تاثیر رقابت های جهانی درشکل گیری دولت های معاصرافغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افغانستان زیستگاه اقلیتهای قومی بیش ازسی گروه قومی و اتنیکی اندکه اقوام پشتون با انحصارقدرت ازطریق لشکرقومی قدرت نظامی وسیاسی خودرادرافغانستان برسایراقوام محروم تحمیل واعمال نموده است وقوم حاکم باجابجایی جمعیتهای ازگروه های قومی خویش درسرزمینهای اقوام محروم با انحصارگرایی قدرت دركابل ازشكل گیری یک ملت- دولت واحد درافغانستان جلوگیری كرده است.خشونت اعمال شده نسل کشی ,کوچ اجباری واشغال وغصب سرزمینهای پدری مردم هزاره درمناطق جنوب دردوران امیرعبداالرحمن، تضادهای قومی ومذهبی را تشدید وافغانستان راوارد جنگ قدرت باماهیت قومی ومذهبی نمودکه بعد ازآن نیزدرطی دوره های مختلف قتل عامها ,کوچ اجباری وزمین سوخته ازطرف نظامهای استبدادی تکقومی وبخصوص در زمان حکومت طالبان جنایات امیرعبدالرحمن بالای مردم هزاره و دیگراقوام محروم کشور یکباردیگر بصورت خشن تر ی آن تکراروعملی گردید وبدین ترتیب انحصارقدرت قومی تاهنوزپایان نیافته وباابعاد وسیعتری تداوم پیدا نموده است .
ازآنجائیکه نظامهای سیاسی افغانستان معاصرتحت تاثیررقابتهای بین المللی درطی مدت تقریبا سه سده ای اخیرشكل گرفت واین سرزمین بارها توسط خارجیها اشغال وساختارهای متفاوت قدرت را درداخل بخوداختیارنمودودرابعاد گسترده ای تاهنوزبی ثبات وناآرام باقی مانده است.درطی این مدت عوامل گوناگون خارجی ,منطقه ای وداخلی درتغییرودست بدست شدن وپهیره بدلیهای قدرت درافغانستان نقش معینی راایفا نموده است وتا اکنون افغانستان موفق نشده اندکه ازین مرحله دشواروخونین رقابتهای جهانی ومنطقه ای عبورنماید.گرچه رقابتها میان قدرتهای ذیدخل خارجی ثابت ولی بازیگران آن متنوع بوده است.که میتوان این رقابتها را درسطح بین المللی ازطریق جنگ و اشغال ورقابت برای تحکیم نفوذ کشورهای منطقه وتشدید رقابتهای قومی ومذهبی درداخل افغانستان مشاهده نمود.افغانستان تحت تاثیراین سه حلقه ای خبیثه ای رقابتهای بین المللی ,منطقوی وداخلی که انواع گوناگون ساختارهای قدرت راتجربه نمود ودرهمه آنهابه شكست مواجه گردید.
درطول مدت تقریبا یک ونیم سده ای اخیررقابتهای بین المللی درافغانستان ازاشغال سرزمینی استعماری بوسیله استعمار انگلیس وروسیه تزاری ،جنگهای سه گانه انگلیس وافغان وامضای قراردادهای مرزی گندمگ ودیورند آغازشد،که درسه جنگ واشغال ازجمله دوره ای رقابت دوقدرت استعماری روس وانگلیس درارتباط به ساختاروتحول قدرت دردوره ای سلطنت درانیها وباركزائیها با جنگ وكشتارفرزندان دوست محمد خان باركزائی همراه بوده است وحکومت نوماهه ای امیرجبیب الها کلکانی که بااعدام اوبازگشت سلطنت دودمان محمد زائیهاباردیگرامكان پذیرگردید.دوره ای اشغال افغانستان بوسیله اتحاد شوروی، با تشدیدرقابتهای ایدئولوژیك قدرتهای شرق وغرب برهبری آمریكا واتحاد شوروی درهنگام جنگ سرد و دوره ای سلطنت محمد زائیها وجمهوری تاجدارسردارمحمد داود باجابجایی قدرت دردرون خاندان شاهی که بساط سلطنت رابرچید وجمهوری فردی ناسیونالیستی پشتونگرا را به وجودآورد وجمهوری دموکراتیک خلق نورمحمد تره كی،حفیظ الله امین، ببرك ,كارمل ونجیبالله که علیه یكدیگر كودتا كردندوداکترنجیب الهد بوسیله طالبان درمقرسازمان ملل متحد كشته وجسدش بداركشیده شد.دوره ای بعد ازجنگ سرد ,دولت اسلامی برهان الدین ربانی ,امارت اسلامی طالبان ودولت کنونی حامد كرزی برآمده ازتوافق " بن"رادربرمیگیرند.اما مشخصه ای این هرسه دوره رقابتهای بین المللی تحت تاثیرجابجایی قهرآمیز قدرت، دردرون دودمان سلطنتی ویا احزاب سیاسی با كشتاروحذف فیزیكی رهبران قبلی درداخل افغانستان همراه بوده است.
