تلاشهای مغرضانه آمریکا برای احیای دوباره داعش
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شناخت مختصر در باره داعش و گروه های سلفی نشان میدهد که خودانکاری سلفیان بر قدسیتِ سرتاسری آثار و افکار سلف بنا نهاده شده و عدول از روش، پیشینیان را انحراف میپندارند. سلفیت همانندِ نظاموارههای ایدیولوژیک، بر بنیاد یک روایت استوار است. سلفیت را ، دو خط «اتّباع و انحراف از آثار و افکار سلف» میسازد که ، جهانبینیِ ایندوخط با چیرگیِ «حق» بر «باطل» و پیروزیِ «خیر» بر «شر»، به پایان میرسد. سلفیان، روزگارِسلف را الهیترین و روحانیترین روزگار دنیا میپندارند؛ جهانِ سلفیان، جهان کوچک و بسیطی است و نگاه آنان به مسایلِ پیرامون، نگاه سادهانگارانه است. آنان در واقع تمامی امور جهان را از عینکِ چهارده قرن پیش مینگرند و دگردیسیهای عمیقِ زمان را از یاد میبرند و درک سلفیان از سلف، درک آمیخته با شیفتگی و دلباختگی است و در نگاه شیدامآبانه ی آنان نسبت به سلف، گونهیی از هِروئیسمِ رمانتیک موج میزند.سلفیان تلاش میورزند تا آن روزگار را شبیهسازی کنند که در این فرایند، سلفیان ، آموزهها، روایات و حکایاتِ سلف را موبهمو در زندگی پیاده میکنند. زندگی سلفیان محکوم به تکرارِ بیپایان آرایِ پیشینیان است.
سلفیان در توهین و تحقیرِ «اغیار» شیوهی منحصر به فرد دارند. آنان از مخالفانِ خود «انسانزدایی» میکنند و آنها را خر و خنزیر و چهارپا میخوانند و با این کار، پردهی عفتِ کلام را بر میدرند و در ساحتِ ادب و احترام و اخلاقِ انسانی، تعفن میگسترند. این آموزه اساس تفاوتگذاری ایدئولوژیکِ «سلفیان» با «غیرسلفیان» را تشکیل میدهد. آنان طبق این آموزه بین «خود» و «دیگران» مرز میکشند؛ مرزی که صفِ «سنت» را از «بدعت»، «هدایت» را از «ضلالت»، «سعادت» را از «شقاوت»، «معرفت» را از «جهالت»، «نور» را از «ظلمت»، «خیر» را از «شر»، و «حق» را از «باطل» جدا میکند و رفتار خصمانه ، نفرتآلود و خشمآگینِ سلفیان نسبت به غیرسلفیان را صبغهی عقیدتی -عبادی میبخشد.به باور سلفیان، طعمِ ایمان راستین را کسی میچشد که از زور بازوی خود در راستای زدودن و کوبیدنِ «بِدَعات و مُنکرات»، کار میکشد.اگر سلفیانِ هموطنِ ما در حال حاضر به خشونت متوسل نمیشوند، به خاطر این است که هنوز قدرت کافی در اختیار ندارند. روزیکه اینان قدرت را به دست گیرند، شک نکنید که مانند همباورانِ داعشیِ خود به زنان و کودکان و جوانان و کهنسالان حمله میبرند و محفلِ قتلِ عام بر پا میدارند.
