشوردارد.
درکابینه کنونی اقای کرزی ترکیب قومی و تناسب حضوراقوام, ازبک , هزاره , تاجک , ایماق , ترکمن , بلوچ , پشه ای ,نورستانی وغیره مجموعا کمترازبیست فیصد میرسد که برخی ازاین اقوام حتی یکنفرهم درکابینه کنونی اقای کرزی ندارند ولی هشتاد فیصد متباقی اعضای کابینه را نمایندگان قوم حاکم تشکیل میدهد که این تناسب غیرعادلانه وظالمانه ء حضوراقوام محروم کشوردر کابینه فعلی شباهت زیادی با ترکیب قومی کابینهء رژیمهای استبدادی یک قرن گذشته داشته که هیچگونه تناسب لازم را با میکانیزم توافقنامهء کنفرانس بن وبستر وحدت ملی ندارد حکومت انحصارگرای اقای کرزی همه شاهرکهای عمده ءاقتصادی – سیاست های دفاعی ,منیتی- خارجه و فرهنگی کشور را مانند صد سال گذشته در انحصار قوم حاکم قرارداده است که خلاف معیارهای حقوق شهروندی , جامعه مدنی و اساسات دموکراسی پنداشته میشوند.متاسفانه هنوزهم دردستگاه قوه اجرائیه دولت افغانستان مانند گذشته تناسب حضوراقوام محروم بشکل سمبولیک وظاهری منحیث دفتر داردر برخی ازمقامات حکومتی به نمایش گذاشته میشوند تا افکارعامه مردم کشوروجهانیان را فریب بدهند اما اوضاع درقوه های قضائیه و تقنینیه , ( پارلمان ) نیزدرباره شمولیت وسهم دادن به اقوام دیگربد ترازقوه اجرائیه دولت است گرچه اين سه قوم عمدهء غیر پشتون، باآنكه فشار اصلي مشكلات ومصايب كشوراز قبيل پرداخت ماليات، دفاع از تماميت ارضي، خدمت درنظام عسكري دفاعی و امنیتی وغیره را بردوش حمل میکنند ،اما ازدسترسي برابربه فرصتها و امكانات سياسي و اجتماعي درسه قرن اخیرهمواره محروم بودهاند. درگذشته يكي از مهمترين موانع براي مشاركت عادلانهء اقوام محروم در تصاميم كلان جمعي و حاكميت ملي،تقسيمات تبعيضآميزملکی و اداری بود كه در مناطق اقوام پشتون نشين براي هرصد هزار الی صدو پنجا هزارنفریک ولایت در نظر گرفته شده بودو لی درمناطق اقوام غیرپشتو ن که نفوس برخی این ولایات از پنجصد هزار الی یک میلیون نفرمیرسند نیز تشکیل یک ولایت مدنظر گرفته شده بود وهمچنان برای مناطق پشتون نشین از 5 تا 15 هزار نفر يك ولسوالي درنظر گرفته شده بود ودرمناطق اقوام غير پشتون، که جمعيت برخي این ولسواليها ازمرزصدهزار نفرهم ميگذشت نیز تشکیل یک ولسوالی را قایل شدند.که در نتيجهء این تقسیمات ملکی ظالمانه ازيك ولایت دارای صد هزارنفری پشتون نشین و از یک ولایت تقریبا دارای یک میلیون نفری جمعیت غیر پشتون نشین نماینده گان مساوی وبرابر به پارلمان معرفی میشوند واز یک ولسوالي با پنج هزار نفری جمعيت واز ولسوالي ديگر با صد هزار نفری جمعيت، هر كدام، يك یک نفر نماينده در پارلمان ميفرستند تقسيمات اداري وملکی افغانستان تا هنوز بربنياد تبعيض و نابرابري استواربوده وتشکیل ولايات وولسواليها تا اكنون برمبناي نفوس حقیقی اقوام ساکن و تناسب وسعت جغرافیائی هرمحل تنظیم وعیارنگردیده است واين نابرابريها،تاهنوزبا شدت بيشتر،وجود دارد و تقسیمات ملکی افغانستان از آغاز تاکنون همیشه مورد اعتراض دایمی سه قوم عمده – هزاره , ازبک , تاجک و دیگر اقلیتهای اتنیکی کشور بوده است ولی متاسفانه قوم حاکم هیچ گاهی آماده ء شنیدن تقاضاهای دادخواهانه این اقوام نبوده و همواره ازآن طفره رفته اند قوم حاکم تشکیلات محلی ولایات جنوب و شرق کشوررا خلاف معیارهای قبول شده جهانی بوجود آورده است نفوس این ولایات را جعلی - غیر واقعی و مطابق به تمایلات سیاسی قوم گرایانه خود تثبیت و براساس همان نفوس جعلی تعداد ولایتها را درمناطق جنوب وشرق کشور نظر به مناطق بود وباش سه قوم عمده دیگر ده ها مراتبه بیشتردرساختاروتشکیلات دولت رسمیت داده است در حالیکه هریک از سه قوم دیگر بطورجداگانه برابربا نفوس قوم حاکم تعداد نفوس شان میرسند و لی تعداد ولایات ایجاد شده در مناطق این اقوام به مراتب کمتر از نفوس حقیقی آنان هستند.