دوره ای جدید بعد ازاشغال آمریكا و ناتوبخاطرنگاه به آینده اقتصادی جهان وقطب بندیهای جدید جهانی قدرت ورقابت میان آمریكا،اروپا, چین و روسیه را درسطح بین المللی احتوا مینمایدودررقابتهای منطقه ای میان هندوستان و پاكستان, رقابت سرزمینی برمحوربحران كشمیرتمركزیافته که افغانستان برای پاكستان تأمین كننده عمق استراتژیك درمقابله با هندوستان بحساب میآید.درحالیکه رقابتها میان ایران وعربستان سعودی وایران وپاكستان ماهیت ایدئولوژیك دارد.ولی درمسیررقابتهای منطقوی نقش پاکستان برسرنوشت افغانستان دائمی به نظرمیرسد.مخالفت ودشمنی اقوام تاجیک، هزاره وازبیگ با پاکستان،بیشتراین کشور رابه این نتیجه رسانیده است که یگانه راه تامین منافعش درافغانستان استفاده ای ابزاری ازاقوام پشتون برضد دیگران است چون پاکستان نه دوست طبیعی پشتونها است ونه دشمن تشنه بخون اقوام غیرپشتون، بلکه پاکستان درصدد تامین منافع استراتژیک خود درافغانستان است تاازهرراهی ممکن منافعش را تامین نماید. تحولات احتمالی دردایره ای قدرت کنونی درافغانستان ازطریق رقابتها میان نیروهای داخلی ,منطقه ای و بین المللی هنوزهم ادامه دارد وبا تداوم همین رقابتها است كه چگونگی پایان اشغال سوم خارجی را رقم خواهد زد وساختارجدید قدرت ازمیان کشاکش همین رقابتها به بیرون كشیده خواهد شد که با این حال ساختارآتی قدرت رادرافغانستان وضعیت نظامی آمریكا وچگونگی خروج ناتوونیروهای آمریكائی ازافغانستان تعین خواهد کرد،که به احتمال زیاد ساختارآینده قدرت مشروعیت خودرا ازاجلاس"بن"دوم با توافق ,بین المللی ای ,منطقه ای و داخلی دریافت خواهد نمود. ولی قدرت خارجی جدید درافغانستان خرد گرانه ترازدو قدرت سابق اشغالگراست چون ناتودرنظردارد تا ازتجربیات شكست خورده انگلیس وشوروی درافغانستان استفاده كند وراه دومی غیرازپذیرش شكست نظامی را به تجربه بگذارد.این كه چگونه چنین اتفاقی خواهد افتاد به عوامل بسیارگوناگونی جهانی ,منطقوی و داخلی بستگی دارد كه تا اكنون مشخص نشده اند .
دراستراتژی جدید آمریكا چند گزینه ای ازساختار قدرت درافغانستان مطرح است:- که ساختار نامتمركز و فدرالی قدرت و واگذاری قدرت به طالبان در شرق و جنوب و واگذاری قدرت دركابل ,مناطق شما ل مرکزی وغرب کشوربه دمكراتهای لیبرال در افغانستان را مد نظرقرارداده است. اماخروج سریع ناتو ازافغانستان باعث فاجعه عظیم برای امریکا وتشدید جنگ داخلی درافغانستان وزمینه مداخلات بیشترهمسایگان توسط طالبان درین کشوررافراهم خواهد کردزیراراهبرد نظامی پاکستان طوری عیارساخته شده که به مجردعقب نشینی نیروهای امریکا ازافغانستان،آنها افغانستان راتحت نام طالبان اشغال نمایندکه افغانستان وتمام منطقه رابی ثبات خواهد ساخت وباعث تحریک وگسترش آیدیولوژی تندروان اسلامی برعلیه ارزشهای لیبرال درهرگوشه جهان خواهند شدودرمناطق غرب وشمال افغانستان ناقلین سابق پشتون تبار بحیث ستون پنجم فعال خواهند بود.با وجودهمه این چالشها قبول طولانی ترحضور نظامی ناتودرافغانستان به مراتب بهترازانتظارشکست راهبرد خروج آن خواهد بود که درغیرآن شاید باعث شورشهای سیاسی داخلی وعقب نشینی کامل مصیبت بارنیروهای ناتوازافغانستان خواهندگردید.
امریکا وناتوباید ازمناطق شمالی ,مرکزی وغربی افغانستان که تقریباً بیشتراز 60 فیصد نفوس اینکشوررا تشکیل میدهند، دفاع نماید که این مناطق بشمول کابل بطورگسترده به تلاشهای امریکا علاقمندند. جامعه جهانی باید ازاستبداد تکقومی درافغانستان جلوگیری ودموکراسی نوپارادرین سرزمین استبدادزده نهادینه سازدونگذاردکه اقوام تحت ستم افغانستان بیشترازین قربانی انحصارقدرت وبیدادگری قومی بوسیله گروه افراطی وعقبگرای طالبی گردند .امریکا ضرورت دارد تاحمایت اقوام تاجک،هزاره و ازبک وبرخی ازپشتونهای حمایت گروسازمان ناتو،روسیه،هند،ایران،چین ودولتهای آسیای میانه وشورای امنیت ملل متحد را درین تلاشها جلب نمایدوتربیت سربازان افغانستان راسرعت ببخشند که این تغییرات درراهبرد امریکا در افغانستان میتواند تلفات نظامیان امریکا راکاهش وجلو فشارهای سیاسی داخلی وخروج شتابزده رابگیرد.براساس پیش نویس توافقنامه ای استراتژیک میان افغانستان وآمریکا، ایجاد پایگاه نظامی دائمی آمریکا میتواند یگانه تضمین برای تداوم روند فعلی ومایه خاطرجمعی مردم افغانستان را فراهم نماید ودرحالت دیگربخاطريك مكانيزم اجرايي يك نيروي مازاد آمريكايي، حضورنظامي ويابرخي ضمانتهاي بينالمللي وياتركيبي ازاين دوباشد.که بدین ترتیب امریکا باید نقش فعال ضربتی درافغانستان رابرای سالیان پیشروحفظ وازتسلط دایمی طالبان درجنوب جلوگیری خواهد نمود.
پيامها
31 آگوست 2011, 10:01, توسط ًًراوا
آن نویسندگانی که قلبشان آتش نمیگیرد و قلم شان را همچون تیر و تبر بر فرق جنایت سالاران و صاحبان خارجی آنان نشانه نمیروند، عملا مانند آقای نبی زاده به چوبدست امریکا و مافیای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بدل میشوند.
31 آگوست 2011, 10:22
آن نویسندگانی که قلب شان آتش نمی کیرد و قلم شان را همچون تیر و تبر بر فرق جنایتسالاران اوغو و صاحبان خارجی آنان نشانه نمی روند، عملا مانند راوا غلام و چوبدست ای اس ای پاکستان و امریکا و مافیای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی بدل می شوند.