چنانچه وزیر داخله پیشین عراق در مورد احیای مجدد داعش میگوید: که امریکا تلاشهای مغرضانهای را برای احیای دوباره داعش، روی دست گرفته وتلاشهای نیروهای وابسته به ائتلاف بینالمللی تحت رهبری امریکا، نشان میدهد که هدف آنها تشکیل دو محور جدید در منطقه است . او از تلاش برای آزادی زندانیان داعش و تشکیل نیرویی از میان عشایر و تروریستهای سابقه دار برای جنگ با حشدالشعبی و ارتش عراق، به عنوان این دو محور یاد میکند. بنا برگفته این مقام پیشین عراقی که تا اکنون حدودا ۸۰۰ عنصر داعشیهای اروپایی در سوریه فعال ، هستند. از انجاییکه داعش دست پرورده امریکاست؛ واقعیتی که حتی دونالد ترامپ نیزدر زمان کارزارهای انتخاباتی اش از آن به عنوان اهرمی برای تضعیف محبوبیت دموکرات ها ، استفاده می کرد.اکنون ، تروریزم بخشی از لوازم و ابزارهای لازم برای تحمیل و تعمیم هژمونی ایالات متحده بر کشورهای جهان استفاده میشود که حالا داعش چنین کارکردی دارد که ، بهتر از هر گروه تروریستی دیگر برای امریکا مهم است.
در حالیکه در عراق و سوریه، امریکا رهبری یک ائتلاف بزرگ جهانی را به بهانه «مبارزه» با داعش، تشکیل داده است ولی داعش را در سوریه و عراق، نه امریکا؛ بلکه نیروهای مردمی، حشدالشعبی، ارتش های ملی و هم پیمانان منطقه ای دمشق و بغداد، درهم شکستند.اکنون صدها عضو گروه داعش، در بخش هایی از سوریه، حضور دارند و امریکا و ائتلاف به رهبری آن کشور، اجازه جنگیدن با آنها را نمی دهند.در عراق هم ماجرا از همین قرار است؛ با این تفاوت که در عراق، امریکا در ظاهر امر از ارتش آن کشور حمایت می کند و با دولت آن، روابط دیپلماتیک دارد؛ که داعش را امریکا در عراق سرنگون نکرده است ؛ اما در افغانستان نیز همه دستاورد دولت ترامپ در «مبارزه» با داعش، استفاده تبلیغاتی و نمایشی از «مادر بمب ها» بوده است بنابراین، امریکا و هم پیمانانش به دلیل سلطه همه جانبه بر افغانستان، اجازه مبارزه واقعی با داعش را نمی دهند و این امر، یک حاشیه امنیت مستحکم برای این گروه ایجاد کرده که نه تنها نابود نشود؛ بلکه به اذعان خود امریکا پایگاه هایش را تقویت کند تا در آینده افغانستان را به «سوریه دوم» بدل کند .
بر اساس، افشاگری وزیر داخله پیشین عراق، که حضور داعش ، تنها به عراق محدود نمی شود؛ بلکه امریکا و هم پیمانانش می خواهند با تنفس مصنوعی به غول در حال مرگ داعش، آن را در عراق و سوریه و افغانستان دوباره احیا کنند. داعش در افغانستان، علیرغم وعده های مکرر و ادعاهای کلیشه ای امریکایی ها و مقام های محلی افغانستان، نه تنها نابود نشد ؛ بلکه هرروز به صورت معجزه آسایی، قدرتمندتر شده است واین موارد نشان می دهد که علیرغم ضربات مهلکی که بر پیکره سازمانی این گروه تروریستی از سوی روسیه و ایران و عراق و سوریه وارد شده، ولی امریکا نمی خواهد پیش از فرارسیدن پایان تاریخ مصرف آن، داعش حذف شود.معلوم نیست که با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان در چارچوب صلح با طالبان، داعش چه نقش مهم تری برای پیشبرد راهبردهای هژمونیکی امریکا در منطقه بازی خواهد کرد. عدم مبارزه نابودگرانه با داعش وعلیرغم حضور سنگین نظامیان امریکایی و خارجی در افغانستان این تردید و نگرانی های ناظران امنیتی در این زمینه را نیزتوجیه پذیر می سازد. قرار معلوم داعش برای ایجاد کشتارهای فاجعه بار در افغانستان، برنامه های بلندمدت دارد و تئوریسین ها و مهندسان این پروژه مخوف در نظر دارند تا این نیروی جهنمی ،را مخفیانه و آرام در سراسر افغانستان گسترش دهد .بنابراین، در شرایط کنونی، قدرت های بزرگ و شبکه های استخباراتی حامی این گروه، در تقلا هستند تا آن را در افغانستان احیا کنند و این خطر وجود دارد که در صورت انعقاد یک پیمان صلح میان امریکا و طالبان، داعش به سرعت جایگزین طالبان شود و نبض ناامنی های خونبار افغانستان را در دست بگیرد.