حکومت تک قومی تلاش کرده است که با اضافه کردن تعداد ولایات جنوب وشرق تعداد زیادتری ازنمایندگان را ازین ساحات درپارلمان انتخاب ومعرفی کرده ودرسیاستهای کلی وعمومی افغانستان در قوه مقنینه تاثیر گذاری بیشتر نسبت به سه قوم عمده دیگر داشته باشد برعلاوه ءآن یکتعداد ازسناتوران انتصا بی نیز ازطرف رئیس جمهور به مجلس سنا معرفی وده فیصد اعضای پارلمان را کوچیها تشکیل میدهد که این حق نامشروع از طرف قوم حاکم برای کوچیها رشوت سیاسی پیش کش گردیده است درحالیکه کوچیهای پشتون تباراکثرا اتباع پاکستانی بوده وبرخی از آنان ما لک بلند منزلها سرایها ترانسپورتهای باربری درشهرهای بزرگ کشوراند .کوچیهای پشتون تبار یکباردرمحلات زیست دایمی و باردوم بحیث کوچی ازحق رای دهی درانتخابات پارلمانی وریاست جمهوری استفاده میکنند.بناء اگر کوچیهاجزء مردم افغانستان باشند، در روز رأيگيري درهرمنطقهاي كه به سر ميبرند، بايد به يكي از نامزدهاي دلخواه خود از همان منطقه رأي بدهند ودرغیرآن هیچگونه تناسب وتوجيه معقولي بامعیارهای جهانی ازلحاظ حقوقی ندارد براساس همین تقسيمات ناعادلانهء ملکی و اداري گذشته ترکیب قومی پارلمان فعلی كشور ,قرار ذیل است”- که قوم پشتون 118 كرسي, اقوام تاجيك وايماق 53 كرسي , قوم هزاره 30 كرسي , قوم ازبك 20 كرسي وسايراقوام 28 كرسي بوده است.كه متأسفانه درنظام به ظاهردموكراتيك كنوني، نیزوضعيت براي اقوام محروم چندان فرقي نسبت بیک قرن گذشته نكرده است وشعاردموکراسی وانتخابات هم نتوانسته بستر وحدت ملي به معناي واقعي كلمه را به ارمغان آورد.طوریکه درین اواخیرآقای کرزی کوشش دارد تا تشنج واختلافات قومی میان اقوام گوناگون کشورراتشدید کرده واوضاع سیاسی وامنیتی افغانستان رانا امن بسازدتا نیروهای جامعه جهانی درمبارزه برضد تروریزم جهانی به مشکلات بیشتر مواجه گردند.
