صفحه نخست > دیدگاه > نظام فدرالیزم در افغانستان

نظام فدرالیزم در افغانستان

فیض الله پژواک
پنج شنبه 25 دسامبر 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

فدرالیزم چیست؟
رجی مونت(Roujimont) فدرالیزم را درکشورهای دایما درحال بحران سیاست اتحاد همراه با تضمین استقلال یک کشور میداند ومیگوید: درنظام فدرال گروها وجناح های مختلف تلاش میکنند،استقلال کشور از طریق ایجاد تفاهم واتحاد حفظ کنند. . پرودون(Prodoun) فدرالیزم را به معنی قواعد کلی اصلاح روابط اجتماعی درجوامع کثیر الملیت دانسته میگوید: نظم اجتماعی مجموعه از قراردادهاست وسیستم فدرالیزم در اینگونه جوامع ،قرار داد سیاسی آن است که میتواند این نظم را به خوبی حفظ نماید.

شماری زیادی از متفکران علوم سیاسی براین باورند، تنها در سیستم فدرالی است که شخص میتواند درصحنه قدرت مشارکت نماید به جای یک قدرت قدرت های پیدید می آید که درآن از فساد جلوگیری میشود به تعبیر دیگر، در جوامع کثیر الملیت که درآن هیچ اکثریت وجود نداشته باشد (مانند افغانستان) به قول منستکو" تنها با قدرت میشود قدرت را کنترول کرد".

بنابر این درکشورهای کثیرالملیت مانند افغانستان که حکومت ها به دلیل متمرکز بودن مطلق به حکومت های سلطه وخودکامه مبدل میشود، نظام فدرالی مانع تمرکز قدرت میشود .تقسیم قدرت بدون شک ازشکل افقی آن( قوه مقننه،مجریه وقضایه) به شکل عمودی( دولت مرکزی،ایالت هاوناحیه ها) تکمیل میگردد بدین ترتیب تمرکز قدرت ازبین میرود درعوض دولت مرکزی ودولت های عضو ناگزیرند برای پیش برد اهداف مشترک وحفظ استقلال کشور هم دیگررا کنترول نموده و همکاری کنند.

سیستم فدرالی موجب میشود هر یک از ملیت ها که دارای آداب ورسوم وهمچنان زبان خاص خود هستند، میتوانند به زبان مادری تحصیل نموده وفرهنگ خودرا گسترش دهند.

درکشوریکه سلطه طلبی براساس تفاضلات قومی فاجعه تارخی آفریده است ، سیستم فدرالی میتواند ارزشهای دموکراتیک را از طریق انتخابات آزاد درسطوح مختلف (دولت مرکزی، ایالات وناحیه ها) عملی سازد. ومردم از این طریق احساس هویت کرده وقدرت را از آن خود می داند.
فدرالیزم، بوروکراسی موجودرا که از دولت متمرکز ناشی میشود ودرواقع سبب ایجاد فاصله عمیق میان ملیت ها شده وهمچنین زمینه دوری مردم را از حکوکت فراهم کرده است، از بین میبرد .ایجاد حکومت های ایالتی وقوه مقننه ایالتی منتخب مردم آن ایالت، سطح تماس دولت مرکزی با مشکلات جامعه را افزایش می دهد درنتیجه مشارکت واقعی شهروندان را درتصمامیم کلان کشور مهیا میسازد.

درنظام فدرالی رهبر سازی ونخبه پروری صورت میگرد ایالت ها در واقع ذخایر خوبی از سیاست مدارانی با دانش سیاسی برای دولت مرکزی میگردد واصحاب سیاست را مجبور میسازد برای اثبات لیاقت وتوانمندی خود به شکل جدی عمل کنند نبود رهبران نخبه وکارزا همیشه درافغانستان بحران آفرین بوده هررهبریکه به ارگ ریاست جمهوری افغانستا پا گذاشت به یک رهبر خود کامه وقوم محوروسلطه طلب تبدیل میشود؛

درعرصه اقتصاد نیز نظام فدرالی میتواند موجب رقابت صحیح وسالم اقتصادی گردد .تفاوت دروضع جغرافیای ایالت ها ایجاب میکند تا ارباب قدرت تصامیم مختلف وموثری را با توجه به نیروی انسانی واستعدادهای نهفته خود، اتخاذ نمایند . وهمینگونه زمینه رشد مطبوعات آزاد درایالت ها فراهم میشود .درحکومت های متمرکز وخودکامه مطبوعات همیشه به یک وسیله سلطه برای حاکمان خودکامه تبدیل میشوند اما درنظام فدرالی مطبوعات آزاد بیشتر نفس می کشند.