گرچه اکنون "با وجود اینکه دولت اسلامی سرزمینهای ’ خلافت ’ را در عراق و سوریه از دست داده اما توانسته است توانایی عملیاتی خود در عراق و سوریه را دوباره احیا کند .حالا نحوه مبارزه امریکا با داعش در سوریه و عراق، نشان میدهد که ایالات متحده هنوز به وجود چنین نیروی اهریمنی، خشن و جهنمی نیاز دارد تا پروژه های استراتژيک خود در زمینه سلطه بر خاور میانه و جهان اسلام را به بهانه مبارزه با آن، به پیش ببرد.همین رویکرد در افغانستان نیز از سوی امریکا و قدرت های هم پیمان آن در قبال داعش دنبال می شود.افغانستان در حال حاضر، در مرکز بازی های بین المللی قرار گرفته است در حالیکه سیاستمداران کشورما باید در این روند با اتخاذ تصامیم به موقع ، بربازی های بازیگران بین المللی تاثیر بگذارند تا آنان نیز بفهمند که نمی توانند که رقابت های جهانی خویش را درافغانستان ، تداوم بخشند.اما افسوس که " سیاستمداران افغانستان نیز مغلوب سیاست های قدرت های بزرگ گشته وبرخی از انان مهره های اصلی آمریکا و افراد دیگری نیز دستخوش معادلات روسیه و هند و چین و ایران قرار گرفته است در صورتیکه آمریکا میخواهد بجای این نظام ، یک دوره انتقالی دیگررا آغاز وبرای حکومت موقت نیز برنامه ها و افرادی را آماده کرده اند تا درصورت لزوم از آنها استفاده کنند.
زیرا دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در زمان تبلیغات انتخاباتیاش در سال 2016 نیز وعده داده بود تا به جنگهای بیپایان این کشور از جمله در افغانستان را پایان دهد .چنانچه دونالد ترامپ در دیدار با عمران خان نخست وزیر پاکستان گفت: ما خواهان جنگ در افغانستان و پیروزی در آن نیستیم.اما اگر بخواهم می توانم در مدت یک هفته در آن برنده شوم.من نمی خواهم که 10میلیون نفر را بکشم. بنابراین ما با پاکستان و دیگر کشورها همکاری می کنیم تا به نتیجه برسیم و ما نمی خواهیم نقش یک پلیس را ایفا کنیم. از سوی دیگرطالبان ؛ وسیله مطمئن تر از حکومت دست نشانده ی فعلی امریکا در کابل است. زیرا برای امریکایی ها، طالبان دشمن دایمی نیست ومخالفین طالبان نیز استعداد دشمنی با امریکا را ندارد. ترامپ می خواهد قبل از پایان دوره حکومت اش از شر افغانستان و طالبان آن، ارام شود. ؛به همین دلیل امریکا در توافق و معامله با طالبان تلاش می نماید که خروج خود را بگونه ای سازماندهی کندکه خشم جهان و مردم امریکا را مهار نماید.البته طالبان می اید و امریکایی ها به کشور شان بر می گرددو اگر امریکا بخواهد در این کشور پایگاه نظامی داشته باشد، توافق برای حفظ پایگاه نظامی با طالبان هم ممکن است وهم کم هزینه تر خواهد بود. البته با رفتن امریکایی ها؛ جنگ به شکل دیگر و با حمایت کشورهای بیشتردر افغانستان ادامه خواهد یافت.