بنا برین نخبگان سیاسی سه قوم عمده ودیگراقلیتهای قومی رسالت ملی و وطنی دارند.تا در انتخابات پارلمانی پیشرو کاندیدان سه قوم عمده ء ازبک , هزاره وتاجک ازتعدد بیشترکاندیدان درحوزه های انتخاباتی کاهش بعمل آورند وسعی نمایند که پس ازشناسايي نامزدهاي داراي بيشترين مقبوليت مردمي باید کاندید دارای مقبولیت مردمی کمتر به نفع کاندید مستحق کنار بروند و با توجه به تواناييهای جمعيتي منطقه، به نفع يك يا دو تن از اين كانديدها وارد عمل گردند.نامزدهاي مزبورهوادارانشان را درصحنهء انتخابات حفظ تا حضور حداكثري مردم تأمين شود.ونخبگان فكري جامعه اعم ازعلما، روشنفكران، طلاب علوم ديني، دانشجويان، نويسندگان با درك درست وصحيحي كه ازوضعيت كشوروموقعيت وجايگاه اقليتهاي قومی دارند،ميتوانند ،نقش مهمي درهماهنگسازي رقبا وجلوگيري ازتشتت آراء رأيدهندگان ايفا كنندو بدین ترتیب کاندیدان بیشتر زمینه ء راه یابی به پارلمان را از میان اقوام غیرحاکم پیدا خواهند نمود،.
پيامها
1 آگوست 2010, 12:01, توسط khorasan
سلام خدمت مردم عزیز ستم كشيده خراسانی به خصوص نویسنده محترم
از زمانی که اوغانها از کوه سلیمان به سرزمین های اطراف آن سرازیر شدند ، سلسله ی تجاوزگری و اشغالگری و چپاولگری ایشان تا به همین امروز ادامه دارد و مردمان غیر پشتون از دست آنها در رنج و عذاب می باشند . به ویژه پس از آن که دو صد شصت سال پیش قبایل اوغان ( پشتون ها ) موفق به ایجاد یک دولت غاصب و تجاوزگر در خاک پاک خراسان شدند ، دیگر کسی رنگ آرامی و خوشی و پیشرفت و ترقی را در ساحه ی جغرافیایی تحت حاکمیت منحوس اوغان ها ندیده است .
یکی از ارمغان های شوم و مصیبت بار حاکمیت اوغانشاهان پدیده ای به نام " ناقلین " بوده است . شاهان جنایتکار پشتون برای تحت فشار قرار دادن و سرکوب و بی خانمان ساختن مردمان تاجیک و اوزبیک و هزاره ، هزاران هزار پشتون را از مناطق شرق و جنوب اوغانستان و همچنان از آن سوی خط مرزی دیورند ، به مناطق شمالی ، ساحات مرکزی و تخارستان ( بخش شمال کشور ) ، انتقال دادند و برای شان زمین های مردمان بومی آن جا ها را تقسیم کردند و خود مردمان تاجیک و اوزبیک و هزاره را بی خانمان ساختند . داستان های ظلم و جنایتکاری شاهان خاین اوغان صرف در همین مورد بی شمار است .
حقیقت این است که بخش زیاد زمین های که پشتون ها در ساحات زیست کنونی شان در دست دارند ، غیر از بخش های کوه سلیمان ، دیگر همه زمین های اشغالی تاجیکان و مردمان بومی دیگر می باشند که در اثر تجاوزگری ها و جنگ های متوالی در طول چند قرن به زور غصب کرده و در آن جا ها ساکن شده اند . اما مسکن گزین شدن پشتون ها در مناطق مرکزی و شمال اوغانستان به صورت برنامه ریزی شده از طرف دولت های اوغانی به طور گسترده در صد سال اخیر انجام شده است که این ها به نام " ناقلین " یاد می شوند . یعنی کسانی که از شرق و جنوب به مناطق مرکزی و شمال اوغانستان نقل داد شدند و خانه و زمین و زنده گی مردم بومی را به زور و جبر اشغال نمودند و از همان وقت تا کنون به مکیدن خون مردم غیر پشتون در آن مناطق مشغول می باشند .
کوچی های اوغان نیز یک بلا و مصیبت دیگری اند که بالای مردم غیر پشتون هر سال نازل می شوند و زنده گی مردم را تیره و تار می سازند . هم ناقلین غاصب و طفیلی ، هم کوچی های تجاوزگر و وحشی ، همیشه از طرف دولت های پشتونی مورد حمایت عام و تام قرار گرفته اند و به همه جنایت ها و بیرحمی ها و وحشی گری های شان از جانب دولت ها مهر تایید نهاده شده است .