نتیجه

افغانستان از لحاظ ترکیب جمعیتی از اتنیکها وملیت های پشتون،هزاره،تاجیک، ازبک بلوج ،نورستانی و... تشکیل شده وبر اساس آخرین آمار تقریبی سازمان ملل متحد(یونما) درافغانستان هیچ اکثریتی آماری وجود ندارد که بتواند از نظر آماری اکثریت قابل قبول را احتوا کند .هر کدا از ملیتها دارای آداب روسوم وزبان خاص خود بوده واز لحاظ فرهنگی دارای ویژگی های متفاوت هستند. کارشناسان مسایل تعلیم وتربیه وآموزش بر این باورند، در نظام تحصیلات عالی وابتدای، محصلین و کودکان به علت آموزش به زبان غیر مادری خود دچارمشکل تحصیلی فراوان وعدم موفقیت تحصیلی میشوند. بنا براین حق طبیعی ملیتها است که به زبان مادری خود بنویسند وبخوانند وبرای پیش برد آن اقدامات لازم انجام دهند. همه این خواسته ها را باید نظام سیاسی یک کشور ممکن وفراهم سازد این موضوع درنظام فدرالی قابل تطبیق است نه درنظام سانتریالیستی. متاسفانه حکومت ها درافغانستان نه تنها که این امکانات را فراهم نکرده که حتی درمقابل خواسته های عدالت خواهانه ملیت ها برای حفظ آموزش زبان مادری خود ، مقابله مرگ آفرین انجام داده اند.

از روزی که افغانستان صاحب جغرافیای سیاسی شده است سیستم ادغام ملیتهای مختلف با آداب ورسوم متفاوت از سوی حکومت های خودکامه جریان داشته وهم اینک نیز با رویش ثبت نفوس وتذکره به صورت بسیار آشکار به سمت محو هویت فرهنگی وزبانی اقوام به پیش میرود وحتی سیاستی در وزارت های معارف وفرهنگ درجریان است تا زبان این ملیتها را بکلی نابود کند؛ البته باید توجه داشت که اقلیت های قومی با سیاست همگونه شدن وادغام بالآخره به مقاومت خواهند برخواست وبرای حفظ اصالت وهویتی فرهنگی وزبانی خود مبارزه خواهند کرد. مثال های متعدی همانند کشورهای آیالات متحده، کانادا،آلمان و... موجود است که نشان می دهد وجود ملیتها واقوام با زبانها وفرهنگهای متفاوت در درون یک کشور، تضاد آفرین نبوده بلکه وحدت آفرین بوده است.فدرالیزم می تواند ساختار سیاسی مناسب و مانع به وجود آمدن تضاد سیاسی ناشی ازعدم احقاق حقوق ملیتها در داخل یک کشور گردد. وبالآخره فدرالیزم نوعی آشتی وآمیزش میان گوناگونی ویگانگی در ساختار سیاسی شکننده فعلی افغانستان خواهد بود. درچنین ساختاردموکراتیک(فدرالی) قدرت نسبی است وبه وسیله قوای دیگر محدود میشود میان آزادی وسلطه طلبی حالت تعدیل بوجود می آورد در واقع اشتراک کنندگان در دولت فدرال به سمت یک اتحاد حرکت میکنند برخلاف نظر مخالفین نظام فدرالی، این اتحاد از خارج به داخل هدایت میشود نه برعکس؛ یا به تعبیر دیگر این اتحاد از محیط دایره به طرف مرکز دایره حرکت میکند در نتیجه در چنین اتحادی، گریز از مرکز اصلا مقصد نبوده بلکه حرکت بسوی مرکز هدف نهای واساسی است.

· فدرالیزم‌ را به‌ دو معنای‌ آن‌ باید در نظر گرفت‌. یكی‌ فدرالیزم‌ اداری‌، روشی‌ كه‌ ضمن‌ به‌ رسمیت‌ شناختن‌ دولت‌ مركزی‌ برای‌ كل‌ كشور حدود صلاحیت‌ها و وظایف‌ و حقوق‌ دولت‌ مركزی‌ در امور داخلی‌ نواحی‌ مختلف‌ یك‌ كشور را بدون‌ توجه‌ به‌ تنوعات‌ قومی‌، مذهبی‌، زبانی‌ و غیره‌ تعیین‌ می‌كند. در نظام‌ فدرالی‌ هر ولایت‌ یا مجموع‌ چند ولایت‌ حق‌ حاكمیت‌ در امور داخلی‌ خود را دارا می‌باشند اما اداره‌ روابط‌ خارجی‌، امور مالیاتی‌ و بانكی‌ و مسایل‌ جنگ‌ و صلح‌ از صلاحیت‌های‌ دولت‌ فدرالی‌ بشمار می‌رود. امریكا، كانادا، آلمان‌ و بسیاری‌ كشورهای‌ دیگر هر كدام‌ بر اساس‌ نظام‌ فدرال‌ به‌ چندین‌ ایالت‌ تقسیم‌ شده‌ ولی‌ عموماً به‌ یك‌ زبان‌ سخن‌ می‌گویند و ویژگی‌های‌ قومی‌ آنها را از هم‌ جدا نمی‌سازند.