31 آگوست 2011, 11:38, توسط ( حقبین )
نبی زاده و برادر بزرگوارش کشتمند بیش از 40 سال زندگی شریف خود را در راه تامین عدالت و خدمتگذاری مردم سپری کرده اند. اما راوا !! از اوان ایجاد به مثابه ستون پنجم برای آی اس آی عمل کرده و هیچ شخصیت وطندوست را تحمل نمیتوانند.
31 آگوست 2011, 13:17, توسط مزاری
دوست ارجمند حقبین ! عید مسلمانان مبارک تان باد . همانگونه که میدانید من حقیر حزبی نبوده ام تا با جریانات سیاسی گذشته اوغانستان در عمق و پهنای آن داخل میشدم . بلی با حزبی ها از هرگروه آشنا بودم ، خلقی ها ، پرچمی ها ، شعله یی ها (ماوئیست ها) ، گروه کار و غیره و غیره که هرکدام شما حزبی ها را از برخورد متقابل ، سطح آگاهی سیاسی ، عملکرد و کردار سیاستمداران و رهبران تان وزن ، تول و سنجش میکردم . امروز هر انسان عاقل و بالغی که کوچکترین دانشی از سیاست اقتصادجهانی داشته باشد میداند که اوغانستان گدا و بی همه چیز بدون وابسته گی به یکی از ابر قدرتان جهانی هرگز کاری به پیش برده نمی تواند . اوغانستان در مدت زمان دوصد و پنجاه سال وابسته بود ، است و خواهد بود .
پرسش هایی از ماوئیستان در مورد بعضی نظریات و خط فکری شان داشتم که شاید به کیش غرور و شخصیت شان برخورد و پاسخم را ندادند . اینک از شما منحیث یک پرچمی وطن دوست و آگاه پرسشم اینست که : آیا ماوئیستان امروز با سیاست نوکرمنشی ، میان تهی ، کمی و کاستی نا بخشودنی و اوج بیسوادی سیاسی سیاستمداران و وطن و وطنداران شان آشنایی و آگاهی ندارند که هی داد از مقاومت ملی ، مبارزه طبقاتی و جنبش کمونستی مارکسیزم لینیزم ماوئیزم (م.ک.م.)میزنند ؟ چرا خود را کشمش سبز حسینی ساخته جلوه میدهند و خلقی ها و پرچمی ها را پنبه دانه ؟ چرا نمی دانند که پیش جانانۀ ما کشمش و پنبه دانه یکیست !
چرا این ماویستان نمی دانند که حتی سنگ و چوب اوغانستان از انسانها های دوپایش می گذریم ، چنان در گلخن تحجر و اسلام افراطی غرق اند که تا صد ها سال دیگر نمیشود نامی از کارگر و مبارزه خلق زحمت کش بزبان آورد ؟ با وجود این زور گویی ها و لاف و پتاق زدنها و خود را در خیل ماران زدن ، چرا شعله یی ها و ماوئیستان همیشه در خفا و ستر گویا مبارزه میکنند ؟ مثلأ چرا ملالی جان جویا راوایی با غامغال نیمه بر حق خود در پارلمان ، هیچگاه رسمأ از موضع حزب شعله جاوید دفاع نکرده خود را ماویست نخواند و خلاف خط مبارزه همرزمانش ، بدامان امپریالیزم امریکا پناه برد ؟ آیا امکان دارد مبارزه ماوئیستی کرد ولی بگفتۀ مزاریان سرپوشیده وتاقه برات ؟
بعد از پایان موفقانه تحصیلاتم الی امروز چی در اوغانستان و چی در آلمان ، با هیچ یک از ماوئیست بطور رویاروی و مستقیم برخورد نکرده ام ، که دانسته باشم این شخص ماوئیست است ! نشود که این حزب شعله جاوید یک ببر کاغذی و پوقانه یی باشد که در صورت لزوم قات و پیچانیده شود و در بیابانها دوباره پف شده کته شود که تنها حضرت جبرئیل را قدرت دیدارش باشد و بس ؟
امیدوارم درین موارد تبصرۀ داشته و برای من حقیر کمی روشنی اندازید ، تا بدانم این گروه بلآخره چی میخواهند ؟ پیروزی و جانجوری تانرا آرزو دارم . نبیل مزاری