ما به این باوریم که مردمان تاجیک و هزاره و اوزبیک و دیگرانی که مورد ظلم و بی رحمی ناقلین و کوچی ها قرار گرفته اند ، برای دفاع از خود و برای بازپس گرفتن زمین و جایداد خود ، دیگر هیچ راه ندارند جز این که مصیبت ناقلین و کوچی ها را به زور دفع سازند و از میان بردارند .
ما تجاوزگری و وحشت افگنی کوچی های ظالم را در مناطق مرکزی و دیگر بخش های کشور نکوهش می کنیم و موجودیت ناقلین طفیلی و غاصب را در زمین های مردم غیر پشتون یک لکه ننگ می دانیم . از نظر ما ، مردمان غیر پشتون این حق را دارند که ناقلین را دو باره به جایگاه اولی شان برگردانند و زمین و جایداد خویش را از چنگ شان رها سازند و همچنان این را حق مسلم مردم غیر پشتون می دانیم که نگذارند پای کثیف کوچی های تجاوزگر و قاتل به خاک شان نهاده شود . وقتی که دولت پوشالی و مزدور پشتونیست های غدار از ناقلین و کوچی ها به مثابه ابزار فشار و سرکوب دیگران کار می گیرند ، دیگران هم باید از چنان یک دولت سیاهکار هیچ توقع برای تامین عدالت و انصاف نداشته باشند . امید بستن به تامین عدالت از جانب دولت اوغان سالار که خود حامی و تجهیز کننده ی کوچی ها و ناقلین می باشد ، یک کار نادرست می است . همان گونه که دولت پوشالی کرزی در سال های گذشته هیچ کاری برای جلو گیری از فاجعه ی تجاوز کوچی ها نکرد ، امسال و سال دیگر نیز هیچ کاری به سود مردمان غیر پشتون در این زمینه انجام نخواهد داد .
اوغان ذلتی ها ، سورخلقی ها و دیگر پشتونیست های دزد و قاچاقبری که در اوغانستان حاکمیت را به دست دارند ، نه تنها هیچ تمایلی به جلو گیری از تجاوز کوچی ها ندارند ، بلکه کوچی ها را تقویت ، حمایت و تشویق می کنند که هر سال بیشتر از پیش بر شدت کشتار و وحشی گری خویش بیافزایند . همچنان ، دولت کرزی و پشتونیست های رنگارنگی که با آن همپیمان اند ، از اوغان ذلتی ها گرفته تا گلبدینی ها و طالب ها ، همه بر اساس دستورات کتاب مقدس شان ( دویمه سقوی ) به صورت بسیار جدی و قاطعانه خواهان این استند که ناقلین رانده شده از شمال را به آن جا برگردانند و در عین حال صد ها هزار نفر دیگر از پشتون های مناطق شرق و جنوب و حتی پشتون های آن سوی مرز دیورند را به مناطق تاجیک ها ، اوزبیک ها و هزاره ها در شمال ، مرکز و غرب اوغانستان ، سرازیر سازند و همان طرح " ناقلین " دولت های پشتونی قبلی را به شدت و قوت بیشتر ادامه دهند .
مردمان غیر پشتون باید در برابر این توطئه ها هوشیار باشند و از خود واکنش های مناسب نشان دهند و نگذارند که همان اندک زمین و جایدادی که در اختیار شان قرار دارد مورد چپاول و تاراج اوغان ها قرار گیرد . ما این را به خوبی میدانیم که تجاوزگران اوغان ، زبان نرم را نمی فهمند ، کسی نمی تواند آن ها را با سخن خالی ، با گریه و زاری ، با عریضه نویسی و گردن پتی به جاده ی خردمندی و عدالت و انصاف رهنمون گردد . تنها زبانی را که آنها می فهمند و بالای شان تاثیر دارد ، زبان زور است . تا وقتی که خوب محکم و پخته بر دهان شان کوبیده نشود ، به هوش نمی آیند و در همان شتر جهل و خودپرستی و افزون خواهی و فاشیزم سوار استند و هر کسی که در دم شان بیاید زیر پا می کنند .