دوم‌ فدرالیزم‌ به‌ مفهوم‌ ملی‌ كه‌ عبارتست‌ از تعیین‌ اختیارات‌ و حقوق‌ ولایت‌ یا ولایات‌ یك‌ كشور بر اساس‌ خصوصیات‌ ملی‌. یعنی‌ در واقع‌ طرحی‌ برای‌ حل‌ ستم‌ ملی‌ (ستم‌ یك‌ قوم‌ بر اقوام‌ دیگر).

نكته‌ اصلی‌ آنست‌ كه‌ فدرالیزم‌ در هر حال‌ عبارتست‌ از شكل‌. آنچه‌ مضمون‌ و محتوای‌ نظام‌ سیاسی‌ را تشكیل‌ می‌دهد عبارتست‌ از ماهیت‌ طبقات‌ و افرادی‌ كه‌ قدرت‌ حاكمه‌ را در دست‌ دارند.

كشورهای‌ متعددی‌ نظام‌ فدرالی‌ دارند اما از آنجایی‌ كه‌ دولت‌ها نماینده‌ اكثریت‌ نبوده‌ و در دست‌ حكام‌ ضد دموكراسی‌ قرار دارند، شكل‌ اداره‌ كشور برای‌ توده‌ها فاقد اهمیت‌ است‌. مثلاً در پاكستان‌ كه‌ بنیادگرایان‌ و زمینداران‌ و دلالان‌ سرمایه‌های‌ بیگانه‌ قدرت‌ سیاسی‌ را غصب‌ كرده‌ اند، مردم‌ نه‌ مشاركتی‌ در امور كشور دارند و نه‌ دورنمای‌ رستگاری‌، و نظام‌ فدرالی‌ این‌ كشور در زندگی‌ شان‌ واجد تاثیری‌ است.

در افغانستان‌ شغالی‌ و خیانت‌ شده‌ طبعاً وضع‌ اش مسخره‌تر از هر سرزمین‌ دیگر در جهان‌ خواهد بود. اگر لحظه‌ای‌ تصور كنیم‌ كه‌ مثلاً رشید دوستم‌ در صفحات‌ شمال‌، امیرك‌ اسماعیل‌ در غرب‌ و جنوب‌ غرب‌، «استاد» خلیلی‌ در صفحات‌ مركز و همینطور دین‌محمدخان‌ یا حضرت‌علی‌ خان‌ یا یكی‌ دیگر از سلاطین‌ هروئین‌ ننگرهار در ولایات‌ شرق‌ و جنوب‌ شرق‌ به‌ حاكمیت‌ برسند و در رأس‌ حكومت‌ فدرالی‌ باقی ماندگان «ربانی‌» یا سیاف‌ یا كدام‌ عضو دیگر مافیای‌ جهادی‌ نشانده‌ شود یعنی‌ اگر خائنین ملی را محافظ سرمایه های ملی بسازیم . بر مردم‌ ما چه‌ خواهد شد؟‌ و قصه‌ «نظام‌ فدرالی‌» به‌ كجا خواهد كشید؟

واژه های کلیدی

فدرالیسم

عشق من افغانستان و من افغانستانی ام
پسر افغانم ومن یک فارسی ام

آنلاین :

فیض الله

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • فیض الله جان با کی دولت فدرالی میسازی؟
    تمام رهبران جنگسالارت از الف تا یا به آغوش
    غنی کوچی پناه بردند.
    کارِ را که دالر میکند، خدا هم نمیکند.

  • جناب آقای فیض الله پژواک ! مطلب بسیار جالب و ارزنده بود و از محتوای غنی آن مستفد شدم. خداوند قلم تانرا تیزتر کند. فقط یک مکث در عنوان این نوشته زیبا دارم و آن اینکه عنوان انتخابی شما نظام فدرالیزم در افغانستان است !!! به فکر بنده وقتیکه ما اصطلاح "فدرالیزم" را استعمال میکنیم, منظور ما باید (اندیشه) ویا تفکر باشد. اما جاییکه منظور ما از "ساختار" باشد, باید کلمه ویا اصطلاح (فدرالی) بکار گرفته شود.
    مثلآ: میگوئیم نظام فدرالی در افغانستان ویا میگوئیم ( فدرالیزم مدرن ترین اندیشه برای دولت سازی است) .
    بازهم از نوشته ارزشمند شما یک جهان ممنون

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس