به مناسبت صد و سی و یکمین سال قتل عام هزاره ها در ارزگان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آغاز سال تعلیمی ۱۳۵۵ در دانشکده حقوق یک فورم شناسایی را خانه پری کردم، مدیر تدریسی از شناخته های ما بود، آقای حقوقیار. فورم را پس از ملاحظه پاره کرد و یک فورم جدید برایم داد، گفت در تذکره قومیت درج نیست، قواره ات هم به هزاره نمیخواند، خود را به زور هزاره نساز که اینجا جای هزاره ها نیست. فورم جدید را خانه پری کردم. در پیش روی ملیت بازهم نتوانستم جز از هزاره چیز دیگر بنویسم. فورم را روی میز مدیر گذاشتم و عذر خواستم که توان تبدیل قومیتم را ندارم. حقوقیار درحالیکه حیرتزده به من می نگریست، دفترش را ترککردم. پس از ان و به زودی زمینه هایی سنجیده شد که نتوانم دانشکده حقوق را بخوانم.
پدران ما از پشته قندهار متواری شده زمین و خانه و گورستان شان را گذاشته و در شمال افغانستان پناه گزیده اند. اینجا هیچ عملی که حقوق همسایه داری را مخدوش سازد از ما سر نزده است، تنها میخواهیم به عنوان یک شهروند مساوی الحقوق شناخته شویم. وقتی در این موارد گپمیزنم تعدادی برآشفته میشوند که تا دیروز تاجیک بودی حالا این هزاره از کجا شد.
هزاره ها پس از استقرار حکومت نادرشاه افشار تا کنون دم خوش نزده اند. قتل عامهزاره ها در دوران امیر عبدالرحمان شصت درصد کل جامعه هزاره را نابود کرد، هزاره ها به بردگی گرفته شدند و از هیچ اهانتی در حق شان دریغ نشد، پس از این قتل عام بود که انسان درجه دوم شناخته شدند، در بعضی رشته ها اجازه درس خواندن نداشتند، یک فیصدی بلند از هزاره ها توانستند قومیت و مذهب شان را پنهان و تبدیل کنند و هنوز که هنوز است هزاره در افغانستان زندگی نمی کند، هزاره در این کشور جان میکند.
تنها در دوران حکومت کارمل و نجیب فرصتی پیش آمد که این مردم نفسی به راحت بکشند. در تمامدوران حکومت کرزی احمدزی نیز این مردم قتل شدند. ارزو دارم فرصتی پیش آید که همدیگر پذیری تقویت شود و همه مردم در کنار هم زندگی دوستانه و ابرومندانه داشته باشند.