برای دفع تجاوز کوچی ها و شکست برنامه ی ناقلین و پایان دادن به حاکمیت ظالمانه ی تک قومی و اوغان سالاری، ما به یک مبارزه و مقاومت گسترده و همه جانبه نیاز داریم . برای اینکه بتوانیم حقوق مردم خویش را به دست آوریم ، باید توانایی به کاربست تمامی اشکال مبارزه و مقاومت دادخواهانه را داشته باشیم . تا زمانی که اوغان سالاری در کشور ما حاکم باشد ، تا زمانی که مردمان غیر پشتون در اسارت قرار داشته و گروگان قبیله و قبیله پرستان باشند ، تا زمانی که مشکلات حاکمیت سیاسی و مناسبات قومی و اجتماعی به صورت عادلانه و شایسته حل نگردد ، همین اوغانستان خواهد بود و همین اوغوکراسی و کشور توسط اوغان ذلتی ها و پشتونیست های تمامیت خواه و فاشیست به سوی ازهمپاشیده گی بیشتر ، به سوی بی ثباتی بیشتر و سر انجام به سوی تجزیه شدن سوق داده خواهد شدhttp://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
1 آگوست 2010, 20:05, توسط jalaludinbaiany
عوض نبی زاده !
برای اکثريت انهايکه از تو و از گذشته سوال برانگيز تو شناخت دارند ، به اين چرنديات
، سفسطه های تبار پرستی که رکن فاشيزم است ارزش نه ميدهند .
و ديگر مشخص گرديده که هر مليت افغان در خود مظلوم ، رنج ديده ، ستم کشيده ،
محتاج ، استثمار شده و فقير را دارند و طبق تحليل سليمان راوش زوردشت هر مليت ساکن در افغانستان در ميان خود ستمگر ، استثماگر ، غاصب ، ظالم و جبار را دارند . و اين انديشه فاشيستی تبار پرستی که تنها بر نابرابريهای يک تبار مکث نمود .
اگر مليت پشتون عبدالرحمن ، نادر ، هاشم ، ظاهر ، داؤود ، حفيظ الله امين ، سياف ، گلبدين و عمر کور را داشت و دارد . مليت قلم بدست تاجک با همه انديشه و دانش هفتاد فيصد بيکار دارد و اکثريت انها زير خط فقر قرار دارند و بالای سر خود نماينده های ستمگر دارند و تبار شما که امروز بيشترين امتياز را در داخل و خارج از خود ساخته و در خون آشاميدن مردم دست کم از گلبدين ، سياف ندارند قصه های وحشت وبربريت کابل در تاريخ مانده گار است . و مردم مظلوم هزاره که غير وابسته به ايران و شهزاده کريم اغا خان ندارند از سران چپ و راست خود که در طول تاريخ هم دست وهم طبق ستمگران پشتون ، تاجک ، ازبک بودند نفرت دارند . برای انها فرق ميان کشــــتمند علی ، عبدالعلی ، محقق ، خليلی و تو عوض علی با سياف ، جبار قاتل ، گلبدين نيست . تو زمان بر اريکه قدرت ، خزانه غيب ، مقام طاغوتی کنار لايق ها تکيه زده بودی بيشترين جفأ را بر مليت مظلوم هزاره نموديد . اقای کشتمند چند مرتبه دستور تخريب جاغوری ، بهسوت ، يک اولنگ ، دره های سيغان را داده بود .
و اما حال هريک در عقب تبار قرار گرفته اقای نجم الدين کاويانی و فريد مزدک برای [ خراسان بزرگ ] بدون موجوديت مليت زحمت کش پشتون را شعار ميدهد . سلطان علی کشتمند ، اسد علی کشتمند و عناصر تصادفی ديگر مانند تو با پول اخوند های تهران و قوم
گه کميته فرهنگيان را ، گه کميته پژوهشگران را در لندن رکلام نموده که از همه تعفن گنده فاشيزم و تبارگرای بلند ميگردد و گه اين نخست وزير سوال برانگيز و دارو دسته بدمامش اعلان [ غرجستان ؟؟؟!!!] را بلند نموده سال مرگ ارباب و ولی نعمت های اصلی خود را فراموش بر روز پرميمون مرگ [ عبدالعلی مزاری ] جلاد و قاتل کابليان و نوه چنگيز ناله نموده اشک تمساح که برمرگ « برژنف » « کاسيگين » ريخته بود سر داده. بنأ بر شما ننگ است که از وطن ، مردم و مليت های زير ستم آن نام ببريد. امروز بيشترين تلفات غير نظامی را مليت پشتون متحمل گرديده . و تو برانکشاف مناطق غير هزاره سيه مشقی نموده خود آتش افروز نفاق و شقاق ميباشيد . اگر از چرند نويسی دست نه برداريد انچه که در مورد عمل کرد تو و ديگران به اختيار داريم به مطبوعات سپرده و قضيه تشکيلات قومی بخصوص اقای ( حسينی ) و فروش طياره آريانا افغان
(D .C —10) را که اسناد را مرحوم سيد غلام حضرت سرپرست آريانا قبل از مرگ به اختيار مراجع وظيفدار گذاشت افشاه ميگردد . وتو عوض علی نبی زاده ديگر هر چرند وپرند نوشتی از آدرس رفقأ [ حزب وطن ] نه نگاريد چون [ کلو ی ] شما قبلأ از حزب وطن و ديگر انديشی بريده کنار رفته عضويت شاخه مزاری [ حزب وحدت ] را پذيرفته است . اينکه اسد آغا چرا گه ، گه به جلسات فرمايشی [ هاليند ] شرکت ميکند شايد ادامه وظايف باشد که در زمان ماموريت خود در تهران از جانب وزارت اطلاعات ج.ا .ايران يا
« ساواک » گرفته بود و در وقت زمانش وحيد جان خســــربره نخست وزير صاحب برادر کريمه جان به اختيار دوکتور ضميرالدين ميهن پور گذاشته بود و بعدأ سر گردن خود وحيد الله جان بچه از تنظيم [ شيخ اصف محسنی ] برآمد هر کجا باشد نانش سرد آبش گرم باشد . با حرمت
29 جون 2011, 21:48
mr nabi zadeh why you don’t and never mentioning the baloch nation as they are manority just like you in afghansitan and they suffered more than you and now much more and have no oneto represent them in kabul?
It is because iran does’t like them ? that is why you keep quite and hate the baoch ?
while baloch loves hazareh
1 آگوست 2010, 20:40, توسط casio
بایانی !
اسناد طیاره D - C 10 را باید افشا کنی . هیچ ربطی به اینده خوب و بد این مار استین ندارد .
2 آگوست 2010, 16:28, توسط khan
کسانیکه میخواهند از داستان و فروش طیاره دی سی ده اریانا در دوره صدرات کشتمند بهره برداری قبیلوی کنند هنوز هم در خواب خرگوش اند ....
طیاره دی سی ده در ان سال ها بعضی پرواز های داخلی چون هرات وقندهلر را انجام میداد که هر پرواز خساره مالی را به شرکت اریانا و دولت وارد مینمود دلیل ان این بود که پرواز های خارجی غرب محدود شده بود و تقاضا داخلی بیشتر ..
در سال 1362دی سی ده از قندهار بکابل پرواز میکرد که از جانب گروه صیاف یا گلبدین و همکاری عرب ها و پاکستانی ها دوست شان حین اماده شدن به نشست از پغمان مورد حمله هدف گلوله یا راکت قرار گرفت و پیلوتان فدا کار طیاره را نشست دادند ... طیاره خساره مند شده بود امریکا و شرکت های اروپایی حاضر به ترمیم ان نشدند تا روس ها با هر امکاناتیکه داشتند انرا ترمیم و پرواز های اینده ان اطمینانی نبود دولت مجبور دی سی ده را به کا نادا و یا کدام کشور دیگر غربی فروخت و پول انرا سه طیاره توپولف روسی خرید و تا حریق کردن میدان هوایی کابل با طیارات موجود ان از جانب گلبدین جان همه فعال و اماده بهره برداری .... .
کسانی که غرق در خیانت و اختلاس همیشگی مال بیت المال هستند فکر میکنند دی سی ده کدام تانک بود رفیق کشتمند هم حقانی .....!!
2 آگوست 2010, 07:45, توسط omar
ای نبی زاده وارو ها تازمانی که منافع شان در دولت تامین باشه هیچ مشکلی نمی بینن.
ولی وختی که بر طرف شون باز خدا نشان نته که کارشناس و شرق و غرب شناس و تاریخدان و نمی دانم هر کاری بی روزی میشن.
اما آقای نبی زاده سن تان بزرگ است خیره اگه دروغ گفتن مفت است، اما یک حدی هم داره
2 آگوست 2010, 09:52, توسط khorasan
شاید بارها در متن کتب درسی به این موضوع بر خورده باشیم که، موسس افغانستان معاصر (احمد شاه ابدالی) می باشد. اما بر خلاف تبلیغات رسمی حکومت های گذشته تحقیقات مستقل و به دور از تبعیض روشن می سازد که افغانستان با مرز ها و واحد جغرافیایی فعلی آن توسط امیر عبدالرحمان خان تاسیس گردیده است؛ و افغانستان احمدشاه ابدالی دارای شکل کنونی نبوده وبلکه بیشتر به سوی پاکستان و کشمیر توسعه داشته؛ و در مقابل قتغن سابق(بدخشان، تخار، قندوز و بخشهای از ازبغلان، سمنگان و بلخ)از امیر مظفر_ حاکم بخارا اطاعت می کرده و هزاره جات دارای استقلال داخلی بوده است.
افغانستان با نقشه فعلی آن برای اولین بار در عصر امیر عبدالرحمان خان و به همکاری و دستور دیورند(فرستاده هند برتانیوی)تثبیت و تحدید گردید.
· ستم بر هزاره
بدون شک امیر عبدالرحمان سیاه ترین چهره و جابر ترین فرد در تاریخ سیاسی معاصر افغانستان است .او برای تثبیت و استحکام قدرت خویش بیشترین کشتار و بد ترین جنایات را مرتکب گردید. 62فیصد جامعه هزاره به دست او قتل عام گردید. هزاره جات با تمام منابع اقتصادی، انسانی و فرهنگی آن نابود و تاراج شد و بیشترین ساحات و زمینهای های حا صل خیز آن توسط لشکر امیر پس از نابودی و فرار ساکنان آن برای همیشه غصب و تصرف شد.
· تاراج نورستان
نقشه و شکل تاریخی نورستان در اثر حمله لشکر خشن، بی رحم و وحشی امیر تغییر نمود و هزاران نفر از ساکنان آنجا قتل عام گردید و در پهلوی آن، هزاران دختر و پسر جوان نورستان به بهانه مسلمان نبودن به غنیمت برده شد.
· ستم بر ازبکها و غلجایی ها
ازبکها و ساکنان ترکستان افغانستان نیز در پی حمله و اشغال مناطق آنان به وسیله امیر شاهد قتل عام های بزرگ گردید وبافت اجتماعی آن نیز دست خوش دسیسه و تغییر توسط ناقلین غیر بومی گردید .حتی جامعه برادر پشتون نیز از جنون و استبداد امیر در امان نماند. طایفه بزرگ غلجایی بارها مورد حمله امیر قرار گرفت و بزرگان آنان به قتل رسیدند.
بهر ترتیب عبالرحمان در تاریخ معاصر افغانستان، نامیست، سیاه وعجین با خون و خشونت وجنایت! جنایات تجاوزات، قتل عامها، غارتها و ویرانی های عبدالرحمان در افغانستان شباهت زیاد به جنایات هتلر در اروپا و استالین در شوروی سابق دارد و چه بسا که او در حیطه قدرت خویش بسی فجیع تر و وحشیانه تر از هتلر و استالین عمل نموده است.
· سرمنشه فتنه
http://www.khorasanzameen.net/...
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
3 آگوست 2010, 08:25, توسط Bina
خدمت جناب نبى زاده صاحب عرض كنم كه با اين مردم نميشود.اينها بشتونوالى ميكنند.تنها يكانه راه بيرون رفت طرح دو دولت است , اين برادران ما اصلاح بزير نيستند.انها با اقوام غير بشتون نميتوانند يكجا زندكى كنند.بكزار كه انها دولت خودرا بسازند. اين سه قوم برادر كه قانون بزير و از فرهنك عالى برخوردار هستند,دولت خودرا بسازند.دوستى باشه ولى هركسرا راهى.